اگرچه رسانهها برای نفوذ به اذهان مخاطبان خود، شخصیت واقعیشان را استتار میکنند؛ اما در موقعیتهای بحرانی، شخصیت واقعی آنان نمایان میشود.
نقاب، مانعی برای بروز بُعد رفتار منفی و ترفندی برای سانسور است. هرچه نقاب، سنگینتر و شدیدتر باشد، تفاوت رفتاری شدید و عمیقتری را شاهد هستیم و در واقع میتوان گفت، موارد بیشتری در حال پنهان شدن است.
اگرچه در روانشناسی، بحث نقاب بیشتر پیرامون روابط میان فردی مطرح میشود که انسانها برای استتار و مخفیسازی شخصیت واقعی خود از آن استفاده میکنند؛ اما میتوان این تئوری را به رسانهها نیز تعمیم داد.
رسانههای فارسیزبان غرب همچون اینترنشنال، منوتو، بیبیسی و... با ژست حمایت و طرفداری از ملت ایران نقاب وطندوستی به چهره خود میزنند؛ اما در مقام عمل از جریانهای ضدایرانی حمایت میکنند.
اگرچه این رسانهها تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا این نقاب کنار نرود؛ اما در اتفاقاتی همچون شهادت زنان و کودکان مظلوم و بیدفاع در حرم شاهچراغ و یتیم شدن کودکانی مثل آرتین، این نقاب دروغین کنار میرود و شخصیت واقعی آنانها در این جریانات برای همه ملت ایران نمایان میشود که حاضر نیستند حتی با آرمان عزیزی که ملت ایران در کنار او بودند، همدردی کنند.
اگرچه رسانهها برای نفوذ به اذهان مخاطبان خود، شخصیت واقعیشان را استتار میکنند؛ اما در موقعیتهای بحرانی، شخصیت واقعی آنها نمایان میشود.