منتخب اشعار در مورد سردار قاسم سلیمانی

10:53 - 1400/10/06
سردار قاسم سلیمانی

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

سعید تاج‌محمدی:

شهید کن که شهادت حیات مردان است

ولی برای شما مرگ، خط پایان است

شهید کن که شهیدان بریده از جسمند

شهید کن که شهید از ازل همه جان است

ببار تیر بلا لحظه‌لحظه بر سر ما

که سرو، مست همین قطره‌های باران است

به مورها برسانید از سپاه علی

که نام یک‌یک سربازها سلیمان است

شهید قاسم ما زنده‌تر شد و امشب

خوشا که بر سر خوان حسین مهمان است

خوشا به او که پس از این همه جهاد و جنون

به خون خویش ابوالفضل‌وار غلطان است

به خون تپیده و بر خاک قطعه‌قطعه شده

شبیه یار شدن آرزوی یاران است

ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما

ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است

به دیدۀ تر ما رنگ یأس و رخوت نیست

سپاه عشق کماکان میان میدان است

نه... حزن و سستی از این داغ‌ها به ما نرسد

که «انتم الاعلون» از اصول قرآن است

حرام می‌شود از این به بعد خواب شما

که خشم حیدری شیعه سخت و سوزان است

که امر رهبر ما گر رسد همین فردا

به یا علی مددی کاخ ظلم ویران است

در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم

کنار مهدی ما لشگر ‌شهیدان است

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

محمدرضا ترکی:

مردم که شهامت تو را می‌دیدند
خورشید رشادت تو را می‌دیدند
ای‌کاش در این دروغ‌گویان مقام
یک‌ذرّه صداقت تو را می‌دیدند

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

عاطفه جوشقانیان و راضیه جبه‌داری:

هنوز در پی حال و هوای کودکی‌ام

عجین شد اسم تو با ماجرای کودکی‌ام

تو را شناختم از قصه‌های عاشورا

شبیه توست اگر کربلای کودکی‌ام

همیشه مادرم از قهرمانی ات می‌گفت

و قصه‌های تو شد لای‌لای کودکی‌ام

_خدا کند که قوی مثل حاج قاسم شم_

خدا کند که بگیرد دعای کودکی‌ام

میان روضۀ ارباب گریه می‌کردی

مباد پر بکشد خنده‌های کودکی‌ام

چقدر فهم من از تو زیادتر شده است

بزرگ‌تر شده‌ای پابه‌پای کودکی‌ام

در امتداد شکوه تو مرد خواهم شد

چه قد کشیده پس از تو صدای کودکی‌ام

هنوز با همه شهرت، جهان تو را نشناخت

بزرگ‌مرد غریب‌آشنای کودکی‌ام

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

مهدی جهاندار:

1

بال پرسوختگان تاول خود را برداشت

روضه‌خوان گریه‌کنان مقتل خود را برداشت

شهر می‌رفت که در ظلمت خود غرق شود

کشتی راه خدا مشعل خود را برداشت

خوش به حال لب شمشیر شهادت‌طلبی

که در این آمد و شد، صیقل خود را برداشت

کربلا قصۀ امروز من و توست رفیق

کربلا ماضی و مستقبل خود را برداشت

نوعروسی است شهادت که شب حجله فقط

یک نظر چارقد مخمل خود را برداشت

حاج قاسم به رفیقان شهیدش پیوست

گام دوم، قدم اول خود را برداشت

2

شگفتا بلندای با خاک یکسان

بلندا شگفتای با خاک یکسان

چه زیباست از پهلوانان تواضع

چه غوغاست بالای با خاک یکسان

بمیرم که انگشتری مانده برجا

از آن قدّ رعنای با خاک یکسان

چه کرده است با جان و قلب امیرش

تن ارباً اربای با خاک یکسان

علم کو؟ عمو کو؟ صفا کو؟ سبو کو؟

چه شد مشک و سقّای با خاک یکسان؟

بنازم نماز شب زینب است این

صبور و شکیبای با خاک یکسان

چه ننگ است دلخوش به بیگانه بودن

گدای دو امضای با خاک یکسان

اگر کفر تکفیر باطل نمی‌شد

چه می‌کرد دنیای با خاک یکسان،

کنشت و کلیسای در خون شناور

یهود و نصارای با خاک یکسان

تبر هر زمان دست اهلش بیفتد

چه زیباست بت‌های با خاک یکسان

عصا بود و موسی و فرعون و هامان

خدا بود و دریای با خاک یکسان

چه زود است آن اتّفاق مبارک

شیاطین رسوای با خاک یکسان

چه سخت است آن انتقام مقدّس

تل‌آویو و حیفای با خاک یکسان

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

مهدی چراغ‌زاده
تمام شهر در خواب و تو در آغوش طوفان‌ها
سرودی در دل شب آخرین شعر رهایی را

