ازدواج آثار فردی فراوانی دارد که به مواردی اشاره می کنیم: 1- آرامش روحی و روانی زن وشوهر2- برآورده شئن غریزه جنسی3- تکامل رفتاری4- بهبود وضع اقتصادی.
پرسش: چرا بايد ازدواج كنيم به نظرشما ازدواج فقط برآورده كردن نيازهاي جنسي است يا خير؟
پاسخ: همانطور که خودتان آگاه هستيد ازدواج در آخرين و كاملترين دين الهي، يعني اسلام، رنگ ويژه اي به خود گرفته است، به گونه اي كه در قرآن و احاديث، بحثهاي مفصلي درباره ي آن به چشم مي خورد.قرآن، كتاب هدايت و سعادت بشري و منبع شايسته اي براي درك مفاهيم و مسايل ازدواج است. بر خلاف ديگر كتاب هاي مقدس كه رهبانيت و تجرد را مقدس مي شمارند يا آزادي و بي بندوباري در اخلاق جنسي را پيشنهاد مي كنند، قرآن راه ميانه را برگزيده است.
خداوند متعال مي فرمايد: «مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و کنيزان صالح و درست کارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بي نياز مي سازد. خداوند گشايش دهنده و آگاه است»[1] اين آيه تأکيد مي کند که همه بايد به امر ازدواج افراد مجرد همت گمارند و تنها به دليل مشکلات اقتصادي از تشکيل خانواده نهراسند.
در روايات نيز بر اهميت و تشويق به ازدواج و پيآمدهاي مثبت آن بسيار تأكيد شده است. دليل چنين اهميتي را در اين عوامل بايد جست وجو كرد:
1ـ دور نگه داشتن مؤمن از فساد و فحشا
2ـ جبران كمبودهاي طبيعي زن و مرد
3ـ نزديكتر شدن به كمال الهي
4ـ دستيابي به آرامش روحي.
پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم ازدواج را محبوب خداوند معرفي مي كند:«هيچ چيز نزد خداوند محبوب تر از خانه اي نيست كه در اسلام با ازدواج آباد مي شود»[2]. يكي از وظايف مسلمانان پيروي از سنت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم است. از اينرو پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در حديثي مي فرمايد:«ازدواج، سنت من است. هركس از آن روي برگرداند (و ازدواج نكند) از سنت من روي برگرد نيده است»[3].
همچنين در باب فضيلت شخص متأهل احاديثي وجود دارد. پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد:«دو ركعت نمازي كه فرد متأهل (و داراي همسر) مي خواند از 70 ركعت نمازي كه يك مجرد مي خواند، بهتر است»[4].
در حديثي تكان دهنده از پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم چنين آمده است:«بدترين مردهاي شما كسي است كه عزب (و بدون ازدواج) بميرد»[5].
آثار فردي ازدواج
1- آرامش روحی
آرامش روحي يكي از نعمت هاي بسيار مهم الهي است كه خداوند آن را در ازدواج مقرر فرموده است. خداوند مي فرمايد:«يكي از نشانه هاي الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان، جفتي بيافريد كه در كنار او آرامش يابيد و با هم انس بگيريد»[6]. الفت داشتن و همنشيني انسان با كسي كه در مراحل دشوار زندگي، دوش به دوش انسان گام بردارد و مايه ي آرامش قلبي و زدودن خستگي هاي جسمي و روحي بشود، به ويژه در عصر ماشيني و بي روح كنوني بسيار اهميت دارد. زن و مرد در كنار هم، تكيه گاه يكديگرند و در مشكلات به همديگر ياري مي رسانند. آنگاه با عشق و محبتي كه خداوند در دل آنان قرار داده است، به آرامشي جاودان مي رسند؛ زيرا اين عشق و محبت، الهي است. خداوند مي فرمايد: وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مودّةً و رحمةً خداوند ميان شما، محبت و مهرباني را برقرار ساخت. پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در حديث زيبايي مي فرمايد:«براي مؤمن چه سودي بهتر از زن شايسته كه هرگاه او را مي بيند، شادمان شود»[7].
روان شناسان براي كساني كه از اين نعمت برخوردار نيستند، عوارضي همچون: «ضعف و خستگي، كوفتگي عمومي، هراس و دلهره از خطرهاي توصيف ناپذير، بيقراري و ناآرامي، بي خوابي، خستگي فكري و...»[8] را برمي شمرند.
