از نکاتی که باعث دیده شدن سریال بوده، به دور بودن از شعارزدگی است. در گذر روایت حوادث تاریخی، سریال به دنبال انتقال پیامی ارزشمند است و در انتقال آن موفق عمل میکند.
مجموعه تلویزیونی «آتش و باد» به تهیهکنندگی «حسن نجاریان» و کارگردانی «مجتبی راعی» در ۵۸ قسمت در حال پخش از شبکه سه سیما است.
در این مجموعه تلویزیونی که از اواخر اسفندماه سال گذشته روی آنتن رفته، نویسندگان فیلمنامه، دو طایفه عشایری متعلق به یکصد و بیست سال پیش به نامهایی که اصلاً وجود خارجی نداشتهاند را خلق کرده و قصه خود را با محوریت بزرگان آن (بهادر و سرخو) و نوع مواجهه آنها با حکومت وقت و دستنشاندگان آن روایت میکنند.
داستان این فیلم روایت کُند و با طول و تفصیلی دارد و این موضوع به مخاطب این سریال لطمه وارد میکند و از تعداد دنبال کنندگان این سریال میکاهد.
تجربه نشان داده است که فیلم و سریالهای تاریخی در ایران همیشه طرفدار داشته است و این سریال تاریخی نیز طرفداران خود را دارد.
تعداد زیاد قسمتهای سریال در رقابت با رسانههای دیگری مانند سینمای خانگی قابل توجیه است و با قصهای مواجهیم که حاوی گرههای داستانی فراوان و داستانکهای فرعی زیادی است که به خوبی با یکدیگر ارتباط دارند و از چفت و بسط مناسبی برخوردارند.
یکی از داستانکها که نقش مهمی در پیشبرد کار دارد، تلاش سرخو برای ازدواج با جهان پسند دختر بهادر است که پسرعمویش خورشید دلبسته اوست. موضوعی که به این داستانک قوام بیشتری میبخشد، اختلاف قدیمی بین بهادر و سرخو است که این داستان عاشقانه، باعث سر باز کردن اختلافات کهنه میگردد.
نویسندگان کار سعی کردهاند در هر قسمت از سریال نقطه عطفی قرار دهند و پایان آن را طوری ترتیب دهند که مخاطب را به دیدن ادامه و همراهی با قسمتهای بعدی ترغیب کند.
پرداخت شخصیتها نیز قابل توجه است و با زمان وقوع داستان همخوانی دارد. گرچه برای این پرداخت از کلیشههای رایجی مانند خان ظالم استفاده شده اما در پیشرفت قصه به تمایزات و خصیصههای این شخصیت که عمق حیلهگری و شیطنت اوست، پی میبریم.
سرخو ضدقهرمان کار شده و از آب در آمدهای است که در مقابل قهرمان داستان به خوبی قرار گرفته و باعث شده شخصیت بهادر با تمام سادگی و روانی و در عین تمام اشتباهاتی که از هر انسانی قابل سر زدن است، به عنوان قهرمان به تبلور برسد.
از نکاتی که باعث دیده شدن سریال بوده، به دور بودن از شعارزدگی است. در گذر روایت حوادث تاریخی، سریال به دنبال انتقال پیامی ارزشمند است و در انتقال آن موفق عمل میکند.
مقطع تاریخی که مورد توجه بوده و همزمانی با اتفاقات دوره مشروطه و اواخر دوران قاجار و نفوذ انگلستان در میان حاکمان آن زمان از دربار شاه قاجار گرفته تا کلانتر و حاکم منطقه فارس و خوانین زیردست حاکم، بسیار خوب به تصویر کشیده شده است.
زورمندانی را به تصویر درآورده که جز منافع شخصی هیچ انگیزه و مقصودی نداشته و حاضرند تمام هستی انسانهای دیگر اعم از جان و مال و ناموس و سرزمین آنها را به نفع خود مصادره و پایمال کنند. در مقابل آنها قهرمانانی گمشده در میان صفحات تاریخ قرار دارند که در مقابل ظلم، قد علم کردهاند.
اگر به این کار تصویری جدای از جذابیت بصری که برای مخاطب دارد نگاهی بیندازیم، سریال به هدف پندآموزی از تاریخ نزدیک شده است. پر کردن کنداکتور صدا و سیما با توجه به مخاطب آن در سایز ملی باید در همین اندازه فاخر و قابل عرضه باشد.