سکوت در برابر حاکم ظالم جایز نیست و ائمه شیعه هرگز در برابر ظلم ساکت ننشستند. رفتار معصومین علیهمالسلام در برابر طواغیت بر اساس شرایط زمانه بود و اگر ائمه، مانند امام حسین علیهالسلام یاران فداکاری داشتند، دست به قیام مسلحانه می زدند.
چرا سایر ائمه، مانند سیدالشهدا قیام نکردند؟: حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در جمع یاران خود و لشکر حُر فرمود: «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛ هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار میکند! و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت برنخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیندازد.»[1]
برخی با استناد به این سخن میگویند: بنابر سخن امام حسین علیهالسلام کسی که حاکم ستمگری ببینید باید علیه او قیام کند و امام حسین علیهالسلام چنین کرد؛ اما:
چرا ائمه دیگر قیام نکردند؟
آیا حاکمان زمان ائمه خوب بودند یا ائمه دیگر کوتاهی کردند؟
نگاه سطحی به بخشی از سخنان امام را نمیتوان ملاک قرار داد و بر اساس آن حکم کرد؛ رفتار ائمه شیعه بر اساس شرایط زمانه و اتفاقاتی که رخ میداد، تغییر میکرد.
ائمه معصوم شیعه همواره در حال مبارزه با حاکمان ظالم بودند و شهید شدن همه آن بزرگواران بهترین شاهد است بر اینکه حضرات معصومین هیچگاه در برابر ظلم آرام نمینشستند و حکومتها نیز تلاش میکردند، آنها را از سر راه بردارند.
نکته دیگری در سخن حضرت سیدالشهدا علیهالسلام این است که فرمود: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند... و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت برنخیزد...» منظور از این سخن قیام مسلحانه و جنگ نیست؛ بلکه منظور اعتراض و عدم سکوت است که شامل قیام نیز میشود؛ معصومین علیهمالسلام در برابر ظلم حاکمان سکوت نمیکردند و نگاهی به سیره و سخنان آنها نشان میدهد که دائم در حال اعتراض به طواغیت بودند و جان خویش را نیز در این راه گذاشتند.
حیات سیاسی ائمه به چهار بخش تقسیم میشود:
۱- دوران صبر و مدارای امام با قدرت های زمان خویش: بیستوپنج سال از زمان رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تا آغاز خلافت ظاهری امیرمؤمنان علیهالسلام
۲- دوران به قدرت رسیدن امام: پنج سال و چند ماه حکومت ظاهری حضرت علی علیهالسلام و چند ماه حکومت امام مجتبی علیهالسلام.
۳- دوران تلاش کوتاه مدّت برای ایجاد حکومت اسلامی: از صلح امام حسن علیهالسلام تا حادثه عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام است. در این دوران امید بازگشت قدرت به بنیهاشم وجود داشت و مرگ معاویه فرصت مناسبی بود.
۴- دوران ادامه همین روش در برنامههای دراز مدّت: این دوره نزدیک به دو قرن و با پیروزیها و شکستهایی در مراحل گوناگون، همراه با پیروزی قاطع درزمینهٔ ایدئولوژیک و آمیخته با صدها تاکتیک مناسب و مزیّن با هزاران جلوه از اخلاص و فداکاری، تعقیب گردید.[2]
پس از جریان کربلا سختگیریها بر ائمه و شیعیان بسیار شد و یاران ائمه بسیار اندک شدند و قیام مسلحانه نتیجهای جز شکست و از بین رفتن شیعیان نداشت. هرچند در زمان امام صادق علیهالسلام بهظاهر، امکان قیام وجود داشت و حضرت چهارهزار شاگرد در طول عمر با برکت هفتاد ساله داشت؛ ولی واقعیت نشان میدهد که زمانه برای قیام مساعد نبود و حضرت صادق علیهالسلام یاران فداکاری برای قیام نداشتند؛ چراکه در جواب سهل بن حسین خراسانی که حضرت را به قیام توصیه میکرد، فرمود: ما درزمانی که پنج نفر یاور نداریم دست به قیام مسلحانه نمیزنیم. ما بهتر از دیگران وقت خروج و قیام مسلحانه را میدانیم.[3]
اعتراض به حکومت ظلم همیشه به صورت قیام مسلحانه نیست، ائمه شیعه به فراخور زمان خویش با طواغیت سر ستیز داشتند؛ هر جا که امکان قیام بود مانند زمان سیدالشهدا علیهالسلام دست به اقدام مسلحانه میزدند، درجایی هم که قیام مسلحانه نتیجهای نداشت، به خاطر نبودن یارانی که یاریگر قیام باشند، از روشهای دیگر بهره میبردند.
پینوشت:
[1] بحار الأنوار ، ج 44، ص 382.
[2] سیره پیشوایان، ص ۶۴ – ۶۳.
[3] بحارالانوار، ج 47، ص 123.