- علاقه محمدرضا شاه به چاپلوسی و تملق، مسابقهی شرمآوری را در میان اطرافیان او به وجود آورده بود.
وقتی دل انسان از معنویت حقیقی، خالی باشد دچار آفتهای زیادی میشود که یکی از آنها احساس نیاز به توجه و تملق دیگران است.
محمدرضا پهلوی به طرز شدیدی به این مساله مبتلا بود؛ به طوری که «خیلی لذت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبه ارتش با آن لباسهای پر زرق و برق، جلوی او صف میکشـیدند و به ترتیب، دست او را میبوسیدند.»[1] شاه چنان به دستبوسـی معتاد شده بود که خودش دستش را دراز میکرد تا اطرافیان ببوسند![2]
اما انگار دستبوسی برای شاه کافی نبود و او را ارضا نمیکرد! کار به جایی رسیده بود که اردشیر زاهدی –وزیر خارجه وقت- همه معاونان و سفیران را مجبور میکرد وقتی نزد شاه میروند زانو بزنند! یک بار خبرنگاری از فرانسه از این موضوع تعجب و به آن اعتراض کرد. اسدالله عَلَم این اعتراض را به شاه منتقل کرد و این پاسخ را شنید که «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنتهای ملی مملکت را میکند!»[3]
با این اوصاف، دربار پهلوی به میدان مسابقهای برای چاپلوسان تبدیل شده بود که هرکس بیشتر و بهتر چاپلوسی میکرد نزد شاه پهلوی، ارج و احترام بیشتری پیدا میکرد!
پینوشت:
[1] دخترم فرح، ترجمه الهه رئیسفیروز، ص 311
[2] علم، امیراسداالله؛ خاطرات علم ،ج1، ص119
[3] همان، ص 222
نظرات
من با آن ملعون هیچ نسبتی ندارم ولی این تیتر نامناسب است . امام رحمت الله علیه هم دستش را دراز می کرد تا مردم ببوسند. این بیشتر به فرهنگ مردم بستگی دارد
نفرمایید بزرگوار. امام(ره) اگر هم چنین کاری میکرد بخاطر درخواست طرف مقابل بود نه اینکه خدای ناکرده شهوت دستبوسی داشته باشند. قیاس بسیار نادرست است.