همیشه شیوۀ چشمت فریب جنگ با خود داشت
کجا آموختی عاشق کشی را، دلربایی را

غزل نه، قطعه باید گفت، شاید چاره ای باشد
برای کاف. ها. یا. عین. صادت، بی عبایی را

بیا برگرد خیمه ای علمدار رشید عشق
یتیمان حرم طاقت ندارند این جدایی را

تو در آغوش یارانی و می‌خوانیم با حسرت
بیاد تو کجایید ای شهیدان خدایی را

نمی‌دانم چه گفتی در سلام آخرت با دوست
که اینگونه گرفتی تو نشان کربلایی را

لباس رزم بر تن کن برای مسجد القصی
بیا فرماندهی کن نقشه‌ فتح نهایی را

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

حامد حسین‌خانی:

سردار سر است و سر به سامان برگشت
 پیمانه شکست و مست پیمان برگشت

بر شانه باد تخت او را دیدند
هدهد خبر آورد سلیمان برگشت

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

سیده فرشته حسینی:

1

هزار بار شکستم که یک کلام بگویم

که در وداع تو امشب به تو سلام بگویم

سلام! صورت خونین ! سلام دست بریده!

سلام جسم مقطع، من از کدام بگویم

مرید راه ولایت، شهید حضرت زینب

اجازه هست برایت از ازدحام بگویم

چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم

که حکم کرد از انگشتر امام بگویم

ورق ورق شدی اما، سرت نرفته روی نی

دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگویم

عزا بس است برای تو ای حماسۀ مطلق

عزا بس است دلا! باید از قیام بگویم

اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم

که فتح و نصر تو را در عراق و شام بگویم

هلا ! لباس شهادت به تو چقدر می‌آید

خدا کند که برایت علی الدوام بگویم

از آن طلوع که آغاز فتح مسجدالاقصی‌ست

و دیر نیست شبی که از انتقام بگویم

2

وقتی میان جنگ‌ها سنگر یکی باشد
باید نماد و پرچم و لشگر یکی باشد

این مرزها ما را کجا از هم جدا کرده ؟
در قلب یاران بی‌گمان کشور یکی باشد

گاهی میان دوستان وابستگی‌هایی‌ست
آن سان که بعد از مرگشان پیکر یکی باشد

در مرگ سرخ حاج قاسم با ابومهدی
دیدیم جان دوستان آخر یکی باشد

با هم یکی هستیم، آری ! چون برادرها
زیرا برای مسلمین مادر یکی باشد

ایران، یمن، لبنان ، فلسطین و عراق و شام
فرقی ندارد جنگ اگر در هر یکی باشد

کابوس اسرائیل و آمریکا قیام ماست
فتح فلسطین گوشه‌ای از انتقام ماست

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

سیدموسی حسینی کاشانی:

خوشا حال آنانکه پر پر شدند
شهید ره عشق و باور شدند

دلم زخمی از تیر دشمن شده
لباس عزا رخت میهن شده

به دستان دژخیم این روزگار
شده قلبمان در غمی بیقرار

خبر آمده بر علی اشترش
از آن یار و همراه و همسنگرش

شده قاسمش پیش او رو سفید
چه زیبا به فیض شهادت رسید

علی در فراقش عزادار شد
و ایران عزادار سردار شد

بداند که دشمن که ما زنده‌ایم
و قلب خود از کینه آکنده‌ایم

همه قاسم دیگرش می‌شویم
همه مالک لشگرش می‌شویم

شبیخون بر آن کاخ دشمن زنیم
بر آن فرق او پتک آهن زنیم

به جان علی حرف ما یک کلام
که ما تشنه هر لحظه بر انتقام

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی):

شیر بیشه‌ها بودی حضرت سلیمانی

رحمت خدا بودی حضرت سلیمانی

در مجاهدت ماندی پایدار و پابرجا

تو امید ما بودی حضرت سلیمانی

این بهشت دل گشته موج موج طوفانی

معدن دعا بودی حضرت سلیمانی

ای شهید پاینده مثل مهر تابنده

از جهان رها بودی حضرت سلیمانی

دل به یاد تو گریان دیده‌ام پر از باران

این سحر کجا بودی حضرت سلیمانی

مثل مالک اشتر یاور علی گشتی

پشت مرتضی بودی حضرت سلیمانی

در تاسی از قاسم پاره پاره تن گشتی

قاسم وفا بودی حضرت سلیمانی

جان جان جان بودی در کجا نهان بودی

جان کربلا بودی حضرت سلیمانی

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

محمدسجاد حیدری:

