امامت یعنی چه

08:52 - 1400/09/24

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. در زبان عربی، کلمه امام، به معنای فرد یا چیزی است که به او اقتدا می شود. از این رو برای امام مصادیقی مانند قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص )، جانشین پیامبر، امام در نماز جماعت، آمده است.

امامت یعنی چه

امامت یعنی چه

معنای امامت

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. در زبان عربی، کلمه امام، به معنای فرد یا چیزی است که به او اقتدا می شود. از این رو برای امام مصادیقی مانند قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص )، جانشین پیامبر، امام در نماز جماعت، آمده است.

امامت آن است که شخص به گونه ای باشد که غیر او به او اقتدا کند به این صورت که اعمال و رفتار و گفتار خود را با قصد تبعیت با افعال و گفتار او تطبیق دهد. و با نگاهی دیگر کسی که متصدی حفظ و نگهداری دین آسمانی است و از جانب خدا به این سمت اختصاص یافته «امام» نامیده می شود. چنان که کسی که حامل روح وحی و نبوت و متصدی اخذ و دریافت احکام و شرایع آسمانی از جانب خدا می باشد «نبی» نام دارد.

 کلمه امام در قرآن

قرآن کریم، واژه امام را برای برخی انسان ها و برخی موجودات دیگر به کار برده است کاربردهای غیر بشری امام عبارتند از: لوح محفوظ[سوره یس، آیه۱۲)

و کتاب آسمانی حضرت موسی. [ سوره هود، آیه۱۷] است. امام برای اشاره به انسان ها بر دو صورت امام حق و امام باطل به کار رفته است. مصادیق امام حق عبارتند از: پیامبران الهی، [سوره بقره، آیه۱۲۴؛ سوره انبیاء، آیه۷۳؛ سوره سجده، آیه)۲۴ بندگان شایسته خداوند[سوره بقره، آیه۱۲۴؛ سوره انبیاء، آیه۷۳؛ سوره سجده، آیه۲۴] و مستضعفان. [ سوره قصص، آیه۵] همچنین پیشوایان کفر مانند فرعون و کارگزاران حکومت او، مصادیق امام باطل در قرآن کریم اند. [ سوره قصص، آیه۵)

در آیه ای قرآنی کلمه امام به گونه ای به کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل می شود: وَیوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بِإِمامِهِم. [ سوره اسراء، آیه۱۷]

 معنای اصطلاحی

متکلمان، امامت را به دو صورت تعریف کرده اند: برخی از تعاریف عام است و شامل نبوت نیز می شود. مانند این تعریف که امامت را به «رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیایی» تفسیر کرده است. [میر سید شریف، التعریفات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸؛ بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۴؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۴؛ میر سید شریف، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴

دسته دوم، تعریف هایی است که امامت را جانشینی پیامبر در امور دینی و اطاعت از امام را واجب می دانند. [حلی، الباب الحادی عشر، ۱۳۶۵ش، ص۶۶؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۵ ۳۲۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الإلهیة، ۱۴۲۲ق، ص۳۱۹ ۳۲۰؛ میر سید شریف، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵؛ آمدی، أبکار الأفکار، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۴۱۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۴]

تعریف امامت به «رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی به عنوان جانشین پیامبر(ص)» مورد قبول همه فرقه های اسلامی است. [سبحانی، الملل والنحل، بی نا، ج۱، ص۲۲. ]

امکان جمع شدن نبوت و امامت در یک نفر:

نبوت و امامت گاهی جمع می شود و یک فرد دارای هر دو منصب پیغمبری و پیشوایی (اخذ شریعت آسمانی و حفظ بیان آن) می شود و گاهی از هم جدا می شوند، چنان که در ازمنه ای که از پیغمبران خالی است در هر عصر امام حقی وجود دارد و بدیهی است عدد پیغمبران خدا محدود و همیشه وجود نداشته اند.

خدای متعال در کتاب خود جمعی از پیغمبران را به امامت معرفی فرموده است. چنان که درباره حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین؛ [به کمال مطلوب خود رسیده است. سوره بقره، آیه 124- ] وقتی که خدای ابراهیم او را به کلمه هایی امتحان کرد پس آن ها را تمام کرده و به آخر رسانید، فرمود: من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار می دهم، ابراهیم گفت و از فرزندان من، فرمود عهد و فرمان من به ستمکاران نمی رسد».