2 - برآوردن غريزه ي جنسي
غريزهي جنسي يكي از مهمترين غريزهه اي نهفته در نهاد بشر است كه در دورهاي ويژه آشكار مي شود. به اين غريزه بايد به درستي پاسخ داد؛ زيرا هرگونه پاسخ افراطي يا تفريطي، انسان را به مشكل دچار مي كند. از نظر اسلام، ازدواج، پاسخ درست به جنب و جوش و آشكار شدن غريزهي جنسي است. آدمي با ازدواج مي تواند اين غريزهي سركش را مهار كند و خود را از افتادن به گرداب فحشا و بي بندوباري جنسي در امان دارد.خداوند مي فرمايد«و الذين هم لفروجهم حفظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين». در حديث آمده است:« ميان لذتهاي مادي و جسماني در دنيا و آخرت، هيچ كدام به پايه لذت زناشويي نميرسد». خداوند در ميان شهوات گوناگون، علاقه به زن را مقدم داشته است:«زين للناس حب الشهوت من النساء و البنين و القناطير المقنطره»[9]. بدين صورت، جوان مؤمن با ازدواج هم غريزهي خود را به طور كامل برآورده مي سازد و هم ايمان خود را از آسيب نگه ميدارد. البته اين امر نميتواند انگيزه اصلي و هدف نهايي ازدواج باشد؛ زيرا غريزه جنسي در زن و مرد، دوره محدودي دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط اين جهت باشد، بايد زوجين هنگام ناتواني جنسي، يكديگر را رها كنند يا زن و مردي كه توانايي جنسي خويش را از دست دادهاند، هيچ گاه پيمان زناشويي نبندند.
3 - تكامل رفتاري
مرد و زن ويژگي هايي دارند كه در ديگري نيست. براي نمونه، شدت مهر و محبت در زن بيشتر است در مقابل، قهر و جلال در مرد بيشتر است. بنابراين، هركدام كاستيهايي دارند كه اين كاستيها با ازدواج جبران مي شود. در حقيقت، ازدواج نوعي تكامل زن به وسيله ي مرد و تكامل مرد به وسيله ي زن است. به همين دليل اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمود:«هيچ صحابه اي از اصحاب پيامبر ازدواج نميكرد، مگر اينكه پيامبر مي فرمود: او دين خويش راكامل كرده است»[10].
4 - لباس يكديگر
خداوند در قرآن ميفرمايد:«هُنَّ لباسٌ لكم و اَنْتُم لباسٌ لَهُنَّ»[11]. زنها لباس شما هستند و شما (مردان) لباس زنها هستيد. برخي استادان اخلاق براي لباس در اين آيه، سه معنا برشمرده اند:
الف - زن و مرد، زينت يكديگر و مايه ي مباهات و افتخار همديگر هستند؛ چنانچه لباس نيز زينت است. البته اين افتخار و احساس رواني آن بسيار اهميت دارد.
ب - زن و مرد مايه ي تهذيب نفس يكديگرند و همديگر را از آلودگي به گناه باز مي دارند. يكي از كارهاي لباس، حفظ بدن از خطرهايي مانند سرما است. بنابراين، همسران نيز همديگر را از درافتادن به گناه باز مي دارند و سبب تكامل همديگر مي شوند.
ج - زن و مرد پوشاننده ي يكديگر هستند. همچنان كه لباس، عيبها و زشتيهاي بدن را مي پوشاند، مرد و زن نيز عيب يكديگر را مي پوشانند و اصلاح مي كنند[12].
5 - بهبود وضع اقتصادي
نگراني از تنگ دستي، يكي از بهانههايي است كه براي گريز از ازدواج، مطرح ميشود. قرآن، اين گونه به انسان اميدواري ميدهد: از فقر و تنگ دستي جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد چرا كه اگر فقير باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بي نياز ميسازد[13].ازدواج افزون بر تكامل دين، به پيشرفت اقتصادي ميانجامد؛ زيرا حس مسؤوليت، پرهيز از اسرافگري و آينده نگري براي خود و فرزندان، پس از ازدواج رخ مي دهد. وعدهي خداوند در سوره ي نور و گفتار پيشوايان دين در اين باره نيز بر اين معني تأكيد مي كنند.
برگرفته از سایت پرسمان