ضرورت مبارزه با اندیشه‌های غربی منحرف

فلسفه و اندیشه جدید غرب، بر پایه‌هایی استوار است که محصول این تفکر در عرصه اجتماعی استعمار، استبداد و ترویج دنیاگروی و مادی‌گرایی بوده است، حتی تمدن جدید نیز حاصل این آموزه‌های فلسفی می‌باشد. از طرفی فلسفه اسلامی با آموزه‌های دینی والایی که دارد، می‌تواند ملت‌ها را از گزند مادی و دنیاگرایی در امان دارد و زمینه را برای خوشبختی و سعادت حقیقی فراهم سازد.

با توجه به مطلب ذکر شده فیلسوفان مسلمان همواره نسبت به این خطر آگاه بوده و به نقد آموزه‌های باطل این مکاتب پرداخته‌اند. این نگاه، نسبت به تمدن جدید که بر اساس انسان‌محوری، مادی‌گرایی و نسبیت اخلاقی شکل گرفته، ضرورت بیشتری دارد. ازاین‌رو در دوران معاصر، تحلیل و ارزیابی نظریات فلسفی مهم، مورد توجه فلاسفه بوده است.

 ابتدای انقلاب که جریان‌های فلسفی گوناگونی در دانشگاه‌ها به تبلیغ مکاتب غربی مشغول بودند، علمای دین که وظیفه‌شان دفاع از آموزه‌های حق و عقاید مردم بود، وارد میدان شدند و در مقابل این جریان‌های فلسفی ایستادند و از اشاعه افکار و اندیشه‌های آنان در بین جوانان تا حدود زیادی جلوگیری کردند. از چهره‌های مشهور در مواجهه جدی‌تر با فلسفه غرب می‌توان به علامه طباطبایی رحمه‌الله و شاگردان ایشان مانند شهید مطهری و علامه مصباح رضوان‌الله علیهما نام برد.[1]

اولین مواجهه با افکار فلسفی غربی با مارکسیسم بود که در ایران و به‌ویژه نزد دانشجویان طرفداران زیادی پیدا کرده بود؛ چراکه برخی نویسندگان اندیشه مارکسیسم را تدریس، شرح، بسط و تبلیغ می‌نمودند. اینجا بود که علمای دین متوجه خطر مارکسیسم در کشور شدند و پرچم مبارزه با این ایدئولوژی مادی‌گرا را برافراشتند و البته در این مسیر موفق عمل کردند. علت موفقیت نیز این بود که این فلاسفه آشنایی عمیقی با فلسفه مارکسیسم و مدافعان آن داشتند و البته از سویی مارکسیسم مانند فلسفه دکارت، کانت و هایدگر پیچیدگی و دشواری خاصی نداشت.

ازاین‌رو امروز نیز لازم است فیلسوفان باایمان و متعهد به حقیقت، با مواجهه با اندیشه‌های فلسفی غرب به نقد و بررسی این نظریات بپردازند تا خطر تأثیر این اندیشه‌های غلط به کمترین سطح برسد.

پی‌نوشت:
[1]. علامه مصباح در صف اول مبارزه با طاغوت، https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper/item/127654.