علت دل گرفتگی در زندگی

23:07 - 1399/10/01

- به طور کلی علل یا عوامل این گرفتگی دل یا احساس ناراحتی در زندگی در سه عامل می توان خلاصه کرد: 1. عوامل جسمی 2. عوامل روانشناختی 3. عوامل معنوی.

دل گرفتگی,دلتنگی

چرا انسان گاهی در زندگی، بی دلیل دلش می‌گیرد؟

پاسخ مشاور:
این سوال شما می‌تواند بیان حال بسیاری از افراد باشد که گاها در زندگی خود، این احساس دل گرفتگی و ناراحتی را تجربه کرده‌اند، بدون اینکه متوجه عامل یا عوامل آن شده باشند. به طور کلی علل یا عوامل این گرفتگی دل یا احساس ناراحتی در زندگی در سه عامل می توان خلاصه کرد:
1. عوامل جسمی
2. عوامل روانشناختی
3. عوامل معنوی
درباره عوامل جسمی باید عرض کنم که گاهی تغییر و تحول هورمونی در بدن باعث ایجاد سستی، بی رمقی و کاهش انرژی می‌شود و در کنار آن، احساس بی‌حالی و کسلی به انسان دست می‌دهد که جالب توجه آن است که بسیاری از خانم‌ها در دوران قاعدگی، از این حالت بی حالی و دل گرفتگی بسیار شکایت می‌کنند. البته این عامل جسمی به خانم‌ها اختصاص ندارد، بلکه آقایان هم دچار این تغییرات هورمونی و گاها دچار دل گرفتگی می‌شوند.
در کنار آن، کمبود ویتامین d و آهن نیز در بی رمقی و احساس ناراحتی درونی موثر است. لذا بررسی و آزمایش کلی بدن هر سال یکبار لازم و ضروری است. به علاوه، استفاده از بعضی از قرص‌ها و داروها به صورت طولانی مدت باعث احساس افسردگی و دل مردگی در افراد نیز می شود. این مواردی که اشاره شد بخشی از عوامل جسمی در بروز این احساس دل گرفتگی نقش دارند.
اما درباره عوامل روانی یا روانشناختی باید عرض کنم که اتفاقات ناخوشایندی که در گذشته یا کودکی افراد مانند از دست دادن یکی از عزیزان و نزدیکان یا حادثه تلخ مانند تصادف شدید، زلزله مهیب و ... یا استرس و ترس شدید از یک واقعه در گذشته و ... همه آن‌ها گاها به صورت ناهشیار، احساس دل گرفتگی و ناراحتی را در زندگی آینده افراد نشان می‌دهد.
همچنین داشتن افکار منفی زیاد و دچار شدن به بیماری یا اختلال بدبینی به گونه‌ای که فرد نسبت به رویدادهای مختلف نظر و تفسیر منفی داشته باشد، خود بخود این احساس منفی و دل گرفتگی درونی را تشدید و تقویت می‌کند و فرد در بسیاری از اوقات، احساس دل گرفتگی را تجربه می‌کند  که در اینگونه موارد توصیه بر این است که افراد برای رفع این مسئله به روانشناس مراجعه کنند.
در کنار آن، ارضا نشدن بسیاری از نیازها و غرایز درونی هم این احساس منفی و ناراحتی را در زندگی فرد پررنگ می‌کند؛ مثلا تصور کنید فردی که نیاز شدید به ازدواج و شریک زندگی دارد، ولی به دلایلی موفق به ازدواج نمی‌شود؛ بالطبع این تامین نشدن نیاز او منجر به احساس منفی و ناراحتی درونی می‌شود، ولو با سرگرم کردن خود، حواس خود را پرت نماید، ولی باز این احساس منفی و ناراحتی گاها به صورت ناهشیار خودش را نشان می‌دهد و فرد ناخواسته احساس دل گرفتگی را بارها تجربه می‌کند.
اما در کنار دو عامل جسمی و روانشناختی، عوامل معنوی هم در ایجاد این احساس منفی موثر هستند. با مراجعه به آموزه‌های دینی در می‌یابیم که یکسری عوامل معنوی در ایجاد احساس منفی درونی موثر هستند از جمله:
1. گناه و معصیت: یکی از اصلی‌ترین عوامل موثر در بروز احساس دل گرفتکی و ناراحتی بسیاری از انسان‌ها، گناه و خروج از دایره عبودیت و بندگی حق تعالی است که انسان را به انواع مصائب دچار می‌سازد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «ساعاتُ الهُمُومِ ساعاتُ الکَفّاراتِ وَ لا یزالُ الهَمُّ بِالمؤمنِ حتّی یَدَعَهُ و ما لَهُ مِنْ ذَنْبٍ؛ لحظه‌های غم و اندوه، لحظه‌های پوشاندن گناهان است و فرد مؤمن پیوسته گرفتار غم و اندوه می‌شود تا آنکه از همه گناهانش پاک گردد.» [1]
2. دلبستگی به دنیا: امام صادق (علیه‌السلام) در بان باره فرمود: «الرَّغْبَةُ فی الدُّنیا تُورِثُ الْغَمَّ وَالحُزْنَ؛‌ دنیا خواهی غم و اندوه می‌آورد.» [2]
البته تلاش برای رسیدن به اهداف زندگی، منافاتی با این مسئله ندارد، بلکه دلبسته بودن به دنیا امری مذموم است.
3. کوتاهی در عمل: امام علی(علیه‌السلام) فرمود: «مَنْ قَصَّرَ فی العَمَلِ اُبْتُلِیَ بِالْهَمِّ؛ هر که در عمل کوتاهی کند به اندوه گرفتار آید.»[3]
4. توجه به امکانات دیگران: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:‌ «مَنْ نَظَرَ اِلَی ما فی أیْدِی النَّاسِ طالَ حُزْنُهُ وَ دامَ أسَفُهُ؛‌ کسی که چشمش به آنچه در دست مردم است (امکانات و دارایی‌ها) باشد، اندوهش طولانی و افسوسش پایدار خواهد شد.»[4]
5. شهوت‌رانى: رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «رُبَّ شَهْوَة ِساعَةٍ تُورِثُ حُزْنَاً طَوِیلَاً؛ چه بسا خواهش و لذتی زودگذر که اندوهی دراز بر جای گذارد.» [5]
‌و ...
اما رفع همه این موارد، تقویت دینداری از طریق توکل و ارتباط با خدا، استفاده از اذکار الهی (با یاد خدا دل‌ها آرام می شود)، توسل به ائمه (علیهم‌السلام)، دوری از گناهان، تسلیم و واگذار کردن امور به خدای متعال و راضی بودن به خواست اوست.

پی‌نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج64، ص 244.
[2]. بحارالانوار، ج75، ص240.
[3]. نهج البلاغه، کلمات قصار،127.
[4]. بحار الانوار، ج 74،ص 172.
[5]. میزان الحکمه، ج4، ص3480.

جهت شرکت در بخش گفت‌وگوی این مطلب می‌توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
http://btid.org/node/156392

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****