توحید، تنها یگانه دانستن خدا نیست؛ بلکه توحید زمانی معنا پیدا میکند که همراه ولایت باشد و کسانی که از ولایت سرباز میزنند، توحیدشان قابل قبول نخواهد بود.
به راستی کسانی که توحید را در یگانه دانستن خدا خلاصه کردهاند، جاهلانی هستند که هرگز طعم توحید را نچشیدهاند. اگر خدا را یگانه بدانی؛ ولی از او اطاعت نکنی، موحد نیستی. اما کسانی هم که اطاعت از خدا را در نماز خواندن و روزه گرفتن و حج رفتن خلاصه میکنند با معنای توحید غریبهاند .
جان به کف گرفتن و جهاد رفتن هم، اطاعت از خدا نیست؛ بلکه اطاعت از خدا، اطاعت از ولی خداست و خدا ولایت را ستون خیمهی توحید قرار داده است. کسی که این ستون را ندارد توحید، سرپناهی برایش نخواهد بود. در این نوشتار تلاش داریم تا به یکی از موحدان ولایتمدار در عصر پیغمبر یعنی سلمان فارسی اشاره نماییم.
عضو افتخاری اهلبیت علیهم السلام
در میان حلقهی اول یاران پیامبر، سلمان سرگذشت عجیبی دارد. فرزند موبدی زرتشتی که به آیین مسیح روی میآورد، به مرکزیت مسیحیت در شام میرود، از نزدیک بودن بعثت پیامبر آخرالزمان خبردار میشود، به عربستان میرود و میشود یکی از بزرگترین همراهان پیامبر، مشاور و محرم اسرار او و عضو افتخاری اهل بیت علیهم السلام.[1]
اولین مبتکر پدافند غیرعامل
سلمان فارسی از کسانی است که در راه ایمان و معرفت والای اسلامی چنان پیش میرود که به جایگاه بلندی نزد رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام دست مییابد؛ تا جایی که ایشان را مورد مدح و ستایش خود قرار میدهند. بخشی از کلام آن بزرگواران در وصف حضرت سلمان چنین آمده است: هنگامی که در ماجرای جنگ خندق، اصحاب دنبال طرح و نقشه اساسی برای جنگ با دشمن تا بن دندان مسلح بودند، سلمان فارسی با پیاده کردن طرح و ایده حفر خندق، به منظور کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی در نقش پدافند غیرعامل، همگان را غافلگیر و خوشحال کرده و این پیشنهاد مورد قبول رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار میگیرد؛ تا جایی که هر گروهی دوست دارند سلمان در کنار آنان باشد و در جمع آنان قرار گیرد. از اینرو مهاجران میگفتند: سلمان از ما است. انصار میگفتند: او از ما است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: « سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ الْبَيْت؛[2] سلمان از اهل بیت ما است.»
در حدیثی دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصف سلمان این چنین فرمودند:« إِنَّ الْجَنَّةَ لَأَشْوَقُ إِلَى سَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْجَنَّةَ لَأَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ لِلْجَنَّةِ؛ همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است و بهشت به دیدار سلمان عاشقتر از دیدار سلمان به بهشت است.»[3]
سلمان موحدی ولایتمدار و با بصیرت
اما ممکن است در میان صحابی پیامبر صلی الله علیه و اله حضرت سلمان را بیشتر بخاطر مقام والای عرفانی و معرفتی، بشناسیم این در حالی است که سلمان شخصیتی نیست که بخاطر سیر و سلوک عرفانی در گوشهای بنشیند و فقط در نقش یک استاد اخلاق و عارف واصل، مدام از پیامبر نقل به حدیث کند؛ بلکه ایشان شخصیتی جامع و با بصیرت، اوضاع اجتماعی و تحولات سیاسی جامعه را درک کرده و به موقع و با هوشیاری نیز تصمیم و خود را از سکوت و بیتفاوتی دور میدارد و از هر فرصتی استفاده میکند تا بتواند از حق از دست رفته اهل بیت علیهم السلام و مظلومیت آنان دفاع نماید. ایشان مکرراً مسلمانان را به امامت و پذیرش امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تشویق و ترغیب مینمود.
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی علیه السلام، سلمان در خطبهای کوبنده و آتشین به افشاگری میپردازد: «ای مردم! هر گاه فتنهها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد صلی الله علیه و آله چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی علیه السلام. ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»[4] یعنی اگر ولایت اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشید، مسلمان حقیقی نیستید و دین و توحید شما سودی ندارد.
ابن عباس سلمان را در خواب دید و از او پرسید: «در بهشت، پس از ایمان به خدا و رسول، چه چیز برتر است؟ سلمان پاسخ داد: پس از ایمان به خدا و پیامبر، هیچ چیز با ارزشتر و برتر از دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام و پیروی از او نیست.» [5]
پینوشت
[1].دلائل النبوه، ج1، ص 233.
[2]. بحارالأنوار؛ ج18؛ ص19.
[3]. بحار الانوار، ج22، ص 341.
[4]. بهجه الامال، ج 4، ص 418.
[5]. بحارالانوار، ج 22، ص 341.