خاطره ای از مادر شهید سرافراز سردار حسین خرازی

22:25 - 1392/01/17
رهروان ولایت ـ ...وقتی دستم قطع شد ، درد نگرفت ، حال خوشی دست داد....
حسین خرازی

خاطره ای از مادر شهید سر افراز سردار حسین خرازی

«به من گفته بود تا رنده هست جایی نقل نکنم. حسین گفت :وقتی دستم قطع شد ، درد نگرفت؛ یک حال خوشی به من دست داد؛ حال پرواز. صدایی از ملکوت به من گفت : حسین آقا می آیی یا می مانی ؟  با خودم گفتم می خواهم هنوز بجنگم ، خمینی تنهاست ، من سرباز اویم ، هنوز جنگ تمام نشده .در همین حالات بودم که افتادم زمین. درد به تمام تنم سرایت کرد و در بدنم پیچید.» اینان ثابت قدم بودن ، ثبات قدم یعنی این که برای هدفت وقت اضافی بگیری ؛هدف شهدا جز سربلندی اسلام چیزی نبود؛ اینان افسانه نیستند.

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****