وقتی یه اتفاقی میافته که آمادگی یا انتظار اون رو نداری، هم میتونه برات فرصت باشه وهم تهدید؛
اگه خودت رو برای اون شرایط آماده نکرده باشی، جوری شکست میخوری که دیگه قدرت بلند شدن برات نمیمونه.
اما با استفاده از ظرفیتها و امکاناتی که داری، میتونی تمام شرائط رو به نفع خودت تغییر بدی و بیشترین استفاده رو از اون حادثه ببری. این میشه یه فرصت واقعی.
سوغات جنگها، شیوع بیماریها
وقتی یه اتفاقی میافته که آمادگی یا انتظار اون رو نداری، هم میتونه برات فرصت باشه وهم تهدید؛
اگه خودت رو برای اون شرایط آماده نکرده باشی، جوری شکست میخوری که دیگه قدرت بلند شدن برات نمیمونه.
اما با استفاده از ظرفیتها و امکاناتی که داری، میتونی تمام شرائط رو به نفع خودت تغییر بدی و بیشترین استفاده رو از اون حادثه ببری. این میشه یه فرصت واقعی.
سیاست محمدرضا شاه در تمام رشتههای نظامی، مدیریتی و خوراکی وابسته به واردات از کشورهای دیگه بود. حتی توی بهداشت و درمان هم در سال 1351 از هند و پاکستان پزشک استخدام کرد. البته! برای کارهای نظامی که نیاز به حفظ قدرت خودش بود، مستشار از امریکا استخدام کرده بود.
برای سلامت مردم 300 نفر از کسانی که فقط چهار سال پزشکی خونده بودند، وارد کشور کرد و اجازه درمان رو به اونها داده بود.
این نگاه شاه کشور ما بود که تازه خودش رو برگزیده خدا میدونست.
اما نگاه مردم کشور این بود که باید خودشون باشن. حمله صدام به ایران به بهانه اختلافات مرزی در سال 1359، در حساسترین برهه زمانی زندگی مردم ایران اتفاق افتاد. با همین روحیه در جنگی که صدام به اونها تحمیل کرد، از این تهدید استفاده کردن و لحظه به لحظه این جنگ خانمان سوز برای اونها تبدیل به فرصت شد. حتی در مدیریت بهداشت و پزشکی به جائی رسیدن که مسئولان سازمان بهداشت جهانی اعلام کردن: «جنگ تحمیلی ایران تنها جنگی بود که در آن اپیدمی بیماریها را شاهد نبودیم؛ چراکه بروز و شیوع بیماری ارمغان نامیمون و معمول جنگهاست»1
- منبع: جان بابائی قاسم، گفتگو با سایت ایسنا، 1/11/1397