استاد فاطمی‌نیا، عالمی متخلق و باصفا

08:04 - 1401/02/28

عارف فرزانه و عالم وارسته، آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا از جمله انسانهای روشن‌بینی بود که سرمایه عمر خویش را با خدای خود معامله نمود و بر لحظه لحظه آن، دیده بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود.

راهنمایان رهرو خوبی‌ها

هر چند ملل و اقوام جهان، دانشمندان خود را بزرگ می‌شمارند و در تعظیم و تکریم آن‌ها می‌کوشند، ولی گامهای بلندی که اسلام در بزرگداشت مقام علم و عالم و متعلم برداشته و تعظیم و تکریمی که برای آنان قائل شده و توصیه‌هایی که در زمینه‌ی اکرام و اجلال آنها به عمل آورده و تعبیراتی که در رابطه با فضیلت و عظمت و بزرگداشت آنان به کار برده است، بی‌نظیر است. به گوشه‌ای از آنها اشاره خواهیم نمود:

جایگاه و عظمت علماء شیعه
قران کریم در 80 مورد، علم و علماء را مورد تمجید و تکریم قرار می دهد همانطور که ظلمات را با نور، نابینایی را با بینایی، آفتاب سوزان را با سایه‌ی آرام‌بخش و مرده را با زنده مساوی نمی داند، می‌فرماید: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ؛ آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟»[1] یعنی علم، نور و بینایی و سایه آرام‌بخش همگی حیات و زندگی هستند و جهل و نادانی و ظلمت، مرگ و فانی شدن! در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛[2] خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می‌بخشد.» یعنی خداوند متعال عالمان با ایمان را به درجاتی بالا می‌برد و رفعت و عظمت به آنها می‌بخشد.

شفاعت علما
پیغمبر بزرگوار اسلام نیز در بیانی نورانی به مقام و منزلت بالای علما اشاره فرمودند: «ثَلَاثَةٌ يَشْفَعُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُشَفَّعُونَ الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْعُلَمَاءُ ثُمَّ الشُّهَدَاء؛[3] سه طایفه در روز قیامت شفاعت می‌کنند و خداوند شفاعت آنان را می‌پذیرد: پیغمبران، علما و شهیدان.»

مرزبانان در برابر نفوذ لشکریان ابلیس
امام صادق علیه السلام علمای شیعه را مرزبانانی در برابر هجوم شیطان و لشکریانش دانسته و می فرمایند: «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسُ وَ عَفَارِيتُهُ يَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ شِيعَتُهُ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ؛[4] علمای شیعه ما مرزدارانی هستند که بر مرزهای ایمان مردم و در برابر ابلیس و پیروانش به مرزداری می پردازند؛ آنها را از هجوم به ضعفای شیعه باز می دارند و شیعه را از تسلط ابلیس و یاران ناپاکش محفوظ و مصون نگه می دارند آگاه باشید آن کس از شیعیان که چنین وظیفه ای را به عهده می گیرد هزارهزار مرتبه برتر از مجاهدینی است که با روم و ترک و خزر جهاد می کنند؛ چون او از دین محبان ما دفاع می کند و دیگری از بدنهای ایشان.»

کشتیبان هدایت مردم
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: اگر علما نبودند همه از دین خدا برمی‌گشتند: «لَوْ لَا مَنْ يَبْقَى بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَا ع مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدَّالِّينَ عَلَيْهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِينَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاكِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِيَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أُولَئِكَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ [5] اگر بعد از غيبت قائم ما عليه السلام، نبود وجود علمايى كه به سوى او مى خوانند و به وجود او رهنمون مى شوند و با حجتهاى الهى از دين او دفاع مى كنند و بندگان ناتوان خدا را از دامهاى ابليس و پيروان او مى رهانند، بی گمان همه مردم از دين خدا برمى گشتند. ولی این علمای اسلام هستند که دل‌های شیعیان را از انحراف نگاه می‌دارند همانطور که کشتیبان، کشتی را حفظ می‌کند و نگاه می‌دارد. این علما، نزد خدا، با فضیلت‌ترین افراد می‌باشند.»
از این باب در این نوشتار تلاش داریم تا با هم گذری کوتاه بر خط و مشی بصیرت‌افزای عالم فرهیخته، آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا داشته باشیم تا از زلال اندیشه و جرعه‌های ناب معرفت، خود را بهره‌مند سازیم. 

