خداوند مخلوقات را آفرید، در حالی که از اطاعتشان بینیاز و از پیامد سوء نافرمانی آنها در امان بود، آن چه برای رضای خدا انجام میدهیم، سود و نفع آن برای خودمان است. پس ما به خدا نیاز داریم، چون تکامل مادر قرب و نزدیکی به او است.
پرسش: چرا باید برای خدا کار کرد؟
پاسخ: شکی نیست که خداوند به عمل ما نیازی ندارد. قرآن مجید میفرماید «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید؛ شما به خدا نیازمندید و خدا بی نیاز ستودنی است». (1) امام علی میفرماید: «خداوند مخلوقات را آفرید، در حالی که از اطاعتشان بینیاز و از پیامد سوء نافرمانی آنها در امان بود».(2)
آن چه برای رضای خدا انجام میدهیم، سود و نفع آن برای خودمان است.
پس ما به خدا نیاز داریم، چون تکامل مادر قرب و نزدیکی به او است.
البته قرب و بُعد مکانی و زمانی در مورد خدا بیمعنی است. خداوند هیچ نسبتی با زمان ومکان ندارد، بلکه منظور قرب معنوی است. راه رسیدن به قرب پروردگار، بندگی و عبادت است قرآن مجید فلسفۀ آفرینش را عبودیت میداند: «ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لیعبدون؛ جن و انس را نیافریدم جز برای آن که مرا عبادت کنند».(3)
از آیه استفاده میشود تنها راه رسیدن به هدفی که خداوند ازخلقت ما منظور داشته، عبادت و پرستش است. عبادت یعنی انسان همه کارها و رفتارهای خود را به انگیزۀ اطاعت خداوند برای رضای او و قربه الی الله انجام دهد.
اصولاً هیچ کار اختیاری انسان بدون نیت و انگیزه انجام نمی گیرد. البته انگیزههای فاعل، متنوع و گوناگون است. اگر کاری برای خدا نباشد، برای انجام آن، انگیزۀ دیگری باید داشته باشد که میتوان به چند نوع تقسیم کرد: بعضی از انگیزهها برای تأمین نیازمندیهای مادی و بعضی برای ارضای عواطف اجتماعی است، حتی عوامل مختلفی در ایثار و از خود گذشتگی انسان مؤثر است، مانند ارضای عواطف، کمال جویی، شهوت طلبی و غیره.(4) اگر عمل با انگیزۀ الهی صورت نگیرد، هر چند به انگیزه انسان دوستی و عاطفی انجام شود، آدمی را به کمال نهایی نخواهد رساند.
نکته دیگر آن است که عمل با انگیزۀ الهی، رنگ جاودانگی به خود میگیرد. قرآن مجید میفرماید: «ما عندکم یَنْفَد و ما عند الله باقٍ؛ هر چه نزد شما است، در معرض نابودی است و آن چه نزد خدا است، باقی و ماندگار است.»(5)
عقل و منطق حکم میکند انسان کارش را به گونهای انجام دهد که ماندگار و زوال ناپذیر باشد.
نکته دیگر: کسی که کارش برای خدا انجام میدهد، خود را از پیرامون محور «خویش» آزاد میکند، در نتیجه از خودخواهی که ریشۀ مفاسد است، در امان میماند و پرتو دید او گسترش مییابد و قدرت فکر و عقل و تدبیر و درک و تشخیص او تقویت میگردد.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1 – فاطر (35)، آیه 15.
2 – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 184.
3 – ذاریات (51)، آیه 56.
4 – محمد تقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج 1 ، ص 115، با تلخیص.
5 – نحل (16)، آیه 96.
برگرفته از مرکز ملی پاسخ گویی به سوالات دینی
شکی نیست که خداوند به عمل ما نیازی ندارد. خداوند مخلوقات را آفرید، در حالی که از اطاعتشان بینیاز و از پیامد سوء نافرمانی آنها در امان بود، آن چه برای رضای خدا انجام میدهیم، سود و نفع آن برای خودمان است. پس ما به خدا نیاز داریم، چون تکامل مادر قرب و نزدیکی به او است. البته قرب و بُعد مکانی و زمانی در مورد خدا بیمعنی است. خداوند هیچ نسبتی با زمان ومکان ندارد، بلکه منظور قرب معنوی است. راه رسیدن به قرب پروردگار، بندگی و عبادت است قرآن مجید فلسفۀ آفرینش را عبودیت میداند و تنها راه رسیدن به هدفی که خداوند ازخلقت ما منظور داشته، عبادت و پرستش است. عبادت یعنی انسان همه کارها و رفتارهای خود را به انگیزۀ اطاعت خداوند برای رضای او و قربه الی الله انجام دهد.
اصولاً هیچ کار اختیاری انسان بدون نیت و انگیزه انجام نمی گیرد. البته انگیزههای فاعل، متنوع و گوناگون است. اگر کاری برای خدا نباشد، برای انجام آن، انگیزۀ دیگری باید داشته باشد که میتوان به چند نوع تقسیم کرد: بعضی از انگیزهها برای تأمین نیازمندیهای مادی و بعضی برای ارضای عواطف اجتماعی است، حتی عوامل مختلفی در ایثار و از خود گذشتگی انسان مؤثر است، مانند ارضای عواطف، کمال جویی، شهوت طلبی و غیره. اگر عمل با انگیزۀ الهی صورت نگیرد، هر چند به انگیزه انسان دوستی و عاطفی انجام شود، آدمی را به کمال نهایی نخواهد رساند.