مهم ترین معیارهای حضرت امام در باب بازسازی هویت ملی
برخی از مهمترین معیارهای حضرت امام در باب بازسازی هویت ملی ایران را که در «صحیفه امام» بیان شده، به شرح زیر دانست.
1ـ استفاده از دستآوردهای مفید تجدد
همانطور که از عالم روشناندیشی همچون امام خمینی انتظار میرفت ایشان از همان اوایل دوران مبارزات خود با رژیم پهلوی همواره بر استفاده از دستآوردهای مثبت تمدن جدید تأکید میکردند به عنوان نمونه در 20 آذر 1341 خطاب به اسدا... علم نخستوزیر وقت میگویند:
«جناب آقای نخستوزیر در نطق اخیری که ایراد نموده، فرمودهاند که ما شروع به اصلاحات نمودهایم، ولی عدهای مانع این اصلاحات هستند، اگر نظر ایشان روحانیون و آخوندها هستند، روحانیون پشتیبان اصلاحات میباشند. هر آینه دولت کارخانه بسازد و فرهنگ را تقویت نماید و زراعت را با اصول جدید ترویج دهد و یا در پیشرفت صنعت و طب و بهداشت اقدام نماید، ما از دولت پشتیبانی میکنیم و کمک هم مینمائیم.»
(صحیفه امام، جلد اول، ص 122)
ایشان تبلیغات رژیم پهلوی و عاملان آن مبنی بر این که روحانیت مخالف اصلاحات، تمدن و ترقی مملکت است را یادآوری نموده (همان، ص 286) و تأکید میکنند:
«ما مرتجع نیستیم به این معنا که شما میگویید؛ ما با آثار تمدن مخالف نیستیم؛ اسلام با آثار تمدن مخالف نیست.»
(همان، ص 294)
علاوه بر این دقت در سیره عملی ایشان در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نشان میدهد که امام خمینی نقش مهمی در تحول همه ساختارهای سنتی به مدرن داشتند. به عنوان نمونه تأکید ایشان بر ساختار جمهوری به عنوان ساختار حکومت اسلامی در عصر حاضر و هماهنگ ساختن آن با مبانی و اصول اسلام، گام مهمی در ورود مفاهیم، نهادها و ساختارهای مدرن به اندیشه سیاسی اسلام در عصر حاضر بوده است.
2ـ مخالفت با مظاهر فسادبرانگیز تمدن جدید
امام خمینی در عین حالی که به صراحت اعلام میکنند که مخالفتی با استفاده از دستاوردهای مثبت تمدن جدید نداشته و اسلام نیز مخالف پیشرفت و تجدد نیست، اما در همان حال همواره با ترویج فساد به اسم تمدن و پیشرفت مخالفت مینمودند. همانطور که قبلاً اشاره شد معمولاً مبلغان و مروجان تجدد در کشورهایی چون ایران به جای آن که از دستآوردهای مثبت و اساسی مدرنیته استفاده کنند، به نمودهای ظاهری و پوچ تمدن غربی تمسک کرده و از آن برای گسترش فساد و فحشاء استفاده میکردند. امام خمینی در این مورد تأکید داشتند:
«شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران میآید همچو از صورت طبیعی خارجش میکنید، همچو از صورت طبیعی خارجش میکنید که چیز حلال را مبدل به حرام میکنید. این رادیو... این تلویزیون... ممالک متمدنه هم استفادهشان از این آلات جدید همینجور است که آقایان اینجا استفاده میکنند.»
(همان، جلد اول، ص 299)
و در جای دیگر تأکید میکنند که باید از این ابزار و آلات جدید به صورتی استفاده کرد که موجب پیشرفت فرهنگ و تعلیم و تربیت شود.