و می فرماید: «وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا؛ [سوره انبیاء، آیه 73- ] و ما ایشان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت و رهبری می کردند».

 جایگاه امامت در شیعه

از دیدگاه شیعه، امامت از اصول عقاید اسلامی است ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب اسلامی آن را از فروع دین می دانند. در فرهنگ شیعی، مسئله امامت علاوه بر خلافت، شامل امور دیگری نیز می شود.

ضرورت وجود امام

از دید متکلمان امامیه، امامت واجب است و وجوب آن هم وجوب کلامی است؛ یعنی وجوب علی الله، نه وجوب علی الناس. معنای این وجوب این است که امری مقتضای عدل و حکمت و جود و. . . دیگر صفات کمال الهی است و چون ترک چنین عملی مستلزم نقص در ساحت خداوند است و در نتیجه محال است، پس انجام آن عمل واجب و ضروری است. البته این وجوب ناشی از صفات کمالی خداوند است نه اینکه کسی آن را بر خداوند واجب کند. همانطور که خداوند رحمت و هدایت را بر خود واجب ساخته است:

خواجه نصیر در این باره می گوید:

«امامیه معتقدند منصوب کردن امام لطف است؛ زیرا مردم را به طاعت نزدیک می کند و از معصیت دور می سازد و لطف نیز بر خداوند واجب است. »[طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷. ]

امامت و خلافت

از منظر تاریخی مهم ترین مسئله ای که پس از پیامبر(ص) مورد بحث و گفت وگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچ یک از آموزه های دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است( سبحانی، الملل والنحل، بی نا، ج۱، ص۲۲. . ]

رهبری امت اسلامی پس از پیامبر (ص) به لحاظات گوناگون، با عناوین مختلفی از جمله امامت و خلافت خوانده می شود. این منصب از آن جهت که راهبری و پیشوایی است، امامت خوانده می شود و بدین لحاظ که جانشینی پیامبر (ص) شمرده می شود، آن را خلافت می گویند. بر این اساس، امام در شریعت اسلامی خلیفه و جانشین رسول الله (ص) است. البته در این که آیا می توان او را خلیفة اللّه نیز نامید در میان اهل سنت دو نظر وجود دارد: برخی این عنوان را جایز شمرده و برخی دیگر آن را نادرست دانسته اند. [ مقدمه ابن خلدون، بی نا، ص۱۹۱. ) روایات اهل بیت(ع) نیز امامت را خلافت خدا و پیامبر دانسته اند. [ کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۵. ]

 امامت؛ عهد الهی

قرآن کریم، امامت را برتر از نبوت دانسته است، زیرا درباره ابراهیم، یادآور شده است که او پس از دست یافتن به مقام نبوت و رسالت و موفقیت در ابتلائات و آزمون های الهی، مقام امامت به او اعطا شود. [سوره بقره، آیه۱۲۴] بر اساس آیه ۱۲۴ سوره بقره خداوند از امامت به عنوان عهد و پیمان الهی یاد می کند. در روایات اهل بیت(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است. [کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۳ ۱۳۴، ۱۴۹ ۱۵۱ و ۱۵۴؛ آمدی، غایة المرام، ۱۴۱۳ش، ج۳، ص۱۲۷ ۱۲۹؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص

آیه اکمال دین الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا. البته عزیزان توجه داشته باشند اینجانب دو جلد کتاب ( ولایت شرط قبولی اعمال ) را در این موضوع نوشته ام و آیات و اخبار مربوطه را در آن دو جلد آورده ام )

ه در شأن نزول آیه اکمال دین[سوره مائده، آیه۳] نقل شده است نیز جایگاه بالای امامت به دست می آید. مطابق این روایات، این آیه، در مورد واقعه غدیر خم نازل شده است که پیامبر(ص) به فرمان خداوند، علی(ع) را به عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد. [ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳۰ ۲۳۶؛ آمدی، غایة المرام، ۱۴۱۳ش، ج۳، ص۳۲۸ ۳۴۰ ] بر این اساس، دین اسلام، به وسیله امامت

  از نظر علمای اهل سنت چند آ یه در قرآن در باره علی علیه السلام است؟!

