چرا همه از من بدشان می‌آید؟

16:41 - 1399/10/27

- اینکه دیگران به شما اعتنا نمی‌کنند، دلیل براین نمی‌شود که فکر کنید به شما علاقه ندارند، بلکه می‌تواند دلایل دیگری داشته باشد. حتی اگر این فکر واقعیت هم داشته باشد، با اصلاح اخلاق و رفتار خود قطعا می‌توانید این مسئله را جبران کنید.

افسردگی,غمگین,ناراحت

من یک پسر 21 ساله هستم که هیچ‌کس از من خوشش نمی‌آید، حتی خانواده‌ام! هرجا می‌روم با یکی دعوا می‌کنم! هرکی مرا می‌بیند، می‌خواهد مرا خفه‌ام کند. چرا من این همه دشمن الکی دارم!؟ چرا همه از من بدشان می‌آید؟ چرا هیچکس به من اعتنا نمی‌کند؟ از این زندگی خسته شدم! می‌خواهم خودکشی کنم! لطفا به من کمک کنید.

پاسخ مشاور:
حس و حالتان را درک می‌کنم، ولی اینکه می‌گویید: «هر جا می‌روید، دعوا می‌کنید» به نظرتان همه با شما پدر کشته‌گی دارند؟ شاید از میان کسانی که با آن‌ها دعوا کردید، عده‌ای خودشان مقصر تنش و دعوا بودند، ولی بخشی از آن هم شاید مربوط به نحوه رفتار و اخلاق شما برمی گردد. گرچه ممکن است خود شما نظرتان این باشد که اخلاق و رفتارتان هیچ مشکلی ندارد، ولی شاید در تعاملات با دیگران زود از کوره در می روید و این خود عاملی برای ایجاد تنش می‌شود. برای اینکه مطمئن شوید که اخلاق و رفتارتان مشکلی ندارد، بهتر است با یکی از دوستان صمیمی خود در این باره صحبت کنید و در یک فضای آرام و صمیمی از او بخواهید که اشکالات رفتاری شما را بگوید. گاهی دیگران که ما را از بیرون مشاهده می‌کنند بهتر می‌توانند پی به ویژگی‌های جزئی اخلاقی ما ببرند که از نگاه خودمان پنهان است. لذا وقتی شما از دیگران درباره اخلاق و رفتارتان بازخورد بگیرید، آن وقت متوجه خواهید شد اشکال کار دقیقا کجاست و چه بسا آن ذهنیت منفی که می‌گفتید: «هیچ کس از من خوشش نمی‌آید!» برطرف شود.
از سویی دیگر؛ اینکه فکر می‌کنید که «هیچ‌کس از من خوشش نمی‌آید!» خود یک فکر منفی است. از جهت روانشناختی وقتی مدام به یک چیزی فکر کنید، کم کم یک احساسی در کنار آن فکر برایتان ایجاد می‌شود؛ مانند احساس بدرد نخور بودن!، احساس یأس و ناامیدی! و احساس انزجار از خود! بعد خود این احساس باعث ایجاد فکر منفی دیگری می‌شود و مستعد این می‌شوید که شما فکر کنید آدم نچسب و بدرد نخوری هستید! فکر کردن مداوم درباره آن باعث ایجاد یک احساس منفی دیگر می‌شود و این چرخه همانطور ادامه پیدا می کند تا جایی که خدای نکرده به فکر خودکشی می‌افتید! لذا این فکر خودکشی شما هم ناظر به همین چرخه معیوبی است که در ذهنتان درباره خودتان شکل گرفته است.
بنابراین بیش از اینکه این مسئله به رفتار و نگاه دیگران درباره شما مرتبط باشد، شاید به توجه زیاد شما به افکار منفی برمی‌گردد. لذا باید این چرخه معیوب افکار منفی، احساس منفی را قطع کنید و بیخودی روی افکار منفی خود متمرکز نشوید، بلکه از این به بعد برعکس عمل کنید و سعی کنید با خودگویی‌های مثبت، افکار و احساسات مثبت را در خود بارور کنید. آن وقت نتیجه آن را در آینده نزدیک خواهید دید.
لذا از این به بعد به ویژگی‌های مثبت خود فکر کنید و بابت آن از خدای متعال تشکر کنید؛ مثلا بگویید که خدا را شکر که بدن سالمی دارم. خدا را شکر که فلان خصلت را دارم دارم. خدا را شکر که ... با این کار، هم خودگویی‌های مثبتی نسبت به خود پیدا می‌کنید و طبیعتا استمرار این کار باعث احساس مثبتی در شما خواهد شد و با این احساس مثبت می‌توانید تعامل بهتری با دیگران پیدا کنید و همچنین طبق این آموزه دینی که «شکر نعمت، نعمتت افزون شود!» مستعد دریافت نعمت‌های بیشتری از سوب خدای متعال خواهید شد؛ یعنی وقتی شما خالصانه به درگاه خداوند از تمام نعمت‌ها و ویژگی‌های مثبت خود تشکر کنید، خدای متعال هم این نعمت‌ها را در شما بیشتر خواهد کرد.
در مجموع باید گفت اینکه دیگران به شما اعتنا نمی‌کنند، دلیل براین نمی‌شود که فکر کنید به شما علاقه ندارند، بلکه می‌تواند دلایل دیگری داشته باشد. حتی اگر این فکر واقعیت هم داشته باشد، با اصلاح اخلاق و رفتار خود قطعا می‌توانید این مسئله را جبران کنید. امام على (عليه‌السلام) فرمود: «عَوِّدْ لِسانَكَ لينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ، يَكْثُرْ مُحِبّوكَ وَ يَقِلَّ مُبْغِضوكَ؛ زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.»[1]

جهت شرکت در گفت‌وگوی این مطلب می‌توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
http://btid.org/node/157493

پی‌نوشت:
[1]. غررالحكم، ح ۶۲۳۱.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****