3ـ مخالفت شدید با غربزدگی و شرقزدگی
محور مهم دیگر در بیانات حضرت امام که بر اساس آن میتوان هویت ملی ایرانی را بازسازی کرد، مخالفت شدید ایشان با تقلید صرف از اروپا و کشورهای غربی بود. امام از زوایای
با استقرار نظام جمهوری در ایران، بسیاری از نهادها و مفاهیم مدرن چون مشارکت، انتخابات، مجلس، تفکیک قوا و ... برای اولین بار تجربه شدند
بسیاری از حاکمان و روشنفکران «غربزده» در کشورهای اسلامی در پی هجوم مظاهر دنیای مدرن، دچار نوعی از خودباختگی شدید شده، برای جذب آن مظاهر تلاشهای وسیعی را آغاز کردند
مختلف مسأله خودباختگی ایرانیان، مسلمانان و شرقیان را مورد توجه قرار داده و عواملی چون مرعوب شدن در مقابل پیشرفتهای غرب، ضعف نفس، خودکمبینی، القائات غلط و تبلیغات غربیها را از جمله علل خودباختگی عنوان نمودهاند. (حاضری، 1377، صص 33 ـ 1) به عنوان نمونه میفرمایند:
«ملتهای شرقی که به واسطه تبلیغات داخل و خارج، به واسطه تعلیمات عمال داخلی و خارجی، رو به غرب آوردهاند و قبلة آمالشان غرب است و خودشان را باختهاند و نمیشناسند خودشان را، مآثر و مفاخر خودشان را گم کردهاند و خودشان را باختهاند و گم کردهاند... اینها اولیایشان طاغوت است... و همة بدبختیهای شرقیها هم، از آن جمله ماها... همین است که خودمان را گم کردیم... لهذا میبینید که هر چیزی که در ایران هست، تا یک اسم غربی نداشته باشد، رواج ندارد... همه چیزمان باید رنگ غربی داشته باشد.»
(همان، جلد نهم، ص 460)
البته ایشان در تقلید از مکتبهای غیرتوحیدی تفاوتی میان شرق و غرب قائل نبودند و جوانها را از هر دو برحذر میداشتند:
«بازی میدهند جوانهای ما را! هر دو دسته بازی میدهند، هم غرب ما را بازی میدهد... هم شرق ما را ملعبه کرده و تا این گول خوردنها هست، تا این غربزدگی و شرقزدگی در ملت ما هست، هیچ امیدی به اصلاح نیست.»
(همان، جلد نهم، ص 515)
4ـ تأکید بر استقلال همهجانبه
امام خمینی علاوه بر مخالفت با غربزدگی و شرقزدگی، همواره استقلال فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره را به عنوان مقدمه و شرط مهم برای بازسازی هویت ملی عنوان میکردند. البته اولین گام برای استقلال از نظر ایشان رهایی از وابستگی فکری بود. به عنوان نمونه میفرمایند:
«و تا این وابستگی فکری هست در ما که همة نظرمان به این است که ما همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم و هروقت هم که هر عیبی پیدا میکنیم غرب باید این را معالجه بکند، تا این وابستگی هست، ما نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلال حاصل نمیشود، الا اینکه ما خودمان را بشناسیم که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان هم همه چیز داریم و احتیاج به غرب در این امور نداریم.»
(همان، جلد دهم، ص 229)
ایشان بازگشت به اصالت ملی و اسلامی را برای همه مسلمانان جهان ضروری میدانستند:
«من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر گرفتاریهای خود و منشأ آن را به درست بررسی کنند و با اتحاد همهجانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پرافتخار آن از قید و بندهای استعمارگرانه رهایی یابند... چاره و یا مقدمة اساسی، آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند و فرهنگ مترقی اسلام را که الهام از روحی الهی میگیرد، بشناسند و بشناسانند.»
(همان، جلد دهم، ص 395)
از نظر ایشان مسلمانان تا هویت و «خود» گم کرده خود را نیابند نمیتوانند در مقابل سلطه همهجانبه غرب به استقلال واقعی دست پیدا کنند.
5 ـ اولویت اسلام بر ملیت و ملیگرایی
از جمله دیدگاههای مهم امام خمینی در مورد بازسازی هویت ملی ایرانی آن است که ایشان اسلام را از ملیت و ملیگرایی مهمتر میدانستند. از نظر ایشان:
«اسلامی بودن، بیش از ایرانی بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحکم برقرار کرده است.»