1 - قاضی ابوالقاسم حسکانی (شواهدالتنزیل ) 200 آیه. 2 - بیش از 300 آیه 3 از ابن عباسق قال ابن عباس نزلت فی علی اکثر من ثلاثماه آیه فی الفرآن - یک چهارم قرآن. 4 - یک سوم قرآن. ( دلایلش از صفحه 47 ببعد ج 1 کتاب ولایت شرط قبولی اعمال.

چند آیه از قرآن در باره امیر مومنان علیه السلام

آیه اکمال الدین مائده آیه 3 - سال سادل معارج آیه 1 4 - آیه ولایت مائده 55-56 - آیه هدایت رعد 7 - آیه اولی الامر نساء59 - آیه مباهله آل عمران 69 -آیه خبل المتین آل عمران آیه 104 - سوال از نعمت تکاثر 8 -

آیه تبلیغ[سوره مائده، آیه۶۷] نیز بیانگر همین مطلب است، زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایات شان نزول آن، امامت از چنان جایگاهی برخوردار بوده است که اگر پیامبر (ص) آن را ابلاغ نمی کرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است و زحمات ایشان از بین می رفت. [امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۴ ۲۲۳؛ آمدی، غایة المرام، ۱ 194 - ۴۱۳ش، ج۳، ص۳۲۰ ۳۲۷] و آیات فراوان دیگر. به کتاب ( ولایت شرط قبولی اعمال ) اینجانب در سی دی یا خود کتاب و مدارک آنها مراجعه شود

 اهمیت امامت در قیامت

بر اساس قرآن کریم، روز قیامت هر کسی به سمت پیشوا و رهبر خویش می رود:

یوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بإِمامِهِمْ (ترجمه: [یاد کن] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم. )[ ۱۷–۷۱]

این مطلب، در حدیثی که شیعه و اهل سنت از امام رضا(ع) نقل کرده اند نیز آمده است. بر این اساس، روز قیامت هر گروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آنان فرا می خوانند. [طبرسی، مجمع البیان، بی نا، ج۳، ص۴۳۰. ]

امیرالمؤمنان (علیه السلام) فرموده است:

«امامان، رهبران و راهنمایان خداوند بر بندگان او هستند و کسی داخل بهشت نخواهد شد، مگر این که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر این که آنان را انکار کند و آنان نیز او را انکار نمایند. »[نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲. ]

در احادیث متعددی از امامان شیعه (علیهم السلام) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار می روند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنان است. [کلینی، اصول کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶، حدیث ۵و ۸] به کتاب ( ولایت شرط قبولی اعمال ) اینجانب در سی دی یا خود کتاب مراجعه شود

 مذاهب غیر شیعی

اکثریت مذاهب اسلامی، امامت را واجب می دانند اگر چه در اینکه آیا واجب فقهی است یا کلامی و نقلی است یا عقلی اختلاف وجود دارد.

وجوب نقلی: اشاعره نیز امامت را واجب می دانند ولی چون به حسن و قبح عقلی و واجب بودن هیچ چیزی بر خداوند اعتقاد ندارند، آن را بر مردم واجب می دانند و وجوب آن را نقلی و بر اساس روایات می دانند نه عقلی. عضدالدین ایجی معتقد است که نزد اشاعره، نصب امام نقلا واجب است[ میر سید شریف، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵] و این بدان معناست که چون خداوند فرموده وجود امام و منصوب شدن او واجب است نه اینکه عقل ما فهمیده باشد.

وجوب عقلی: معتزله، ماتریدیه، اباضیه و گروهی از زیدیه، امامت را بر مردم واجب دانسته اند. برخی از معتزله، وجوب امامت را عقلی و برخی دیگر، وجوب آن را نقلی شمرده اند. [طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۰؛ میر سید شریف، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵

دلایل وجوب امامت

آیه اولی الامر به کتاب ( ولایت شرط قبولی اعمال ) اینجانب در سی دی یا خود کتاب مراجعه شود

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ

در این آیه خداوند فرمان می دهد که از اولی الامر اطاعت شود؛ پس باید اولی الامر موجود باشند تا از آنها اطاعت شود. [طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷] تفتازانی با اشاره به این دلیل می گوید: «وجوب اطاعت از اولی الامر مقتضی تحقق آن است. »[تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹]

 حدیث من مات

پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیتَةً جاهِلِیةً»[مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۷۶ ۹۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۱۲ ۱۱۵؛ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بی نا، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ احمد بن حنبل، مسند، بی نا، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳، ص۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۵

