توضیح مختصری دربارہ انبیاء اولوالعزم (علیهم السلام)

11:31 - 1395/10/09

خلاصه: دربارہ انبیاء اولوالعزم در قرآن مجید و روایات آمدہ است. معنای کلمه اولوالعزم ’’صاحبان امر‘‘است. دربارہ این که چه کسانی انبیاء اولوالعزم ھستند و تعد آن چند است اختلاف نظر دارد.

انبیاء اولوالعزم(علیھم السلام)

بسم اللہ الرحمٰن الرحیم
مقدمه: کلمه "اولوالعزم" فقط یک بار در قرآن آمده است. در سورہ احقاف، خداوند می­فرماید: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل [سورہ احقاف، آیت:۳۵]؛ مانند رسولان اولوالعزم صبر کن» انبیاء افرادی ھستند که خداوند عالم آنھا را برگزید۔ آنھا با عالم غیب ارتباط دارند و ھدایت مردم بعھدہ دارند۔ در قرآن ۲۵ یا ۲۶ نام از انبیاء آمدہ است۔ در برخی آیات بدون ذکر نام ذکر صفات برخی انبیاء آمدہ است۔ اولین پیامبر خدا حضرت آدم(علیه السلام)، وی در بھشت متولد شد، وصی وی، فرزند وی حضرت ’’ھبه اللہ‘‘ بود[۱]. و آخرین پیامبر خدا حضرت محمد مصطفیٰ(صلی اللہ علیه و آله و سلم)، وی در شھر مکه بدنیا آمدند، اولین وصی آنحضرت(صلی اللہ علیه و آله و سلم) حضرت علی بن ابی طالب(عليه السلام) است۔ بامطابق آیات قرآن و روایات، دین اسلام آنحضرت(صلی اللہ علیه و آله و سلم)، دین جھانی می شود[۲] و آخرین جانشین آنحضرت(صلی اللہ علیه و آله و سلم) حضرت امام مھدی(عجل اللہ تعالیٰ فرجہ الشریف) است که وی عدل و انصاف را در جھان پایدار می کند۔ با مطابق نظریه علامه طباطبائی، اولین کتاب آسمانی و شریعت بر حضرت نوح(علیه السلام) نازل شدہ است[۳] با مطابق راویت جناب ابوذر از پیامبر اسلام(صلی اللہ علیه و آله و سلم)، تعداد انبیاء(علیھم السلام) صد و بیست و چھار ھزار ھست که از ۳۱۳ رسول بودند.[۴]
معنای اولوالعزم و عزم: اولوالعزم یعنی ’’صاحبان عزم‘‘۔ درباره اين كه مقصود از اولوالعزم چيست و انبياى اولوالعزم چه كسانى هستند سه نظريه مطرح شده است:
صاحبان صبر: برخى مفسرین، عزم را به معناى صبر دانسته اند و پيامبران اولوالعزم را به پيامبران داراى صبر و تحمل در مقابل سختى ها و مشكلات تبليغ احكام الهى تفسير کردہ اند. به دليل اینکہ در آيه اولوالعزم از ميان صفات، صفت صبر به عنوان يك صفت برجسته براى پيامبران اولوالعزم مطرح شده است[۵]
صاحبان عھد: بعضى از مفسرين با استناد به برخى از روايات، عزم در كلمه اولوالعزم را به معناى عهد دانسته اند. بعضى هم اين معنا را از بعضى آيات قرآن همچون آيه 7و 8 سوره احزاب استظهار کردہ اند چرا كه در اين آيات به مسئله گرفتن عهد و ميثاق از انبيايى بزرگ همچون حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت عيسى و حضرت محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) اشاره شده است.
