مبانی عقلانی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت

04:46 - 1392/05/01
اگر ما قائل به ضرورت عدم تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت شویم، در واقع به کامل نبودن دین اسلام قائل شده ایم. نیز قائل شدن به عدم تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، مساوی است با تعطیلی بسیاری از احکام الهی؛ پس تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت، امری است که از دیدگاه عقل، قابل قبول، بلکه لازم الاجرا می باشد.
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت

از جمله مسایل بسیار مهمی که همواره چالش برانگیز بوده است، بحث تشکیل حکومت در زمان غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. نظرات فراوان و متفاوتی در این خصوص ارائه شده است که نشان از حساسیت موضوع و توجه ویژه صاحبان خرد به این مقوله است. در این نوشتار به بخشی از مبانی عقلانی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت اشاره می کنیم.

مفهوم حکومت
حکومت از ماده حکم است، و «حکم» در لغت به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح می باشد. 1
در اصطلاح حکومت و حکم، هر دو به معنای داوری کردن، فیصله دادن و نیز به معنای استقرار، ثبوت، اتقان و قاطعیت در رأی آمده است. در اصطلاح سیاست و علوم سیاسی نیز حکومت و حکم به معنای فن کشورداری و تدبیر و اندیشه در اداره و تنظیم امور داخلی و خارجی کشور می باشد. 2

ضرورت اصل حکومت برای جامعه
آیا وجود حکومت، برای جامعه، ضروری است؟ به عبات دیگر آیا قوام و نظم یک جامعه، بدون وجود یک حکومت مرکزی، دوام می یابد؟ عقل حکم می کند که برای ادامه حیات اجتماعی، به حکومت نیاز داریم تا در سایه آن، از هرج ومرج جلوگیری شود و امنیت و رفاه مردم تامین گردد.
در کلام امیرالمومنین (علیه السلام)، ضرورت وجود حکومت از دیدگاه عقل به خوبی فهمیده می شود: «إنّهُ لابُدَّ لِلنّاسِ مِنْ أَمِيرِ بَرّ أو فاجِر، يَعْمَلُ في إمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَيَسْتَمْتِعُ فِيها الكافِر، و يُبلِّغُ اللّهُ فِيها الأجل، ويُجْمَعُ بِهِ الفَيء وَ يُقاتَلُ بِهِ العَدُوّ، وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبلُ وَ يُؤخَذُ بِهِ لِلضَّعيفِ مِنَ الْقَوىِّ حتّى يستريحَ برٌّ و يستراحَ من فاجر». 3 «بايد براى مردم امير و رئيسى باشد، خواه نيكوكار و يا بدكار، تا مؤمن در حكومت او به كار خود مشغول شود و كافر بهره خود را ببرد. بر اثر برقرارى نظم و آرامش، خداوند هر فردى را به اجل خود برساند، به وسيله اين حاكم ماليات جمع و با دشمن نبرد و راه‌ها ايمن شود و حق ناتوان از نيرومند گرفته شود، نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران در امان باشند»

دیدگاه صاحب نظران
دیدگاه صاحب نظران هم مویدی دیگر بر لزوم تشکیل حکومت در جامعه بشری است. افلاطون در این خصوص می گوید: «دولت از مقتضیات طبع بشری است؛ زیرا انسان، بالطبع موجودی اجتماعی است و کسی که قائل به عدم لزوم دولت است، روابط طبیعی را ویران می کند و خود یا انسانی وحشی است یا از حقیقت انسانیت خبر ندارد» 4  علامه طباطبایی در بحث «ولایت و زعامت در اسلام»، مسأله ضرورت تشکیل دولت اسلامی را از حیث فلسفه ی اجتماعی اسلام و به استناد آیه فطرت (روم/ 30) مورد بحث قرار داده است.5  ایشان همچنین در ذیل آیه 213 سوره بقره، به ضرورت تشکیل اجتماع، و اجتماعی و «مدنی بالطبع» بودن انسان اشاره دارد.6