مطابق این حدیث، هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است. عده ای از متکلمان اسلامی این حدیث را دلیل وجوب امامت دانسته اند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت امام در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ گاه زمان از امام خالی نباشد. [تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۹؛ ابوحنیفه، شرح الفقه الأکبر، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۹؛ النبراس، ص۵۱۴؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷]

 سیره مسلمانان

عده ای از متکلمان، سیره مسلمانان را دلیل وجوب امامت شمرده اند، زیرا از سیره مسلمانان روشن می شود که آنان وجوب امامت را امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی کرده اند. اختلاف شیعه و سنی نیز مربوط به مصداق امامت بوده است، نه اصل امامت. [میر سید شریف، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۶؛ تفتازانی، شرح العقاید النسفیه، ۱۴۰۷ق، ص۱۱۰؛ شهرستانی، نهایة الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۴۷۹؛ آمدی، غایة المرام، ۱۴۱۳ش، ص۳۶۴] ابوعلی و ابوهاشم جُبّایی و برخی دیگر به اجماع صحابه بر وجوب امامت استدلال کرده اند. [قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۷. ]

قاعده لطف

مهم ترین دلیل عقلی متکلمان امامیه بر وجوب امامت، بر اساس قاعده لطف است. متکلمان شیعه، امامت را از مصادیق روشن قاعده لطف می دانند و بیان کرده اند که چون خداوند باید نسبت به بندگانش لطف داشته باشد و نصب و معرفی امام نیز نوعی لطف است، پس امامت نیز واجب خواهد بود.

سید مرتضی در توضیح لطف بودن امامت چنین می گوید: «می دانیم که تکالیف عقلی برای بشر وجود دارد، و نیز می دانیم که مکلفان معصوم نیستند. با توجه به این دو مطلب، دلیل وجوب امامت این است که هر فرد عاقلی که با عرف و سیره عقلا آشنایی دارد می داند که هرگاه در جامعه ای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ستمگری و پلیدی جلوگیری و از عدالت و ارزش های انسانی دفاع کند، شرایط اجتماعی برای توسعه فضایل و ارزش ها فراهم تر خواهد بود و این، چیزی جز لطف نیست، زیرا لطف آن است که با توجه به آن، مکلفان به طاعت و فضیلت روی می آورند و از زشتی و تباهی دوری می کنند. بنابراین، امامت در حق مکلفان، لطف است. »[شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۹ ۴۱۰. ]

متکلمانی مانند ابن میثم بحرانی، سدید الدین حمصی، خواجه نصیر الدین طوسی و دیگران نیز بر اساس این قاعده، بیان های مختلفی در ترسیم امامت و وجوب آن داشته اند. [بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۹۵؛ حمصی، المنقذ من التقلید، بی نا، ج۲، ص۲۴۰؛ حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۴۹۰؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۸. ]

متکلمان معتزلی، با وجود آنکه قاعده لطف را پذیرفته اند، اما جریان آنرا در این مسئله و لطف بودن امام را قبول ندارند و ایرادهایی در این مورد بیان کرده اند که سید مرتضی در الشافی فی الامامة به آنان پاسخ داده است.

فلسفه امامت

از آنجا که اهل سنت، امام را تنها یک حاکم سیاسی جامعه می دانند، معمولا فلسفه وجود امام را تشکیل حکومت و انجام وظایف معمول حکومت و اداره جامعه معرفی می کنند. به عنوان مثال از نظر معتزله تحقق بخشیدن به احکام شرعی چون اقامه حدود، حفظ هستی امت اسلامی، آماده ساختن و بسیج نیروهای رزمنده برای مبارزه با دشمن و اموری شبیه آن، اغراض امامت را تشکیل می دهد. [قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۳۹ ۴۱؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹. ]

اما شیعه امامیه، برای امامت دو نوع هدف را برای وجود امام بیان کرده است.

هدف اول: همان اهداف و فوائد عملی است که اهل سنت نیز بیان کرده اند. بر این اساس، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، برقراری عدالت اجتماعی، تحقق بخشیدن احکام اسلامی به ویژه احکامی که جنبه اجتماعی دارد، اجرای حدود الهی به عنوان اهداف امامت به شمار آمده است. [الألفین، ص۷۸]

هدف دوم: که مهمترین هدف امامت را تشکیل می دهد عبارت است از: نقل، حفظ و تبیین شریعت.