و نیز در سورہ طه، دربارہ آدم  گفته شد كه در عمل به عهد و ميثاق الهى موفق نبوده است و از اين عدم موفقيت به فقدان عزم در ايشان اشاره شده است، خداوند می‌فرماید: «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً[سورہ طه، آیت: ۱۱۵]؛ و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم و(لى آن را) فراموش كرد و براى او عزمى(استوار) نيافتيم» اگر عزم به معناى عهد و ميثاق مى‌باشد[۶] منظور از اولوالعزم پيامبرانى هستند كه خداوند از آنها بر عبوديت و اطاعت تامه خويش[۷] يا بر ولايت پيامبر خاتم و اهل بيت ايشان[۸] پيمان گرفته است .
صاحبان شریعت: برخی ديگرى از مفسرين با توجه به پاره اى از روايات ديگر، انبياى اولوالعزم را به انبياء داراى كتاب و شريعت تفسير نموده اند۔[۹] ھمانند که از حضرت امام رضا(علیه السلام) روایت منقول شدہ است که وی فرمود: «إنّما سُمّيَ اُولو العَزمِ اُولي العَزمِ لأنّهُم كانوا أصحابَ الشَّرائعِ و العَزائمِ ؛ و ذلكَ أنَّ كُلَّ نَبيٍّ بعدَ نُوحٍ عليه السلام كانَ على شَريعَتهِ و مِنهاجِهِ و تابِعا لكِتابِهِ إلى زَمَنِ إبراهيمَ الخليلِ ، و كلَّ نَبيٍّ كانَ في أيّامِ إبراهيمَ و بَعدَهُ كانَ على شَريعَةِ إبراهيمَ و مِنهاجِهِ و تابِعا لكِتابِهِ إلى زَمنِ موسى ، و كلَّ نَبيٍّ كانَ في زَمنِ موسى و بَعدَهُ كانَ على شَريعَةِ موسى و مِنهاجِهِ و تابِعا لكِتابِهِ إلى أيّامِ عيسى عليه السلام ، و كلَّ نَبيٍّ كانَ في أيّامِ عيسى عليه السلام و بَعدَهُ كانَ على مِنهاجِ عيسى و شَريعَتهِ و تابِعا لكِتابهِ إلى زَمنِ نَبيِّنا محمّدٍ صلى الله عليه و آله ، فهؤلاءِ الخَمسَةُ اُولو العَزمِ ، فهُم أفضَلُ الأنبياءِ و الرُّسُلِ عليهم السلام وشريعة محمد (ص) لا تنسخ إلى يوم القيامة ولا نبي بعده إلى يوم القيامة فمن إدعى بعده نبوة أو أتى بعد القرآن بكتاب فدمه مباح لكل من سمع ذلك منه[۱۰]؛ پيامبران اولو العزم در حقيقت بدين سبب اولو العزم ناميده شده اند كه داراى شريعت و آيين بودند. چون هر پيامبرى بعد از نوح(عليه السلام) بر شريعت و روش او و تابع كتاب وى بود، تا زمان ابراهيم خليل(عليه السلام) و هر پيامبرى در روزگار ابراهيم و پس آن بر شريعت و راه ابراهيم و پيرو كتاب او بود، تا زمان موسى(عليه السلام) و هر پيامبرى در زمان موسى(عليه السلام) و بعد از آن بر شريعت و طريقه موسى(علیه السلام) و تابع كتاب او بود، تا زمان عيسى(عليه السلام) و هر پيامبرى در روزگار عيسى(عليه السلام) و بعد از آن بر روش و شريعت عيسى و پيرو كتاب او بود، تا زمان پيامبرِ ما محمّد(صلى الله عليه و آله). اين پنج تن اولو العزم هستند و آنان برترين پيامبران و رسولان(عليهم السلام) مى‌باشند. شریعت محمد(صلی اللہ علیه و آله و سلم) تا قیامت منسوخ نمی‌شود و بعد از آنحضرت(صلی اللہ علیه و آله و سلم) نبی‌ای تا قیامت نیست. و اگر کسی بعد از آنحضرت ادعای نبوت کند یا بعد از قرآن کسی کتابی بیاورد، خون او برای ھر شخصی که ازش این ھر حرف(ادعای نبوت و آوردن کتاب) بشنود، جائز است».