ضرورت تشکیل «حکومت اسلامی» از نگاه عقل
پس از اینکه به  ضرورت وجود اصل حکومت از دیدگاه عقل پرداختیم، باید به نوع حکومت مطلوب هم اشاره کنیم. هیچ یک از انسان ها – به خودی خود- حق حکم راندن بر دیگران را ندارند؛ چرا که انسان ها آزاد آفریده شده اند و فقط باید در برابر خالق خود، تعظیم کنند. از این جا روشن می شود که فقط خداوند، صلاحیت حکومت بر دیگران را دارد و این حقیقتی است که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است.7 نتیجه منطقی چنین حرفی این است که اگر انسان یا انسان هایی از جانب خداوند، به عنوان حاکمان جامعه برگزیده شدند واجب الاتباع خواهند بود؛ چرا که منبع مشروعیت آنان، انتخاب خداوند متعال است. انبیا و جانشینان آنان (علیهم السلام) در طول تاریخ، از جانب حق تعالی برای این امر مهم برگزیده شدند بنابراین «حکومت اسلامی» تنها گزینه پیش رو برای اداره جامعه است.

ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت
نکته ی مهمی که بحث روز هم محسوب می شود عبارت است از نظر اسلام درباره تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت امام معصوم. در اینجا به دو دلیل عقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت امام معصوم اشاره می کنیم؛

دلیل اول اینکه اگر ما قائل به ضرورت عدم تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت شویم، در واقع به کامل نبودن دین اسلام قائل شده ایم! توضیح اینکه، با طولانی شدن عصر غیبت و معلوم نبودن انتهای آن، آیا اسلام برنامه ای برای این مدت زمان طولانی ندارد؟ آیا در حالی که تمام مکاتب موجود در دنیا سعی می کنند با به دست گرفتن قدرت و تشکیل حکومت، آیین خود را آیین نجات بخش دنیا معرفی کنند، می توان باور کرد که اسلام _که برای ریزترین امور زندگی برنامه و دستور ارائه داده_ برای این موضوع مهم و مؤثر، هیچ برنامه ی حکومتی ای ارائه نداده است؟

دوم اینکه قائل شدن به عدم تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، مساوی است با تعطیلی بسیاری از احکام الهی؛ چرا که بسیاری از احکام دینی، فقط در سایه حکومت اسلامی، قابلیت تحقق و اجرا دارند و با نبودن حکومت، موضوعشان هم منتفی می شود؛ با توجه به این دو مطلب می توان گفت که تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت، امری است که از دیدگاه عقل، قابل قبول و بلکه لازم الاجرا می باشد.

 ضرورت عقلی سپردن حاکمیت عصر غیبت به ولی فقیه
همانگونه که بیان شد، حاکمیت بر مردم فقط شایسته خداوند متعال، و کسانی است که خداوند به آنان این منصب را ارزانی بدارد. انبیا و جانشینان آنان هر کدام از سوی خداوند متعال برای امر حاکمیت مأذون بوده اند، اما در شرایطی که بشریت از حضور معصوم (علیه السلام) محروم شده است، چه کسی باید عهده دار این مسئولیت باشد؟ آیا غیر از این است که باید نزدیک ترین فرد به ائمه (علیهم السلام) چنین مسئولیت خطیری را بپذیرد؟ این یک امر کاملا عقلی است که برای هر جایگاهی، باید فرد متناسبی را انتخاب نمود؛ مثلا فرض کنید رییس یک بیمارستان به سفر طولانی مدتی می رود و قرار است برای او در این مدت غیبت، جانشینی انتخاب شود. آیا عقل حکم نمی کند که باید فردی انتخاب شود که تا حد امکان واجد شایستگی های لازم آن مدیر باشد و لوازم آن مسئولیت را دارا باشد؟ آیا انتخاب یک فرد بیگانه با امر پزشکی، برای تصدی ریاست آن بیمارستان عاقلانه است؟

بنابراین ولی فقیه جامع الشرایط، به عنوان نزدیک ترین فرد به خصوصیات امام معصوم (علیه السلام) – البته با قبول این مطلب که فاصله بین این دو نیز بسیار عمیق و زیاد است- از نظر عقل به عنوان حاکم اسلامی در عصر غیبت، پذیرفته می شود؛ نتیجه اینکه اثبات ضرورت حکومت اسلامی و نوع حاکم، امری است که هر عقل سلیمی بر آن صحه می گذارد و به درستی آن اعتراف می کند.

پی نوشت
1- مفردات راغب اصفهانی
2- مهدی حائری یزدی، حکمت و حکومت، ص54
3-نهج البلاغه/ خطبه40
4 ارسطاطالیس، 1947م: 96
5-تفسیر المیزان ج2: 169-178
6-همان، ج2: 117
7-سوره انعام/ آیه57

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 0 =
*****