ما، در كنار شما مادران، هرگز شكست نخواهيم خورد

11:59 - 1392/02/19
رهروان ولایت ـ به بچه ­ها شربت و آب خنك داديم. جگرشان، در آن گرما با خوردن شربت و آب، خنك شد. بچه­ ها دائم صلوات مي فرستادند. به اين ترتيب اولين ايستگاه صلواتي در جاده خرمشهر آماده­ شد.
شهيد

خاطره­ اي از مادر شهيد علي محمودي

پسرش در منطقه مائوت، پس از عمليات به لب رودخانه ­رفت تا براي رزمندگان آب بياورد. در همان لحظه، يك هواپيماي عراقي از راه ­رسيد و منطقه را بمباران كرد. پنج نفر از رزمندگان به <لقاءالله> شتافتند. "علي" هدف قرار گرفت و يك دستش قطع ­شد.

ظرف آب را با دست ديگرش بر ­داشت تا به رزمندگان برساند. فرمانده بالاي سرش رسيد، سر رزمنده ­اش را روي زانو گذاشت. آخرين لحظه­ هاي زندگي "علي" مي­ گذشت. از او ­پرسيد: صحبتي داري؟ ­گفت: به مادرم بگوييد، پيامم را كه: <پاسداري از راه امام است فراموش نكند>. از فرمانده خواست سرش را روي زمين بگذارد. لبخندي زد و ميهمان سقاي كربلا شد.

نيمه­ هاي شب بود، هنوز خوابم نبرده بود. شنيدم كسي آهسته به پنجره مي­زند. وقتي پشت پنجره رفتم، چند نفر از بچه ­هاي رزمنده را ديدم. براي عوض كردن لباس­هاي غرق به خون، از من لباس خواستند. به هر كدام، يك دست لباس دادم. وقتي لباس­هاي خوني را به من تحويل دادند، گفتند: مادر! فردا خرمشهر به طور كامل در دست ماست، حتماً پيش بچه­ ها بيا! فردا صبح زود، با ماشين­هاي آب يخ و شربت به سمت خرمشهر حركت كرديم. عده زيادي از رزمنده­ ها به سوي اهواز بر مي­ گشتند. ماشين ايستاد، به بچه ­ها شربت و آب خنك داديم. جگرشان، در آن گرما با خوردن شربت و آب، خنك شد. بچه­ ها دائم صلوات مي فرستادند. به اين ترتيب اولين ايستگاه صلواتي در جاده خرمشهر آماده­ شد. از آن­جا به سمت خرمشهر حركت كرديم. به شهر كه رسيديم؛ رزمندگان گفتند: در مسجد جامع سخنراني است. آقاي موسوي، (نخست وزير وقت) سخنراني مي ­كرد.

در گوشه ­اي از مسجد جامع ايستادم. وقتي سخنراني آقاي موسوي تمام شد، سراغ من آمد و گفت: مادر! شما اهل خرمشهر هستيد؟ گفتم: خير، پرسيد: شهيد داده ­ايد!؟ گفتم: خير، ـ آن زمان هنوز پسرم شهيد نشده بود ـ ولي همه­ اين رزمندگان پسران من هستند و من براي خدمت به اين­ها از روز اول جنگ در جبهه­ ها هستم. آقاي نخست وزير گفت: ما، در كنار شما مادران، هرگز شكست نخواهيم خورد.[1]

منابع:

[1]. ر.ك؛ طاهره قاسمي امين، مستوران روايت فتح، ص 120.

ماهنامه نامه جامعه، شماره بيست و ششم.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 7 =
*****