مرحوم علامه طباطبائی(رہ) می‌گوید که گرچه بعضی از انبیاء صاحب کتاب آسمانی بودند اما کتاب آنھا کتابی مستقل و دارای احکام و شریعت جدید نبوده است. مانند حضرت آدم، شیث، ادریس و داؤد(علیھم السلام) که صاحبان کتاب بودند اما اولوالعزم نبودند.[۱۱] در روایت نام و مصادیق اولوالعزم را معرفی شدہ است. ابن ابی یعفو از امام  صادق(عليه السلام) نقل می کند: سادَةُ النَّبيّينَ و المُرسَلينَ خَمسَةٌ ، و هُم اُولو العَزمِ مِن الرُّسُلِ و علَيهِم دارَتِ الرَّحى: نُوحٌ، و إبراهيمُ، و موسى، و عيسى، و محمّدٌ صلَّى اللّه ُ علَيهِ و آلهِ و على جَميعِ الأنبياءِ[۱۲] سرور پيامبران و فرستادگان پنج نفرند، و آنان رسولان اولو العزم هستند و سنگ آسيا[ى نبوّت ]بر محور آنها مى‌چرخد : نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمّد، درود و صلوات خدا بر او و خاندان او و بر همه پيامبران باد.
باید توجه داشت که عنوان انبیاء اولوالعزم و تعلق آن به ولایت معصومان(علھم السلام)، در روایات متعددی بیان شدہ است[۱۳]، از تمامی روایات در این روایت امامان معصوم(علیھم السلام) را وارث علم، معجزات و  فضیلت انبیاء اولوالعزم نشان دادہ شد.[۱۴]
نتیجه: خداوند متعال، پیامبر اسلام(صلی اللہ علیه و آله  وسلم) را امر به صبر کردن مثل انبیاء اولوالعزم کرد. معنای اولوالعزم، ’’صاحبان عزم‘‘ است و در لفظ عزم سه تا نظر وجود دارد، نیز دربارہ تعداد انبیاء اولوالعزم نزد مفسرین نظرھای مختلفی است. اما واضح باشد و ھمه در این اتفاق نظر دارند که حضرت محمد مصطفیٰ(صلی اللہ علیه و آله و سلم) سید و سردار ھمه انبیاء ھست.
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
منابع:
[۱] علامه مجلسی، ترجمه حیاة القلوب، ج۱، ص۴۴.
[۲] سورہ توبه، آیت: ۳۳، سورہ فتح، آیت:۲۸، سورہ صف، آیت:۹.
[۳] ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۴۷.
[۴] عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: قُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ كَمِ النَّبِیونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِی قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ. بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۲.
[۵] تفسیر عاملی، ج۷، ص۵۳۳ ; تفسیر آیات الاحکام، ص۶۸۰; تفسیر مراغی، ج۲۱، ص۱۳۲ ; التحریر والتنور، ج۲۶، ص۵۷.
[۶] تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۶، ص۳۴۲۔ کنزالدقائق، محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، ج۸، ص۳۶۰.
[۷] بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۳۵. تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۳۴۲.
[۸] بحارالانوار، مجلسی، ج۱۱، ص۳۵. المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰.
[۹] المیزان، طباطبایی، ج۲، ص۲۱۳ ; جوامع الجامع، ج۶، ص۲۷ و ۲۹ ; روح البیان، ج۸، ص۴۹۵ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۳ و تفسیر المبین، ص۵۵۰.
[۱۰] عيون أخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، ج۱، ص۸۶.
[۱۱] تفسیر المیزان، ج۲، ص۱۴۲.
[۱۲] الکافی، کلینی، ج۱، باب طبقات الانبیا٫ والرسل، حدیث۳.
[۱۳] همان، ص۴۱۶؛ بحارالانوار، مجلسی‌، ج۲۶، ص۳۸۲، ج۴۴، ص۲۲۶.
[۱۴] بحارالانوار، مجلسی، ج۲، ص۲۰۵.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****