نقل شریعت

در دیدگاه امامیه، خداوند دین را به صورت کامل به پیامبر (ص) وحی کرده و ایشان نیز به طور کامل آن را برای امامان ابلاغ نموده است تا آنان، به تدریج همه احکام را برای مردم بیان نمایند. بر این اساس، جزئیات احکام مربوط به عبادات، معاملات، عقود، ایقاعات، ارث، حدود و دیات، در قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) بیان نشده است. آنچه در قرآن و سنت آمده است، کلّیات این احکام است. احکامی که از طریق احادیث از پیامبر (ص) به ما رسیده محدود است و تمام این احادیث از نظر سندی معتبر نیست.

از همین روست که اهل سنت برای جبران این نقصان، ناچار استفاده از منابعی مانند قیاس و استحسان و روش های دیگری روی آوردند که از نظر معرفتی یقین آور نیست. قیاس، استحسان و دیگر روشهای غیر یقینی، از نظر شیعه اعتباری ندارد و دلیل معتبر عقلی و شرعی نداریم که با استناد به آن بتوان، در فرایند استنباط احکام از اینها استفاده کرد. مثلا روزه آخرین روز ماه رمضان، واجب و روزه اوّلین روز ماه شوال، حرام و دومین روز آن، مستحب است در حالی که در ظاهر تفاوتی میان این دو نیست. بنابراین به صرف مشابهت میان این دو، نمی توان حکم یکی را به دیگری سرایت داد.

از دیدگاه شیعه، پیامبر (ص)، دین اسلام را به طور کامل ابلاغ نموده است و نقصی در آن نبوده است تا لازم شود بوسیله قیاس و استحسان جبران شود. اما به دلیل آماده نبودن مردم و نبود موضوع، بسیاری احکام برای مردم عادی اساسا مطرح نشد. پیامبر (ص) این دسته احکام را به امامان بعد از خود آموخت تا آنان به تدریج آن احکام را برای مردم بیان نمایند.

حفظ شریعت

یکی دیگر از اموری که وجود امام را ضروری می کند و از فلسفه های امامت به شمار می رود، حفظ شریعت است. بر این اساس، وجود امام باعث می شود تا دین از تغییر و تحریف محفوظ بماند؛ چرا که علاوه بر اینکه قرآن جزئیات احکام شریعت را بیان نکرده است، از سوی دیگر به خودی خود سخن نمی گوید، بلکه نیازمند تفسیر است. اما از آنجا که فهم دیگران از قرآن، دست کم، احتمال خطا و اشتباه بودن را دارد، نیاز به افرادی است که فهم آنان از قرآن، مصون از خطا و خیانت باشد. وجود آنان به عنوان ملاک و معیاری برای تشخیص خطای فهم دیگران است. آن معیار و میزان هر چه باشد، در حقیقت همان است که سبب حفظ شریعت خواهد بود.

علاوه بر این، احکام و معارفی که به صورت متواتر یا اجماعی نقل شده، محدود است و همه احکام شریعت را در بر نمی گیرد. اجماع هم که به خودی خود و بدون استناد به دیدگاه و قول معصوم، اعتبار ندارد. بنابراین، تنها راهی که باقی می ماند، آن است که شریعت، با امام معصوم حفظ شود؛ زیرا در این صورت، رأی او به دلیل عصمت، از هر گونه خطایی محفوظ است و میتوان با آن، دیگر اقوال درباره تفیسر قرآن و تبیین شریعت را ارزیابی کرد

تبیین معارف دینی

از دیگر عواملی که وجود امام را ضروری کرده است، تبیین آن بخش از معارف و احکام شریعت است که به دلیل فراهم نبودن شرایط و فرصت کافی، توسط پیامبر بیان نشده است و بیان آنها به امام واگذار شده است. .

ویژگی ها و لوازم امامت

۱-عصمت

: امامان به همراه پیامبر اسلام و فاطمه زهرا ۱۴ نفر هستندکه به چهارده معصوم معروف است، که طبق برداشت ویژه ای از آیه تطهیر (آیه ۳۳ سوره احزاب) هیچ گناه شرعی اعم از کبیره و صغیره را مرتکب نمی شوند. چرا که پیشوا و الگو در صورتی گفتار و رفتارش حجیّت دارد و لازم به تبعیت است، که یقین به صحت آن وجود داشته باشد. البته در مورد خطا و اشتباه اختلاف نظرهایی وجود دارد.

