- برخی میپندارند روز غدیر را شیعیان به عنوان عید قرار داده و عید غدیر ساختهی شیعیان است؛ در حالیکه با بررسی تاریخ و روایات مشخص میشود که این روز نه تنها توسط امامان شیعه بلکه حتی توسط شخص پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به عنوان عید اعلام شده و نه فقط شیعه بلکه عموم مسلمین این روز را گرامی داشتهاند.
برخی گمان میدارند که بزرگداشت روز غدیر، پس از قرن سوم و چهارم و همزمان با تسلط حکومت آلبویه بر بخش اعظم بلاد مسلمین، در میان شیعیان رواج یافته و به عنوان عید اعلام شده است و قبل از آن، سابقه تاریخی نداشته است و ساختهی شیعیان در قرن چهارم است.اما با توجه به بررسی تاریخ، بسیار روشن است که روز غدیر نه تنها توسط اهل بیت(علیهمالسلام) بلکه حتی توسط شخص رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز به عنوان عید مسلمانان اعلام شده است و امری مستحدَث بعد از زمان امامان شیعه نیست که توسط شیعیان ساخته شده باشد.
یکی از دلائل عید بودن غدیر، حدیث «تهنیت» است
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) پس از آنکه علی بن ابیطالب(علیهالسلام) را در روز غدیر به جانشینی خود تعیین کرد، در همان روز این عید را اعلام کرد و مراسم آن را بهپا داشت، و در خیمهاش نشست و با کمال خوشحالی و سرور از تبریک گویندگان استقبال کرد و به آنها میفرمود: «به من تبریک بگویید... به من تبریک بگویید، زیرا خداوند منرا به نبوت و اهلبیتم را به امامت اختصاص داده است».[1] در روایات مختلفی آمده است که عمر و ابوبکر و دیگر صحابه به امیرالمومنین(علیهالسلام) تبریک و تهنیت گفتند و با حضرت بیعت کردند، چنانکه یکی از مورخین اهل سنت پس از ذکر حدیث غدیر چنین آورده است: «سپس رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآله) در خیمه مخصوص خویش نشست و به علی(علیهالسلام) دستور داد که در خیمه دیگری بنشیند و به مردم فرمان داد تا به حضور ایشان رفته و به آن حضرت تبریک بگویند». این مورخ سپس مینویسد: «بعد از متفرق شدن مردم، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به همسران خویش دستور داد که به سوی علی(علیهالسلام) رفته، به آن حضرت تبریک بگویند، آنان نیز اطاعت کردند».[2]
«ابن حجر عسقلانی» در مورد تبریک ابوبکر و عمر به امیرالمومنین(علیهالسلام) مینویسد: «ابوبکر و عمر هنگامی که حدیث غدیر را شنیدند، به علی بن ابیطالب(علیهالسلام) گفتند: تبریک، تبریک ای پسر ابو طالب! صبح را به شب رساندی در حالی که مولای هر مرد و زن مؤمن شدی».[3] تهنیت و تبریک گفتن مسلمین به پیامبر و امیرالمومنین(علیهماالسلام) نشان از عظمت این روز دارد که باید آنرا گرامی داشت. در احادیث شیعه، فراوان نقل شده است که اهل بيت(علیهمالسلام) روز غدير را روز نصب امیرالمومنین(عليهالسلام) به ولايت دانستهاند و به عنوان عیدی بزرگ آنرا گرامی میداشتند. در روایات شیعه، برای این روز تعابیری هم چون «عیدُ اللهِ الاکبر؛ بزرگترین عید الهی»[4] «عید اهل بیت محمد(صلیاللهعلیهوآله)»[5] و «اشرف الاعیاد؛ والاترین عید»[6] به کار رفته است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد، برادرم علی بن ابیطالب را به عنوان پرچمدار امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزیست که خداوند در آن روز، دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید».[7]پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در این حدیث، اوّلاً: روز غدیر را یک عید اسلامی جاوید در ردیف سایر اعیاد اسلامی اعلام کرده؛ ثانیاً: عید غدیر را مطلقاً برتر از اعیاد اسلامی شمرده است.
