انسانها تحت تأثیر ویژگیهای محیط اطراف خود ازجمله رنگها هستند. تأثیرات مثبت رنگ زرد در لباس، کفش و محیط در متون دین اسلام، مورد تأکید قرار گرفته است. آنچه در دین درباره رنگ زرد آمده با مطالب علم معاصر و روانشناسی رنگ، همخوانی و هماهنگی جالبی دارد.
فارغ از سلایق مختلف، در علومی مثل روانشناسی به خاصیت و اثر رنگها بر روحیه انسانها توجه میشود. انسان چه رنگ سرخ را دوست بدارد یا دوست نداشته باشد، خود این رنگ، خاصیت و ویژگیهایی دارد. در قرآن کریم به رابطه رنگ زرد با ایجاد سرور و نشاط در انسان اشاره شده است. هنگامیکه خداوند متعال درباره صفات گاو بنیاسرائیل خبر میدهد، میفرماید: «إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ»؛[1] «گاوی است زرد و رنگش روشن که بینندگان را شاد و مسرور میکند». در این آیه شریفه به شکل ضمنی به این مطلب اشاره شده که رنگ زردِ روشن یا طلایی، باعث ایجاد نشاط در بینندگان میشود.
فروض مختلف رابطه علم و دین
دین، راه سعادت و نجات نهایی انسان را بیان میکند. قرآن و روایات، محتوایی هدایتگر دارند و بیان نکات علمی و تجربی غالباً بهعنوان لطف و مطلبی فرعی در این متون آمده است. کمتر پیش میآید که مطلبی دینی با علوم تجربی تعارض و مخالفت داشته باشد. در این موارد لازم است به میزان قطعیت و استحکام مطلب علمی و جایگاه آن مسئله دینی توجه شود. اگر ادعای دینی قطعی باشد و با دلایل ظنی علمی تعارض کند، هیچگاه ادعای ظنی علمی بر قطعیات دین، مقدم نمیشود. بهعنوانمثال، تأکید بر حجامت را شاید بتوان از مسائل محکم بهداشتی و طبی اسلام دانست؛ ازاینرو به تحقیق علمی خلاف آن توجه نمیشود؛ زیرا علم تجربی همواره در معرض تکمیل و ابطال است.
اگر دلیل دینی ضعیف باشد و تحقیق علمی بسیار متقن، در این موارد دلیل دینی حمل بر مورد خاص میشود و در فهم یا استناد آن تردیدهایی ایجاد میشود. برای مثال روایتی بدون سند دلالت بر این کند که خوردن گلابی برای تقویت قلب مفید است و تحقیق علمی قدرتمند خلاف آن را ثابت کند. در اینجا ممکن است روایت مربوط به منطقه آب و هوایی خاص یا مخاطبین ویژهای باشد و ما روایت را درست نفهمیده باشیم. اگر دلیل دینی و علمی هیچکدام قوی نباشند و گمان ضعیفی ایجاد کنند، در این صورت هیچکدام را ترجیح نمیدهیم؛ زیرا اظهارنظر در این زمینه واجب نیست و دلیل محکمی در دسترس نداریم.
مقدس کردن تحمیلی علم، اشتباهی خطرناک
تطبیق دادن تحمیلی دین با علم، امری بسیار خطرناک و موجب انحراف است. علوم تجربی همواره در معرض ابطال و بازنگری هستند و نتایج این علوم قطعیت و ضرورت ندارند. ازجمله مثالهای تاریخیِ تطبیق نابجای علم و دین، مسئله باور به «زمین مرکزی کلیسا» بود. عالمان مسیحی، مرکزیت زمین در جهان را مطلبی علمی و قطعی میدانستند؛ همچنین معتقد بودند این نظر نجومی با باورهای مذهبی مثل شرافت انسان متناسب و سازگار است. این نظر نجومی کمکم باوری دینی شد و با اثبات این نکته که زمین مرکز جهان نیست، کلیسا و دین، مرکز ریشخند و هجوم ملحدان قرار گرفت.
اعجاز علمی دین
گاه نتیجه تحقیقات تجربی و علوم دانشگاهی با آنچه در متون مذهبی آمده هماهنگی و همخوانی جالبتوجهی دارد؛ یعنی تحمیل یا تفسیری در کار نیست و حقیقتاً آنچه در علوم ادعا میشود در متن دینی هزار و چهارصد سال گذشته مییابیم. شاید بتوان توجه و توصیه دین به رنگ زرد و تناسب آن با تحقیقات روانشناسی را به شکل احتمالی از همین گروه دانست و ازاینگونه موارد با نامِ اعجاز علمی دین تعبیر کرد.[2] بهعنوانمثال، فرض کنید متن دینی از گرفتن ناخن در شب نهی میکند و پس از صدها سال تحقیقات علمی نیز همین نکته را مورد تأکید قرار میدهد یا متن دین اولین خشکی زمین که از دل آبها بیرون آمده را، زمین کعبه معرفی میکند و تحقیقات زمینشناسی و کیهانشناسی نیز همین را اثبات نماید. درباره اثرات رنگ زرد، نیز بین روایات و تحقیقات علمی در حال حاضر همخوانی نسبی و جالبی وجود دارد.
رنگ زرد در علم و دین
بنا بر روایات، رنگ زرد از پوششهای متداول بین معصومین علیهمالسلام بوده است.[3] این رنگ موجب ایجاد نشاط میشود و برای تقویت قوای جنسی و بینایی توصیه شده است.[4] در روایات خصوص استفاده از نعلین (نوعی پاپوش و کفش) مورد تأکید قرار گرفته است.[5] در فضای علمی نیز «بیماران منزوی و بیتحرک را با قرار دادن در نور و رنگ زرد مداوا میکنند. زرد یکدست آزاردهنده و اگر متغیر باشد، شادیآفرین است... زرد گرمترین رنگ طیف خورشید است».[6] کافی است به غذاخوریها، اماکن تفریحی و تبلیغات توجه کنید تا وفور رنگهایی مانند زرد، سرخ و نارنجی را در آنها ببینید.
پینوشت:
[1]. بقره: 69.
[2]. برای بررسی نمونههای مهم در این زمینه؛ ر.ک: رضایی اصفهانی، محمدعلی و آدریانی، ابراهیم رضایی، بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه، دوفلصنامه علمی قرآن و علم، سال ششم، شماره 10، بهار و تابستان 1391، صفحه 89-116.
[3]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج6، ص447.
[4]. همان، ص466.
[5]. همان.
[6]. فارس، رنگ از منظر قرآن، حدیث و روانشناسی: http://fna.ir/APRNTB