در بیانیه هایی که در سال 1933 و 1973 اعلام شد و به تائید اکثر دانشمندان، متفکران، نویسندگان اومانیسم و همچنین مورد حمایت انجمن اومانیسم آمریکا که یکی از فعالترینها می باشد رسید، این چنین بیان شد که:
اول: جهان را وجودی بدون آفرینش می دانند، می گویند این جهان خود به خود به وجود آمده و خالقیتی که ما معتقد هستیم را منکر می شوند.
دوم: انسان را جرئی از طبیعت می دانند و مخلوقیت انسان را رد می کنند.
سوم: انسان را فقط جسم می دانند و بر این باورند که انسان عاری از روح است.
چهارم: منکر طبیعت الهی انسان هستند و بر این باورند که تمدن و فرهنگ مذهبی بشر، محصول تدریجی کنش ها و واکنش‌های انسان با محیط طبیعی و میراث اجتماعی او می باشد.
پنجم: قدرت و حاکمیت خداوند بر عالم و انسان را انکار می‌کنند.
ششم:ما مجاب شده ایم که جهان، اعصار توحید، خداپرستی، مدرنیسم و انواع اندیشه های جدید را پشت سر گذارده و می گذارد. (یعنی انکار توحید)
که در این مرحله با اختصار فقط به اولین ماده از بیانه ها، همراه با جواب از قرآن می پردازیم.
هر شئ که به وجود می آید سازنده ای می خواهد حتی کوچکترین شئ، حال این جهان با عظمت چطور بدون سازنده به وجود آمده؟؟؟
در حالی که در سوره هود آیه هفت آمده:
«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ...»1
(اوست كه آسمانها و زمین را در شش روز آفرید ...)
آفرینش این آسمان پر شکوه، و این همه کرات عالم بالا یعنی میلیون ها میلیون آفتاب درخشان، و هزاران هزار ستارگان ثابت و سیار، با آن نظام دقیق وعجیب خود، که سراسر آنها را همچون حلقه های یک رشته ی زنجیر به هم پیوسته است.
و همچنین این زمین با این همه وسعت و عظمتش (که ابتدا قبل از آسمان خلق شد و بعد از خلقت آسمان گسترش داده شد) خود دلیل آفرینش آن به دست خدای یکتا است.
و اگر خود به خود به وجود آمده، پس چه کسی آنها را اداره می کند که بعد از این همه سالها در مسیر خود حرکت می کنند؟
------------------------
پی نوشت:
1- انعام/73