پس از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خود امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز روز غدیر را به عنوان یک عید اسلامی تلقّی کردند و در سالی که روز غدیر با جمعه مصادف بود، خطبهای خواند و در ضمن آن فرمود: «خداوند بزرگ برای شما، گروه مؤمنان، دو عید بزرگ که قوام هر یک به دیگری است، قرار داده تا احسانش را نزد شما کامل گرداند و شما را به راه هدایت، آگاه و مطلّع کند.... از اینرو جمعه را مرکز تجمّع برای پاکسازی گذشتهها قرار داده است... بنابراین هیچ توحیدی را جز بر اساس اعتراف به رسالت پیامبر نمیپذیرد و هیچ آیینی را جز توأم با ولایت کسی که به ولایت او فرمان داده است، قبول نمیکند و اسباب اطاعت او جز با تمسّک به ریسمان او و ریسمان اهل ولایت او منظّم نمیگردد، بنابراین در روز غدیر آنچه را که بیانگر ارادهاش در مورد برگزیدگانش بود، بر پیامبرش نازل کرد و او را به تبلیغ آن و ترک همنشینی با منحرفان و منافقان و بیاعتنایی به آنان مأمور ساخت و ضامن نگهداری او از شرّ آنان شد». آنگاه خود حضرت مردم را به اجرای مراسم عید دعوت کرد و فرمود: «خدا شما را رحمت کند، پس از پایان یافتن اجتماعتان، به سوی توسعه بر زن و فرزند و نیکی با برادران و شکر نعمتهای الهی باز گردید و همه با هم مجتمع باشید تا خدا یگانگی شما را حفظ کند و با یکدیگر نیکی کنید تا خدا الفت و دوستی و صداقت شما را نگه دارد و به یکدیگر هدیه دهید همانگونه که خدا پاداش شما را در این روز، چند برابر اعیاد گذشته یا اعیاد آینده - جز در موارد مثل آن - قرار داده است. نیکی در این روز [یعنی: روز عید غدیر] ثروت را زیاد و عمر را افزون میکند و مهربانی به یکدیگر باعث رحمت و عطوفت خداوند است. با سعی و کوشش خویش و در حدّ توانایی خود، از آنچه خدا به شما بخشیده، برای برادران و زن و فرزندانتان آماده کنید و شادی را در میان خود آشکار سازید و با گشادهرویی با یکدیگر برخورد کنید.»[8]
بعد از امیرالمومنین(علیهالسلام) امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) نیز روز غدیر را زنده نگاه میداشتند و هر سال، آن روز را به عنوان عید تلقّی میکردند. آنان با کمال مسرّت و شادی، برای قبول تهنیّت و تبریک شاد باش مجلس میگرفتند، به وسیله نماز و روزه و دعا به خدا تقرّب میجستند و بر نیکویی و احسان و اطعام تأکید میکردند تا شکر نعمت خدا را در چنین روزی که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به خلافت و امامت منصوب شده، بجا آورده باشند. آنها در این روز صله رحم میکردند و غذای بیشتری برای خانواده خویش تهیه میکردند و به ملاقات برادران خود میرفتند و شیعیان خود را نیز به تمام این کارها دعوت میکردند.[9]
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «روز غدیرخم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است».[10] «فرات بن احنف» میگوید: از امام جعفر صادق(علیهالسلام) پرسیدم: فدایت شوم، آیا مسلمانان عیدی بالاتر از عید فطر و عید قربان و روز جمعه و روز عرفه دارند؟ حضرت فرمود: «آری! بالاترین، بزرگترین و شریفترین اعیاد روزیست که خدا دین را در آن روز کامل گردانید و این آیه را بر پیامبرش، محمّد(صلیاللهعلیهوآله) نازل کرد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا [مائده/3] امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به عنوان] آیین برگزیدم». سؤال کردم: آن چه روزیست؟ فرمودند: «انبیای بنیاسرائیل وقتی وصیّت و امامت را به یک نفر بعد از خودشان واگذار میکردند، آن روز را عید قرار میدادند و این روز هم روزیست که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) علی(علیهالسلام) را رهبر مردم قرار داد و در آن روز چیزهایی نازل شد و دین کمال یافت و نعمت بر مؤمنان تمام گردید».