دیدیم اگر ز رفتن تو داغ تازه‌ای

پیداست در شهادتت آفاق تازه‌ای

ای سوگ سرخ در شب تاریک ما بیا

ما زنده‌تر شدیم، به تبریک ما بیا

باید دوباره خاطره‌ها را مرور کرد

تاریخ را به گریۀ بی‌حد نمور کرد

بر مصطفی اگر چه غم حمزه سخت بود

در خون تپیدن جگر از نیزه سخت بود

گر جسم حمزه روز احد تکه‌تکه شد

خونش ولی مقدمۀ فتح مکه شد

گر چه دوباره عزم چنان کوه ما به جاست

از دست داده‌ایمت و اندوه ما به جاست

ای سرو تسلیت! که صنوبر شهید شد

حیدر عزا گرفته که اشتر شهید شد

عشاق اسیر بند موی یار می‌شوند

حرها از آن سیدالاحرار می‌شوند

او را خود حسین گرفته‌ست در بغل

«قاسم» رسیده است به احلی من العسل

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

صابر خراسانی:

گوش کن، وقت رجزخوانی سلمان شده است

حرف جمهوری اسلامی ایران شده است

ما همه شیر نریم و نوۀ عباسیم

گفته بودیم که ما روی وطن حساسیم

ما گفتیم بترسید از ایرانی‌ها

تازه جنگی که نکردند سلیمانی‌ها

مست بودید و شبی جام پر از سم خوردید

حقتان بود اگر سیلی محکم خوردید

تازه تنبیه شدید نوبت توبیخی نیست

صحبت از خاک وطن باشد اگر، شوخی نیست

راستی، زمزمه دست درازی دارید؟

با دم شیر مگر که سر بازی دارید؟

سمت این خاک بیایی که تنت می‌سوزد

آن زمان، آش نخورده دهنت می‌سوزد

تو نفهمیده‌ای، این خاک خراسان دارد

زود تعظیم کن، این طایفه سلطان دارد

ظالم، از روی سر اهل زمین پا بردار

من به در حرف زدم تا که بفهمد دیوار

بار دیگر نظرت سمت حرم افتاده؟

کارتان ساخته است، این به دلم افتاده

نوۀ حرمله و خطۀ ایران؟ هرگز

بگذریم از بغل خون شهیدان؟ هرگز

چند سال است که آمادۀ هر نیرنگیم

ما به وقتش همه یکدست، همه یکرنگیم

همگی چشم به راهیم مسیحا برسد

آخرین نسل علی، منجی دنیا برسد

تو فهمیده‌ای، این خاک نگهبان دارد

زود تعظیم کن، این طایفه سلطان دارد

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

سمیه خردمند:

گلی از شاخه افتاده شکسته قلب گلدانی

به جوش آورد خونم را غمت سردار ایرانی

به جوش آورد جوهر را و روی دفترم غلتید

هوای چشم ابری شد هوای ناله طوفانی

قلم بر دفترم چون قامت تو خم نشد هرگز

نوشت از نام زیبای تو ای سردار کرمانی

میان واژه‌ها دشمن رسید و شعر بی‌جان شد

ولی برخاست نام تو به دشمن داد پایانی

به پیشانی خود بستی تو سربند شهادت را

که بر پیشانی‌ات زد بوسه آن یار خراسانی

جوانان در رکاب تو همه آمادۀ جنگند

نگین خاک ایرانی، سلیمانی، سلیمانی

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

 صداقت خرسندیان:

در گرمی گرما و در یخ‌های سرما

در جنگ با دشمن بسان کوه تقوا

می‌گفت قاسم آرزویم یک کلام است

پرواز زیبایی چنان معراج مولا

عمری به دنبال حسین اینجا و آنجا

آمد به آغوش حسین بی‌دست حالا

انگار دوباره قصه‌اش از نو شروع شد

آن تک‌سوار و مشک و دست تک و تنها

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

حسن خسروی‌وقار:

قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم

اگر سرم، کلمه‌کلمه شورم! اگر دلم، واژه‌واژه جنگم

بگو که من هرچه شد، می‌آیم! شراره‌طبعم، به خود می‌آیم

برای فتح احد می‌آیم، شکوه مردان آذرنگم

بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه

به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم

مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم

شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم

سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم

حماسۀ شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم

اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد

خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم

اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا

غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم

مجموعه اشعار زیبا در مورد شهادت سردار قاسم سلیمانی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 2 =
*****