- اگر قبول کنیم بخش قابل توجهی از مشکلات ازدواجی جوانان به مشکل اشتغال بازگشت داشته باشد، باید به این سوال پاسخ دهیم که مشکل شغل یک جوان از کجا ناشی میشود؟ آیا فقط نبود شغل که این روزها بین افراد دهن به دهن میشود مشکل اصلی است یا سبک زندگی جوانان هم ایجاب میکند که آنها هر شغلی را نپسندند؟
ما قبول داریم که برای ازدواج قطعا نیاز به هزینه کردن است؛ هم شروع یک زندگی و هم ادامه دادن آن به خرج و مخارج ضروری نیاز دارد ولی نمیتوانیم این را هم بپذیریم که تا صد در صد امکانات مادی مهیا نباشد نباید اقدام به ازدواج کرد.
متاسفانه در بین جوانان ما فرهنگی باب شده است که کاری که برای ما یک درآمد خوب نداشته باشد را نباید از همان ابتداء آغاز کرد و خانوادههای دختردار نیز تا کار پسر را نپسندند، به راحتی به او دختر نمیدهند. تا تفکر ما اینگونه باشد نه ازدواجی صورت خواهد پذیرفت و نه جوانی سرو سامان پیدا خواهد کرد.
اگر مبنای خودمان را بگذاریم تلاش کردن و جنم داشتن یک جوان، ممکن است از بن بست بیرون بیاییم؛ ما به دنبال این نیستیم که ماجرای تخم مرغ و مرغ را مطرح نماییم و به دنبال مقصر بگریدم ولی آنچه که پیداست این است که نه جوانهای ما آنچنان کاری، پرتلاش و اهل سختی کشیدن هستند و نه دختران و خانوادههای آنها به راحتی به کسی که امکانات کافی زندگی ندارد ولو به اینکه در حال تلاش است و راه رسیدن به موفقیت را بلد است جواب مثبت میدهند.
برای اینکه به عمق ماجرا پی ببریم به سوال یکی از کاربران محترم سایت رهروان ولایت با عنوان "با این وضعیت از دختر همسایه خواستگاری کنم؟" اشاره میکنیم که ایشان در سوال خود بیان کردهاند: " من ۲۷ سال دارم و بچه روستاهستم. در حال حاضر شغل ندارم و خیلی جاها برای شغل گشتم. بعضی روزها برای اداره پست کار میکنم شاید روزی 20000 تومان هم درآمد نداشته باشم و البته دائمی نیست و بعضی روزها هست. در حال حاضر هم بیکارم. بدن ضعیفی دارم و نمیتوانم کارهای سخت انجام دهم. میخواهم وامی بگیرم و ماشینی بخرم و مسافر جابجا کنم. جدیدا هم عاشق دختر همسایهمان شدهام. به نظر شما آیا اقدام به خواستگاری کنم یا نه؟"
در پاسخ به سوال این کاربر محترم و در راستای مطالبی که بیان شد بید بگوییم که طبعا نمیشود در مساله شما که بحث کار و ازدواجتان است، نبود موقعیتهای شغلی و عدم حمایت مناسب مسئولان در بحث تأمین نیازهای افراد تولید کننده و کارآفرین را نادیده گرفت ولی ذکر این مطلب نیز ضروری است که گاه توقعات بالای ما و تا حدودی راحتطلبی و نبود نگاه خلاقانه باعث میشود که در زمینه پیدا کردن شغل دچار مشکل شویم؛ به عقیده ما هر کس وظیفه خود را باید در زمان مناسب انجام دهد، یعنی شما تلاش خودت را انجام دهی و در سمت مقابل نیز خانواده دختر معیار خواستگار را صرفا بر مبنای مادیات قرار ندهند.
پیشنهاد ما به شما این است که:
1.ظرفیتها و محدودیتهای اطراف خود را در بحث شغل و درآمد، خصوصا در آن قسمتهایی که در اختیار شما نیست بشناسید.
2.با شناخت این ظرفیتها و محدودیتها، سعی نمایید که با یک نگاه واقع بیانه، نسبت به خود و شرایطتان، برای آینده شغلیتان تصمیم بگیرید.
3.نقاط ضعفی اگر دارید مثل نگاه نامیدانه، کسالت، تنبلی، بلندپروازی و ... را حتما اصلاح نمایید.
4.از کار با آینده خوب که اکنون درآمد بالایی ندارد ترس به دل راه ندهید و تلاش خود را انجام دهید؛ چرا که قرار نیست از همان ابتداء تمام آن امکاناتی که یک فرد با سابقه کار 20 ساله دارد را شما نیز دارا باشید.
5.بعد از بیان این موارد، باید توجه داشته باشید که اگر فرد مسئولیتپذیر و پر تلاشی باشید، ولو به اینکه اکنون کار نداشته باشید ولی باز هم میتوانید به خواستگاری بروید و میان خواستگاری کردن و داشتن شغل با ثبات در زمان خواستگاری، تلازمی وجود ندارد.
6.توکل به خدا و یاری خواستن از او را نیز در هر قدم باید مد نظر قرار دهید.
7.این مطلب را نیز بدانید که خود ازدواج نیز، بخشی از نگرانی و استرسهای شما را در سایه تأمین شدن برخی نیازها، کاهش میدهد و امیدی مضاعف را برای شما فراهم میسازد تا با گامهایی استوارتر زندگی آینده خود را بسازید.
سخن را با این کلام زیبای امام صادق (علیه السلام) به پایان می رسانیم که میفرمایند:«قَالَ مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ و هر که از ترس تنگدستی ازدواج نکند، به خدای متعال بدگمان است.(چرا که) خداوند متعال میفرماید: اگر فقیر باشید اگر خدا بخواهد( با ازدواج) شما را از فضل خودش بینیاز میکند.»
________________________________________
پینوشت:
1.طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ص197، 1جلد، شريف رضى - قم، چاپ: چهارم، 1412 ق / 1370 ش.
وقتی توقعات بالا باشد، نه شغل مناسبی برای آن توقع پیدا میشود و نه به ازدواج میتوان فکر کرد.
گاه جوانهایی پیدا میشوند که حقیقتا به دنبال ازدواج هستند ولی تا با خود خلوت میکنند و یا مورد مناسبی به آنها پیشنهاد میشود، با خود میگویند "آخر با چه چیزی میخواهی بروی به خواستگاری؟" و با این حرفها خود را از اقدام کردن منصرف میکنند و در پیله تنهایی خود بیش از قبل فرو میروند.
شاید برای اینگونه افراد بیشتر از اینکه بخواهیم شغلی دست و پا کنیم باید بیشتر به فکر نوع نگرششان به شغل باشیم که چه شده است که یک جوان اگر کار رسمی و آبرومندانهای نمییابد و در واقع صد را به دست نمیآورد، کلا کار و فعالیت را کنار میگذارد و به جای اینکه به سراغ رتبه پایین تر برود و بگوید لااقل اگر صد نشد ولی هفتاد را که میشود به دست آورد.