(همان، جلد چهارم، ص 508)
برای درک این نظر امام باید توجه داشت که معمولاً حاکمان طاغوتی و غربزدگان در کشورهای اسلامی و خصوصاً در دوره رژیم پهلوی در ایران، سعی میکردند ملیگرایی را در برابر اسلام قرار داده و دین را تضعیف نمایند. با توجه به این روند بود که امام تأکید داشتند:
«ما ملیت را در سایة تعالیم اسلام قبول داریم... ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همهجور فداکاری میکنیم، اما در سایة اسلام است، نه اینکه همهاش ملیت و همهاش گبریت! ملیت، حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تأیید میکند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است، لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پان ایرانیسم».»
(همان، جلد دهم، ص 124)
همچنین یکی دیگر از دلایل انتقاد حضرت امام از ملیگرایی آن بود که معمولاً استعمارگران تلاش میکردند با سوءاستفاده از ملیگرایی، کشورهای اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهند:
«این که من مکرر عرض میکنم که این ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملیگرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایی است که مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند.»
(همان، جلد سیزدهم، ص 87)
همچنین امام در جای دیگری میفرمایند:
«اسلام در عین حالی که وطن را ـ آنجایی که زادگاه است ـ احترام میگذارد، لکن مقابل اسلام قرار نمیدهد. اساس، اسلام است. اینها دیگر بقیهاش فرعند.»
(همان، جلد سیزدهم، ص 168)
به این ترتیب هرچند نمیتوان در سخنان و سیره رفتاری امام خمینی موردی یافت که ایشان عناصر اصیل هویت ایرانی را طرد کرده باشند، اما نظر به سوءاستفاده از این عناصر در دوره پیش از انقلاب اسلامی، ایشان رعایت اعتدال در این موارد را توصیه مینمودند.
6ـ شروع کردن از صفر و بازسازی کامل
نکته مهم دیگری که امام خمینی بر آن در هنگام بازسازی هویت ملی ایرانی تأکید کردهاند، بازسازی اساسی این هویت است. از نظر ایشان در طول حدود 50 سال سلطنت رژیم پهلوی فرهنگ غربی در بخش عمدهای از اذهان افراد جامعه رسوخ کرده بود. بنابراین بازسازی این امر نیازمند تحولات بنیادی و اساسی است. ایشان در مورد تغییرات مورد لزوم در مورد آینده ایران میفرمایند:
«تمام چارچوبهای پوسیده و بیمحتوایی را که در طول این پنجاه سال، مردم را به غربزدگی کشانده است، خراب میکنیم و حکومتی مبتنی بر عدل و انصاف نسبت به اقشار وطن میسازیم و از مردم میخواهیم تا بر پایههای اسلامی خویش تکیه زنند و بر غرب و غربزدگان که موجب نابودی فرهنگ آنان شده است، پشت پا بزنند... تقریباً باید از صفر شروع کنیم.»
(همان، جلد پنجم، ص 133)
بیتردید همانطور که حضرت امام به خوبی درک کرده بودند، این کار مانند همه کارهای فرهنگی دیگر بسیار دشوار بوده، نیازمند زمانی طولانی خواهد بود، آن هم در زمانی که فرهنگ غربی و مظاهر مدرنیته در بسیاری از زمینهها تسلط یافته است.
7ـ بازگشت به عناصر اصیل هویت ایرانی
بالاخره آخرین نکته قابل توجه در سخنان امام در باب هویت ملی، لزوم تلاش برای بازگشت ایرانیان به هویت اصیل خویش است. ایشان این امر را بارها تذکر دادند. به عنوان نمونه در سال 57 در مورد نحوه روابط میان ایران و غرب فرمودند:
«ضدغرب نیستیم. ما خواهان استقلال هستیم و روابط خود را با جهان غرب بر این اساس پیریزی مینماییم. ما میخواهیم ملت ایران غربزده نباشد و بر پایههای ملی و مذهبی خویش به سوی ترقی و تمدن گام بردارد.»
