خداوند در قرآن ضمن آنكه تنها دين حق و صراط نجات را آيين اسلام مى داند، به نكات مهمى در كنار اين مسئله پيرامون شرايط نجات انسان اشاره مى كند از جمله اینکه میفرماید: «ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده كسى را عذاب كنيم.» همچنین میفرماید: «خدا هرگز پاداش نيكوكاران را تباه نمى سازد»
پرسش: كسي كه مسلمان نيست ولي در اين دنيا كارهاي خير ميكند چه آخرتي دارد؟ آيا به صرف مسلمان نبودن وانجام دادن كارهاي خلاف اسلام جهنمي است؟
در برابر اين پرسش سه رويكرد وجود دارد:يك. )انحصار گرايى سختگيرانهبراساس اين گمانه در ميان همه اهل زمين تنها پيروان دين و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگارى اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شيعه دوازده امامى پايبند به همه اصول مذهب و احكام شريعت امكان رستگارى دارد و ديگران همه نارستگارانند. چنين نگرشى نه مبناى خردپذيرى دارد و نه با منطق اسلام تلائم دارد. از نظر عقلى اين گمانه مغاير با اصل غلبه خير بر شر است و از نظر دينى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاكها و معيارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد.(1)دو.) تكثرگرايى نجاتبراساس اين گمانه، همه پيروان اديان اهل نجات و رستگارىاند. به عبارت ديگر شرط نيك فرجامى فقط ديندارى است و بس، اما اينكه كدامين دين را برگزينيم هيچ نقشى در اين زمينه ندارد. اين گمانه مبتنى بر پلوراليسم دينى است كه بطلان وناراستى آن از نظر عقل و دين در جاي خود ثابت شده است.2)سه.) قرآن و نجاتگرايى اعتدالىقرآن در باب نجات نه سختگيرى انحصارگرايانه را برمى تابد و نه كثرتگرايى حق وباطل يكسان انگار را. در نگاه قرآن كفر و انحراف از دين حق دوگونه است : 1. كفر عناد و لجاجت (جحود)؛ كسى كه داراى چنين كفرى است از نظر اسلام قطعاً مستحق عقوبت است.2. كفر جهالت و نادانى؛ چنين كفرى اگر ناشى از تقصير و كوتاهى عمدى شخص نباشد، بلكه صاحب آن از سويداى دل جوياى حقيقت و پيرو آن در حدى كه با آن آشناست باشد و با قلب سليم و تسليم قلبى در برابر حق، خدا را ملاقات كند؛ خداوند او را معذب نمى سازد؛ چرا كه عذاب خدا تابع حجتهايى است كه بر بندگان تمام كرده و واكنشهاى منفى آگاهانه و حق ستيزانه آنها در برابر حجج الهى. قرآن ضمن آنكه تنها دين حق و صراط نجات را آيين اسلام مى داند، به نكات مهمى در كنار اين مسئله پيرامون شرايط نجات و رستگارى اشاره مى كند از جمله :الف. درباره قيامت مى فرمايد : «يوْمَ لا يَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ اِلاّ مَنْ أَتَى اللَّه بِقَلْبٍ سَلِيم»(3)؛ «روزى كه مال و پسران سود نبخشد جز اينكه كسى با قلب سليم نزد خدا بيايد. قلب سليم نيز قلب تسليم در برابر خدا و حقيقت است».ب. از طرف ديگر قرآن مى فرمايد : «وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»(4)؛ «ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده (بدون اتمام حجت) كسى را عذاب كنيم».ج. در جاهاى ديگر قرآن يادآور شده است كه «اِنَّ اللَّهَ لا يُضَيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»(5)؛ «خدا هرگز پاداش نيكوكاران را تباه نمى سازد».از آنچه گذشت روشن مى شود كه سعادت اخروى در گرو عوامل متعددى است از جمله :- حسن فعلى يا گزينش راه درست،- حسن فاعلى يعنى سلامت و پاكى درون و تسليم امر حق بودن،- برقرارى حجت الهى و چگونگى برخورد و واكنشهاى انسان در برابر آن.انگاره فوق خرد پذيرترين انگاره است؛ در اين انگاره از سويى مسئوليت انسان در جستجو و گزينش راه حق محفوظ است و از ديگر سو هيچ انسانى صرفاً به جهت عدم دستيابى غيرارادى به راه حق و حقيقت مورد عذاب و شقاوت قرار نمى گيرد.(6)بنابراين كسانى كه پس از آگاهى از حق و آشكار شدن چهره اسلام، بر شرايع گذشته به ويژه با تحريفاتى كه در آنها رخ داده باقى بمانند، از آنان پذيرفته نيست و از زيانكاران خواهند بود : «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ »(7) ؛ «و هر كس جز اسلام، دينى [ ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و در آخرت از زيانكاران است» .مگر در مورد جاهلان قاصر كه حكم آنان با خداست و به تناسب حسن فاعلى و حسن فعلى شان اميد به لطف و عنايت الهى در مورد آنان وجود دارد.1) جهت آگاهى بيشتر بنگريد : شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 288 - 285، تهران : صدرا.2) همان، صص 285 - 280.3) شعرا (26)، آيه 88 - 89.4) اسرا (17)، آيه 15.5) توبه (9)، آيه 120.6) جهت آگاهى بيشتر بنگريد :الف. شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 292 - 289 و 326 - 295 ؛ ج 5، صص 61 - 56 ؛ب. علامه طباطبايى، الميزان، ج 5، صص 61 - 56.7) آلعمران(3 )، آيه 85 .
برگرفته از سایت پرسمان دانشجویی