خداوند متعال حضرت آدم را به عنوان خلیفه در زمین قرار داد[1] تا حکومتی با آموزههای الهی در زمین شکل گیرد و همه انسانها را تحت یک حکومت واحد قرار دهد.[2] بنابراین تشکیل حکومت باید بر اساس آموزههای الهی و برای ایجاد بستری امن در راستای رشد و صلاح انسانها باشد.
از آنجا که بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، علیرغم تلاشهای زیادی که آن حضرت داشتند، خلافت و حکومت، توسط جریان نفاق، به انحراف کشیده شد. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مقابل این انحراف بزرگ ساکت نماند و با تبیین حقیقت و حقانیت ولایت امیرالمومنین علیهالسلام، به مبارزه با این جریان پرداخت.
مقایسه بیجا بین حکومتها
برخی با مقایسه بیجا و غیر منصفانه، بین مسائل روز با جریانهای صدر اسلام، در صدد برخورد با نظام حکومت اسلامی برآمدهاند؛ از جمله اینکه میگویند: آموزههای قرآن و سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله به گونهای بود که مردم به راحتی میتوانستند به حکومت اعتراض کنند؛ از اینرو اقدام مبارزاتی حضرت زهرا سلاماللهعلیها را با اغتشاشات اخیر در کشور یکسان پنداشتهاند.
در پاسخ میگوییم: درست است که نظام حکومتی قرآن و سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، به گونهای بوده است که مردم به راحتی میتوانستند با پیامبر ارتباط برقرار کنند و پیامبر نیز مامور به مشورت با مردم بود- هرچند تصمیم نهایی را پیامبر میگرفتند-[3] اما مقایسه حکومت پیامبر با حکومت خلفای خودخوانده صحیح نیست؛ زیرا حکومت خلفای بعد از پیامبر، نه تنها بر مبنای قرآن و سنت نبود؛ بلکه غاصبانه بوده است، بنابراین این نوع حکومت باطل و به تعبیر قرآن کریم، طاغوتی است،[4] بر همین اساس حضرت زهرا سلاماللهعلیها این مدل از حکومت را شرعی ندانسته و به مبارزه با آن پرداخت.
مبارزه حضرت زهرا با جریان نفاق
برخی با مشاهده اقدامات حضرت زهرا سلاماللهعلیها علیه حکومت غاصب وقت، چنین پنداشتهاند که حکومت به شکلی بوده که کسی مانند حضرت، به راحتی میتوانست با آنها مبارزه کند حرفش را بزند و در مسجد خطبه بخواند و حال آنکه جمهوری اسلامی امروز اجازه اعتراض را نمیدهد. در پاسخ میگوییم: این مقایسه صحیح نیست و تفاوتهای زیادی بین آنها وجود دارد، برای نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
یک. جریان سقیفه بعد از پیامبر بر پایه غصب حکومت بر حق امیرالمومنین علیهالسلام شکل گرفت،[5] که باطل بودن آن روشن است، در حالیکه حکومت اسلامی ایران، بر اساس آموزههای قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام بنا نهاده شده است.[6]
دو. بر خلاف آنچه که میپندارند بعد از وفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله، جریان نفاق نه تنها فضا را برای اعتراض باز نگذاشت؛ بلکه به زور برای خلیفه خودخوانده بیعت گرفتند، تا آنجا که عمربن خطاب با دیدن قبیله بنیاسلم (که قبیلهای خونریز و بیرحم بودند) به پیروزی جریان نفاق یقین پیدا کرد.[7] در حالیکه نظام جمهوری اسلامی بر اساس همهپرسی روی کار آمد.[8]
سه. به گواه تاریخ، حکومت بعد از پیامبر، آنچنان خفقانی را ایجاد کرده بودند که به هیچ عنوان کسی جرات اعتراض نداشت؛ حتی زمانی که امیرالمومنین علیهالسلام آنها را برای قیام فرا میخواند، ابتدا قبول میکردند؛ ولی زمان موعود که فرا میرسید، از وحشتی که ایجاد شده بود، هیچ کدام حاضر به همکاری نمیشدند.[9]
چهار. اینگونه نبوده است که هر کسی بتواند آزادانه اعتراض کند و اینکه میبینیم حضرت زهرا سلاماللهعلیها، از جمله کسانی بود که به مبارزه علیه جریان سقیفه پرداخت و شجاعانه در مسجد خطبه خواند، نشان از شجاعت و جایگاه آن حضرت بود، نه اینکه حکومت مردم را در اظهار نظر آزاد گذاشته باشد.
پنج. روش مبارزات حضرت زهرا سلاماللهعلیها آوردن دلیل و برهان برای تبیین حکومت الهی در زمین بود بدون تعرض به اموال عمومی، بر خلاف آشوبگران، که از هر گونه ابزاری برای از بین بردن اموال عمومی و برهم زدن آرامش مردم، بهره برده و حاضر به شنیدن حرفها و سخنان دیگران نیستند.
بنابراین حضرت زهرا سلاماللهعلیها، به حق از امیرالمومنین علیهالسلام دفاع کرد و مبارزه با حکومتی بود که از اساس باطل بود؛ چرا خلافت حق امیرالمومنین علیهالسلام بود.
پینوشت
[1]. بقره:30.
[2]. انبیاء:105.
[3]. آل عمران:159.
[4]. بقره:257.
[5]. مائده:67.
[6]. حکومت اسلامی یا طاغوتی.
[7]. نویری، شهاب الدین، نهایة الارب، بیتا، ج19، ص36.
[8]. رفراندوم در ایران.
[9]. یعقوبی، احمدبن یعقوب، تاریخ یعقوبی، نشر شریف رضی، 1373ش، ج2، ص126.
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، با غاصبان حکومت و افرادی که به زور حکومت را به دست گرفته بودند، مبارزه کرد. ایشان تلاش نمودند تا با تبیین حقایق، مردم را آگاه ساخته و با همراهی آنها، حق غصب شده امیرالمومنین علیهالسلام را از دست غاصبان بازگرداند.