 2- عدالت

: امامان هیچ حقی را از خود، دیگران و خدا -چنانکه در دین این حقوق تعریف شده و مطابق عقل محض باشد- پایمال نمی کنند.

3 - علم

: امامان کاملاً به دین آگاهند و جواب تمام سؤالات دینی را می دانند؛ لذا در دوره بعد از پیامبر تفسیر دین بر عهده آنهاست. در خصوص نحوه تحصیل علم و حدود آن اختلافاتی وجود دارد

4 - حجت

: امامان حجت خدا در هر عصری هستند. بدین معنا که حیات دینی تماماً و کاملاً در وجود آن ها محقق شده است؛ لذا رفتار و کردار آن ها بر سایرین حجت محسوب می شود. به عبارت دیگر مردم با مشاهده رفتار و گفتار آن ها به آنچه در اسلام پسندیده و توصیه شده است، آگاه می شوند

5 - ولایت

: این مفهوم با مفهوم ولی و قطب نزد برخی گروه های متصوفه و تا حدودی امام اسماعیلیه مشترک است و تنها اختلاف در مورد شخص ولی است. این مفهوم هیچ گونه ارتباط ظاهری و باطنی با ولایت فقیه ندارد. همچنین بسیاری از اهل سنت ظاهری به علت همین مفهوم بسیاری اتهامات را به شیعیاننسبت می دهند. با توجه به باطنی بودن معنای آن توضیحی دشوار دارد (تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن، بخش نخست، فصل دوم]

از دید شیعیان پیامبر تمام ویژگی ها و وظایف امام را دارد و علاوه برآن وظیفه تشریع و تبلیغ دین و ویژگی ارتباط با خدا از طریق وحی را نیز دارد. همچنین فاطمه دختر پیامبر تمام ویژگی های بالا را دارد و فقط مسئولیت های زیر را ندارد.

 منابع

قرآن کریم، ترجمه فولادوند. - ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تصحیح: محمد ابوالفضل ابراهیم، ابن ابی الحدید، قم، مکتبه آیةالله مرعشی نجفی. - ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل. - ابن فارس، احمد، معجم المقاییس فی اللغة، تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، -- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تصحیح: جمال الدین میردامادی،

ابوحنیفه، شرح الفقه الأکبر، - النبراس. - امینی، عبدالحسین، الغدیر، - آمدی، سیف الدین، غایة المرام فی علم الکلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق. - آمدی، سیف الدین، أبکار الأفکار، قاهره، دار الکتب، ۱۴۲۳ق. - بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق. - بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، - مکتبة الکلیات الازهریه، ۱۴۰۷ق. - تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، - جوادی آملی، ولایت فقیه. - حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین. - حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، - حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد،

حلی، حسن بن یوسف، الألفیین، - حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر، - حمصی، محمود، المنقذ من التقلید. - راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، - سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، یه قلم: شیخ حسن عاملی، - سبحانی، جعفر، الملل والنحل. - شرتونی، سعید، اقرب الموارد، - شریف مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، - شهرستانی، نهایة الاقدام، - طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه همدانی، - طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بی نا، بی تا.

طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، - فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، - فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح: صادق لاریجانی، - فیاض لاهیجی، گوهر مراد،

فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، - قاضی عبدالجبار، المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، - قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، -کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، - مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، - مسعودی، ابوالحسن، اثبات الوصیه للامام علی بن ابی طالب، - مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، - مقدمه ابن خلدون - میر سید شریف شرح المواقف - شیعه در اسلام، علامه طباطبائی. - نقل از امامت: امامت نزد اهل سنت، حسن انصاری، دائره المعارف بزرگ اسلامی، - المیزان فی تفسیر القرآن، - ویکی شیعه دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت(ع)، وابسته به مجمع جهانی اهل بیت (ع)، - ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد- دانشنامه اسلامی موسسه نشر تحفیفات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام - و مدارک دیگر.

یادداشت ارسالی از آیت امینی گلستانی

منبع: حوزه نیوز

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****