عرض کردم: در این روز چه کاری شایسته است، انجام دهیم؟ حضرت فرمودند: «این روز، روز عبادت، نماز، روزه، شکر و سپاس خدا و مسرّت به سبب ولایت ما بر شما از جانب خداست، من دوست دارم این روز را روزه بگیرید».[11] مسلمانان و بخصوص شیعه از همان دورههای نخست، همواره روز غدیر را یکی از اعیاد بزرگ اسلام میدانستند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور بوده است.[۱2] مسعودی(م۳۴۶ه.ق) در التنبیه و الاشراف [۱3] نوشته است که فرزندان و شیعیان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) این روز را بزرگ میدارند. کلینی(م۳۲۸ق) در روایتی جشن گرفتن شیعیان را نقل کرده است.[۱4] بنابراین جشن عید غدیر قبل از قرن سوم و چهارم امر رایجی بوده است.
پیش از آن نیز «فیاض بن محمد بن عمر طوسی» روایتی نقل میکند که امام رضا(علیهالسلام) روز غدیر را عید میگرفت.[۱5] با توجه به اینکه امام رضا(علیهالسلام) در اواخر قرن دوم میزیسته، قدمت برگزاری جشن به مناسبت روز غدیر روشن میشود. «علّامه امینی» در کتاب الغدیر مینویسد: بیرونی - که یکی از علمای اهل تسنّن است - روز غدیر را از روزهایی دانسته که: اهل اسلام آن را یکی از اعیاد شمردهاند.[16] «ابن طلحه شافعی» نیز هنگامی که از عید غدیر سخن میگوید، چنین تصریح میکند: امیرالمؤمنین(علیهالسلام) روز غدیر خم را در ضمن اشعارش یاد کرده است و از آنجا که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در روز غدیر این مقام بلند را از میان همه مردم به علی(علیهالسلام) داد، این روز به صورت یک عید بزرگ در آمد.[17] آنگاه شافعی اضافه میکند که لفظ «مولی» هر معنایی را در بر داشته باشد، از سوی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای علی(علیهالسلام) قرار داده شده و این خود مقامی والا و منزلتی عظیم است که پیامبر آن را به علی(علیهالسلام) اختصاص داده است. بدین جهت این روز، روز عید و روز سرور دوستان او است.[18]علّامه امینی میگوید: این بیان شافعی دلالت دارد بر اینکه تمامی مسلمانان این روز را عید میگیرند، چه مسلمانانی که حضرت علی(علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میدانند چه مسلمانانی که او را خلیفه چهارم به شمار میآورند.
در نتیجه: آشکار شد که نه تنها امامان شیعه، بلکه خود پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) این روز را عید قرار داده و علاوه بر شیعیان، دیگر مسلمانان نیز این روز را عید گرفته و گرامی داشتهاند.
پینوشت
[1]. «ثم قال النبی(صلیاللهعلیهوآله) هنئونی هنئونی، ان الله تعالی خصنی بالنبوة و خص اهل بیتی بالامامة». ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب 3: 45- 46، ط دار الأضواء، به نقل از حافظ ابوسعید خرگوشی نیشابوری(م4070هـ) در کتاب شرف المصطفی که وی از احمد بن حنبل به اسناد از ابوسعید خدری این حدیث را آورده است؛/ و الغدیر، علامه امینی، نشر مرکز الغدیر للدراسات العلمیة، ج1، ص513.
[2]. «ثم جلس رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) فی خیمة تخص به و امر امیرالمؤمنین(ع) ان یجلس فی خیمة اخری و امر اطباق الناس بان یهنئوا علیا(علیهالسلام) ولما فرغ الناس امر رسول الله(ص) امهات المؤمنین بان یسرن الیه و یهنئنه ففعلن». ابن خاوند شاه، روضة الصفا، ج1، ص173؛/ غیاث الدین خواندمیر(م941هـ)، حبیب السیرفی اخبار افراد البشر، ج1، ص144.