جرعه نوش علم و معرفت
آیت الله سید عبدالله فاطمی‌نیا در سال 1325 در تبریز به دنیا آمد. او مجتهد، خطیب، عارف و استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتاب شناس بود و در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی صاحب نظر بود. این عالم ربانی و استاد فرزانه از کودکی نزد پدرش آیت الله سید اسماعیل اصفیایی شندآبادی دروس دینی و علمی را فرا گرفت. سپس نزدیک به 30 سال نزد علامه مصطفوی تبریزی از شاگردان میرزای قاضی، شاگردی کرد و تحت تعلیم و تربیت وی قرار داشت و همزمان، تحصیلات حوزوی خویش را هم دنبال کرد. پس از علامه مصطفوی، او از محضر بزرگانی چون آیات عظام علامه طباطبایی، محمد تقی آملی، مرحوم بهاءالدینی و آیت الله محمدتقی بهجت بهره‌مند شد.

راهنمایان رهرو خوبی‌ها
ایشان عالمی متعهد و وظیفه‌شناس از تبار روحانیتی بیدار و آگاه بود. عالمی ربانی و حکیمی روحانی رخ از خاک برگرفت و به سمت حضرت محبوب بال گشود؛ اما صدای گرم و لحن مهربانش همواره در گوش جانمان طنین خواهد افکند که فرمود: «امروز تضعیف رهبری بالاترین گناه است و از این بالاتر گناهی نیست» و می‌فرمود: «بدانید و آگاه باشید هر کس کوچکترین حرف در تضعیف مقام رهبری بزند؛ هرکس اندیشه‌ای داشته باشد که ضد مقام رهبری باشد، خدا او را نخواهد بخشید... قدردان رهبر باشید ... این مرد بزرگ، عزّ اسلام است و هر کس با این مرد بزرگ، با مقام معظم رهبری مخالفت کند خدا از او نمی‌گذرد. اگر کسی گوش به حرف کسی بده و خدایی ناکرده در این صدد بر بیاید که با این مرد بزرگ که امروز آبروی اسلام است، بخواهد با این مخالفت کند عاقبت به خیر نخواهد شد. امروز از اوجب واجبات یکپارچگی و تأیید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است.»[6]

لطافت روح
آیت‌الله فاطمی‌نیا فقط یک سخنران نبود، بلکه عالمِ سخنران بود که نظیر او معدودند. از طرفی شاخصه واقعا بارزش این بود که به شدت و حقیقتاً و به دور از ادعا، «لطیف» بود. ایشان نسبت به لطافت، معرفت واقعی داشت، اهلش بود، و به درستی هم می‌توانست تبیینش کند؛ ایشان می‌فرمودند: «عزیزان اگر لطیف نباشید هیچ چیز نصیب‌تان‌ نمی‌شود؛ خود را معطل نکنید! هر روز چند مرتبه در خانه یا محل کار عصبانی می‌شود و پرخاش می‌کند و دل دیگران را می‌شکند، از آن طرف هم می‌خواهد به مقامات معنوی برسد... اگر می‌خواهید به جایی برسید، لطیف شوید. لطیف بودن را تمرین کنید، از خانه و محل کار شروع کنید و با خشم و غضب دیگران را آزار ندهید!»[7]

علامه طباطبايی تماماً لطافت بود، به حدی كه در طول عمر خود، با كسي دعوا نكرد؛ روزي جواني با دوچرخه به مرحوم علامه برخورد كرد و ايشان به شدت آسيب ديد، اگر ما بوديم حتماً با آن جوان دعوا مي‌كرديم! اما علامه بلافاصله به سمت جوان رفت و از او دلجویی كرد و پرسيد طوريت شده است يا خير؟ اگر می‌خواهيد به جايی برسيد لطيف شويد. لطيف بودن را تمرين كنيد، از خانه شروع كنيد و با خشم و غضب، تن خانواده را نلرزانيد.[8] 

سوز و گداز واقعی
ایشان می‌فرمودند: گناهکار چند نوع است: «عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند؛ سوز و گداز دارند؛ توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود. اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر، اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود. شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد.»[9] و در بیانی دیگر فرمودند: «اگر می‌خواهی ببینی از چشم خدا افتاده ای یا نه، یک راه بیشتر ندارد؛ هر وقت دیدی گناه می کنی و بعد غصه  می ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوری، بدان که از چشم خدا نیفتاده ای.»[10]

پی‌نوشت
[1].سوره زمر: آیه 9.
[2]. سوره مجادله: آیه 11.
[3]. بحار الأنوار، ج‏8، ص34.
[4]. بحار الأنوار، ج‏2، ص5.
[5].بحار الأنوار، ج‏2، ص6.
[6]. پیشخوان روزنامه ها.
[7]. همان.
[8]. خبرگزاری حوزه.
[9]. خبرگزاری ایسنا.
[10]. آپارات.

روزهای زندگانی انسان، در واقع ایام هجرت او از «عالم ملکوت» است تا در کلاس خودسازی و پرورش روح و در مدرسه عشق و آفرینش حضور یابد و پس از چندی، به سرای جاودانگی و ابدیت عروج کرده تا در دیار قرب الهی قرار گیرد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 3 =
*****