معراج رسول خدا (ص) روحاني بود يا جسماني؟

17:31 - 1392/05/26
رهروان ولایت ـ در مساله کیفیت معراج، متکلّمین باتوجّه به دید مادّی که نسبت به ماسوی الله دارند، مساله را جسمی در نظر می‌گیرند لیکن حکمای اسلامی معراج را روحانی ـ جسمانی (جسم غیر مادّی) و در حال بیداری می‌دانند.
معراج

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد کیفیت معراج پیامبر بین علمای اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر مفسرین می‌گویند معراج هم روحانى و هم جسمانى بوده، رسول خدا (ص) با بدن خاكى خود از مسجد الحرام به بيت المقدس و از آن‌جا نيز با جسد و روحش به آسمان‌ها عروج نموده است [1].
بعضى دیگر از مفسرین گفته‏‌اند: با روح و جسدش تا بيت المقدس و از آن‌جا با روح شريفش به آسمان‌ها عروج نموده است. [2]
عده کمی از مفسرین هم معراج را در خواب دانسته‌اند و می‌گویند: با روحش بوده و اين خود از رؤياهاى صادقى است كه خداوند به پيغمبرش نشان داده.[3]

علامه طباطبایی بعد از نقل اقوال مختلف می‌فرماید:
ولى آن‌چه سزاوار است در اين خصوص گفته شود اين است كه اصل" اسراء" و" معراج" از مسائلى است كه هيچ راهى به انكار آن نيست چون قرآن در باره آن به تفصيل بيان كرده، و اخبار متواتر، از رسول خدا (ص) و امامان اهل بيت بر طبق آن رسيده است.
و اما در باره چگونگى جزئيات آن، ظاهر آيه و روايات محفوف به قرائنى است كه آيه را داراى ظهور نسبت به آن جزئيات مى‏‌كنند. ظهورى كه به هيچ وجه قابل دفع نيست، و با در نظر داشتن آن قرائن از آيه و روايات چنين استفاده مى‏‌شود كه آن جناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد اقصى رفته، و اما عروجش به آسمان‌ها، از ظاهر آيات سوره نجم و صريح روايات بسيار زيادى كه بر مى‏‌آيد كه اين عروج واقع شده و به هيچ وجه نمى‏‌توان آن را انكار نمود، چيزى كه هست ممكن است بگوئيم كه اين عروج با روح مقدسش بوده است.
و ليكن نه آن طور كه قائلين به معراج روحانى معتقدند كه به صورت رؤياى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤيا مى‏‌بود ديگر جا نداشت آيات قرآنى اين‌قدر در باره آن اهميت داده و سخن بگويد، و در مقام اثبات كرامت درباره آن جناب برآيد. و همچنين ديگر جا نداشت قريش وقتى كه آن جناب قصه را بر ايشان نقل كرد آن طور به شدت انكار نمايند و نيز مشاهداتى كه آن جناب در بين راه ديده و نقل فرموده با رؤيا بودن معراج نمى‏‌سازد، و معناى معقولى برايش تصور نمى‏‌شود، بلكه مقصود از روحانى بودن آن اين است كه روح مقدس آن جناب به ما وراى اين عالم مادى يعنى آن‌جايى كه ملائكه مكرمين منزل دارند و اعمال بندگان بدان‌جا منتهى و اقدار از آنجا صادر مى‏‌شود عروج نموده و آن آيات كبراى پروردگارش را مشاهده و حقايق اشياء و نتايج اعمال برايش مجسم شده، ارواح انبياى عظام را ملاقات و با آنان گفتگو كرده است ملائكه كرام را ديده و با آنان صحبت نموده است و آياتى الهى ديده كه جز با عبارات: " عرش"" حجب"" سرادقات" تعبير از آن‌ها ممكن نبوده است.

اين است معناى معراج روحانى ولى آقايان چون قائل به اصالت وجود مادى بوده و در عالم به غير از خدا هيچ موجود مجردى را قائل نيستند و از سوى ديگر كه كتاب و سنت در وصف امور غير محسوسه اوصافى را برمى‏‌شمارد كه محسوس و مادى است مانند ملائكه كرام و عرش و كرسى و لوح و قلم و حجب و سرادقات ناگزير شده اين امور را حمل كنند بر اجسام ماديه‏‌اى كه محسوس آدمى واقع نمى‏‌شوند و احكام ماده را ندارند، و نيز تمثيلاتى كه در روايات در خصوص مقامات صالحين و معارج قرب آنان و بواطن صور معاصى از نتايج اعمال و امثال آن وارد شده بر نوعى از تشبيه و استعاره حمل نموده، در نتيجه خود را به ورطه سفسطه بيندازند، حس را خطاكار دانسته قائل به روابطى جزافى و نامنظم در ميان اعمال و نتايج آن شوند و محذورهاى ديگرى از اين قبيل را ملتزم گردند.

و نيز به همين جهت بوده كه وقتى يك عده از انسان‏‌ها معراج جسمانى رسول خدا را انكار كرده‏‌اند ناگزير شده‏‌اند كه بگويند معراج آن حضرت در خواب بوده چون رؤيا به نظر ايشان يك خاصيت مادى است براى روح مادى، و آن‌گاه ناچار شده‏‌اند آيات و رواياتى را كه با اين گفتارشان سازگارى نداشته تاويل كنند، گو اينكه از آيات و روايات يكى هم با گفتار ايشان جور نمى‏‌آيد.[4]

چنانکه ملاحظه كرديد، در مساله کیفیت معراج، متکلّمین باتوجّه به دید مادّی که نسبت به ماسوی الله دارند، مساله را جسمی در نظر می‌گیرند لیکن حکمای اسلامی معراج را روحانی- جسمانی (جسم غیر مادّی) و در حال بیداری می‌دانند. بنابراین بسیاری از تمثّلات برزخی و روحی که در روایات معراجیه آمده مانند مجسم شدن دنيا در هيات زنى كه همه رقم زيور دنيايى به خود بسته و تمثل دعوت يهوديت و نصرانيت و ديدن انواع نعمت‏ها و عذابها براى بهشتيان و دوزخيان و امثال اين‌ها، معنا پیدا می‌کند و اختلاف لحن این روایات نیز قابل توجیه خواهد بود. [5]

پی نوشت:    
[1]. منهج الصادقين، ج 5، ص 240، روح المعانى، ج 15، ص 7، مجمع البيان، ج 6، پاورقى ص 396.
[2]. روح المعانى، ج 15، ص 7 به نقل از مازرى.
[3]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏13، ص: 38
[4]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏13، ص: 40
[5]. ترجمه تفسير الميزان، ج‏13، ص: 38

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****