(همان، جلد چهارم، ص 160)
چون از نظر غربزدگان «دین» مانع ورود مظاهر دنیای مدرن بود «دینزدایی» اجباری در دیکتاتوری رضاخان شروع و در دوران پهلوی دوم به صور دیگر ادامه داشت
امام خمینی نقش مهمی در تحول همه ساختارهای سنتی به مدرن داشتند از جمله تأکید بر ساختار جمهوری به عنوان ساختار حکومت اسلامی
همچنین در جای دیگر میفرمایند:
«بارها تذکر دادیم که باید ایرانی بسازیم که... روی پای خود بایستد و هویت اصیل خویش را به جهان عرضه کنند. افسوس که هنوز عدهای از روشنفکران نمیتوانند دست از غرب و یا شرق بکشند.»
(همان، جلد نهم، ص 25)
بیتردید با دقت در سخنان گرانقدر امام خمینی میتوان رهنمودهای بسیار دیگری نیز در باب ضرورت بازسازی هویت ملی ایرانی و مؤلفههای آن یافت، اما با موارد ذکر شده نیز روشن است که امام خمینی به خوبی مشکل هویت ملی ایرانی در عصر حاضر را دریافته بودند و اصول اساسی برای بازسازی آن را نیز اعلام کردند. ایشان در وصیتنامه گرانقدر خود نیز این امر را مورد تأکید مجدد قرار دادند:
«از جمله نقشهها که معالاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش و غربزده و شرقزده نمودن آنان است... اینجانب نمیگویم ما خود همه چیز داریم. معلوم است ما را در طول
تاریخ نه چندان دور خصوصاً و در سدههای اخیر از هر پیشرفتی محروم کردهاند... و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور
بازسازی هویت ملی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی میتواند به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی ارزیابی شود
کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همهچیز را دارد.»
(همان، جلد بیست و یکم، صص 17ـ 416 ـ 415)
جمعبندی
محققان و نویسندگان مختلف در بررسی مشکل یا بحران هویت ملی در ایران معاصر از دیدگاه فلسفی و کلان به این نتیجه رسیدهاند که به دنبال مجموعه تحولات عمده چند قرن اخیر در اروپا و دنیای غرب، که از آن به عنوان مدرنیته یاد میشود، جامعه ایران نتوانسته در مورد نوع رابطه خود با دنیای غرب به اجماع برسد. در حالی که مشخص شدن نوع رابطه ما با غرب و مدرنیته در «هویت» کنونی ما تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای درک درست تحولات دنیای مدرن فراهم نبوده است. اما پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی برای اولین بار فرصت مناسب جهت بازنگری و بازسازی هویت ملی ایرانی مطابق با شرایط دنیای کنونی را فراهم کرد. امام خمینی با درک درست بحران عمیق هویت ملی ایرانی در عصر حاضر و با مشاهده شکاف همهجانبه جامعه ایران با پیشرفتهای دنیای مدرن، اصول مهمی را جهت بازسازی هویت ملی ایرانی در عصر حاضر پیشنهاد کردند. از نظر ایشان مسلمانان و ایرانیان در مقابل تحولات دنیای غرب دچار از خودباختگی شده و هویت خود را گم کردهاند. در حالی که با داشتن اتکاء به نفس و با استفاده درست از دستآوردهای تمدن جدید میتوانند به بازسازی هویت ملی خویش، متناسب با شرایط دوران جدید بپردازند. تأمل در بیانات و سیره عملی امام خمینی نشان میدهد که ایشان در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی گامهای بسیار مؤثری برای بازسازی هویت ملی ایران برداشتند. در نهایت، با فراهم شدن شرایط و بستر مناسب، روند بازسازی هویت ملی در ایران آغاز شده، اما مانند همه کارهای فرهنگی به زمانی طولانی نیاز دارد. با این حال بازسازی هویت ملی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی میتواند به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی در عصر حاضر ارزیابی شود.
منبع: http://ensani.ir