[3]. الصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی، ج1، ص110؛/ و تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، تحقیق: دکتر بشار عواد معروف، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج9 ، ص222؛/ و فیض القدیر، زین الدین مناوی، ج6، ص218؛/ و شرح الزرقانی على المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، ابو عبدالله زرقانی، ج7، ص13.
تبریک و تهنیت عمر به حضرت علی(علیهالسلام) در منابع متعدد و معتبر اهل سنت نقل شده است:
الشيبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله(م241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، مصر، موسسه قرطبه، ج4، ص281، ح18502؛/ و همو: فضائل الصحابة لابن حنبل، تحقيق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، چاپ اول، 1403هـ – 1983م، ج2، ص596، 1016 و ج2، ص610، ح1042؛/ و إبن أبی شيبة الكوفی، ابوبكر عبد الله بن محمد (م235 هـ)، الكتاب المصنف فی الأحاديث و الآثار، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ریاض، مكتبة الرشد، چاپ اول، 1409هـ.، ج6، ص372، ح32118؛/ و الآجری، أبی بكر محمد بن الحسين(م360هـ)، الشريعة، تحقيق: الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجی، ریاض، دار الوطن، چاپ دوم، 1420هـ - 1999م، ج4، ص2051؛/ و الشجری الجرجانی، المرشد بالله يحيی بن الحسين بن إسماعيل الحسنی(م499 هـ)، كتاب الأمالی وهی المعروفة بالأمالی الخميسية، ، تحقيق: محمد حسن اسماعيل، بیروت، دار الكتب العلمية چاپ اول، 1422مـ - 2001م، ج1، ص190؛/ و ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبي القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله(م571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، تحقيق: محب الدين أبی سعيد عمر بن غرامة العمری، بیروت، دار الفكر، 1995، ج42، ص221؛/ و الطبری، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد(م694هـ)، ذخائر العقبى فی مناقب ذوی القربى، مصر، دار الكتب المصرية، ج1، ص67؛/ و الذهبی الشافعی، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان(م748 هـ)، تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الكتاب العربی، چاپ اول، 1407هـ - 1987م، ج3، ص632؛/ و ابن كثير الدمشقی، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشی(م774هـ)، البداية والنهاية، بیروت، مكتبة المعارف، ج7، ص350؛/ والسيوطی، جلال الدين عبد الرحمن بن أبی بكر(م911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسير والحديث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، تحقيق: عبد اللطيف حسن عبد الرحمن، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1421هـ - 2000م، ج1، ص78.
[4]. حر عاملی، وسائل الشیعة، موسسة آل البیت، قم، ج۸، ص۸۲.
[5]. ابن طاووس، اقبال الاعمال، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۷ش، ص464.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج1، ص203.
[7]. صدوق، امالی، تحقیق موسسه بعثت، موسسه بعثت، قم، ص125؛/ و برای توضیح بیشتر ر. ک: امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 1، ص 283
[8]. طوسی، محمّد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، چاپ سنگی، مشهد، 1338ق، ص 524؛/ و علامه امینی، الغدیر، ج3، ص 284.
[9]. الموسوی العاملی، السیّد عبدالحسین شریف الدّین، المراجعات، ص 197.
[10]. وسایل الشیعة، پیشین، ج۵، ص۲۲۴
[11]. الغدیر، ج 1، ص 285.
[12]. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، انتشارات ابن سینا، تهران، ص95.
[13]. مسعودی، علی بن الحسین، التبیه و الاشراف، دار الصاوی، قاهره، ۱۳۵۷ق، ص221
[14]. کافی، پیشین، ج۴، ص۱۴۹.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، موسسة الوفاء، بیروت، ج95، ص322.
[16]. الغدیر، ج1، ص267؛/ و بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، ص 334
[17]. مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، کمال الدین محمد بن طلحه شافعی، ص53.
[18]. همان، ص56.