رفتن به سمت طاغوت‌های فکری

13:52 - 1402/04/26

مقام معظم رهبری در دیدار با جهادگران عرصه تبلیغ، ضمن بیان اینکه تبلیغ باید مسئله نخست حوزه‌های علمیه باشد، خواهان مقابله با سرچشمه‌های اصلی جریان‌های انحرافی شدند؛ انحرافی که با برخورداری از اتاق‌های فکر، در مقاطع مختلف به صورت متفاوتی ظاهر می‌شود.

رفتن به سمت طاغوت‌های فکری

دیدار اخیر مقام معظم رهبری با برخی از حوزویان را باید از جمله دیدارهای تحول‌آفرین و تأثیرگذار دانست که رهبری انقلاب در آن به تبیین راهبردهای جدید و ارائه راهکارهای متناسب با شرایط کنونی جامعه پرداختند؛ رهنمودهایی که همزمان با درگیر شدن فضای فکری کشور با موجی از گفتمان‌های انحرافی، برای طلاب و حوزویان به عنوان نقشه‌راه خواهد بود.

از میان دیدگاه‌های ایشان، آنچه به‌ عنوان یک راه‌حل اصولی و ریشه‌ای بیان گردید، تقابل ایدئولوژیک با کانون‌های اصلی گفتمان‌سازی و پرهیز از درگیری با عوامل دست‌چندم و بی‌ارزش غرب است.[1] متأسفانه یکی از آفت‌های جبهه انقلاب، بسنده کردن به چینش و زدایش شاخ و برگ‌های آلوده فکری است که نتیجه‌ای جز غفلت از ریشه‌ها، بن‌مایه‌ها و شریان‌های اصلی نداشته و افسران جنگ فرهنگی را گرفتارِ از این شاخه به آن شاخه پریدن کرده است!

در واقع انتظار ایشان از مبلغین حوزوی، افشای ماهیت دروغین جریان‌های فکری اخیر است که بر روی شبه جنبش‌های نوپدیدار و فصلی، سرمایه‌گذاری نموده‌اند و هر از چندگاهی با تغییر مهره‌های میدانی و به‌روزرسانی رویکردها ادامه حیات می‌دهند!

رهبری با درک درست از تاکتیک‌های تبلیغی دشمنان دیرینه و اقدامات طولانی‌مدت آنان، خواهان شکل‌گیری یک مصاف تعیین‌کننده و نهایی هستند؛ اما نه با درگیری با خُرده بازیگران شناخته‌شده که مهره‌ای بیش نیستند؛ بلکه با یورش تبلیغی به منابع اصلی و تغذیه‌گری که سلسله‌جُنبان بسیاری از کژروی‌های داخلی بوده‌اند و در طی بیش از چهار دهه، هزینه‌های زیادی را بر نظام اسلامی تحمیل کرده‌اند.

در واقع به‌جای ایجاد تنش و چالش با لایه‌های بیرونی و نمایه‌های ضد دینی، باید به سراغ هسته و مغز متفکر آنان رفت؛ هسته‌ای تلخ که با پوششی از شعارهای فریبنده و جذاب، برای خود محیط امنی را فراهم کرده است!

آنچه بر این درک درست از سخنان رهبری انقلاب صحه می‌گذارد، استناد ایشان به شیوه تبلیغی «شهید مطهری» است؛ اندیشمندی که به جای رفتن به سراغ مکتبی‌های تعلیم‌دیده و توده‌ای همچون «تقی آرانی»، «احسان طبری» و... اصول مکتب «مارکسیسم» را نشانه گرفت و بیشترین اوقات تبلیغی خویش را صَرف به نقد کشیدن مبانی و اَبَرسوژه‌های نظری و معرفت‌شناسانه آن نمود؛[2] مسیر درستی که در ادامه توسط برخی از دوستداران مکتبی شهید مطهری پیموده شد و شخصیتی همچون مرحوم «علامه مصباح یزدی» (ره) را به عنوان نمونه‌های معاصر کنونی عرضه کرد؛ استاد مصباح یزدی که در روزگار قرائت‌های جدید از دین قرار داشت، به شدت نسبت به نظریات روشنفکری که در آن مقومات وحیانی دین مورد حمله قرار گرفته بود، احساس خطر نمود؛ لذا با کسانی که تحت لوای تجربی‌سازی وحی، اصول موضوعه دین را در خطر فروپاشی از درون قرار می‌دادند، یک کارزار مبنایی به راه انداخت.

وی به جای در اولویت قرار دادن عناصر داخلی که به عنوان پل انتقالی، در حال وارد نمودن الحاد مدرن به کشور بودند، پایگاه‌های فکری آنان را در غرب و در کیلومترها دورتر از جمهوری اسلامی، هدف قرار داد. به عنوان نمونه آیت‌الله مصباح یزدی و شاگردان ایشان، با واکاوی و نقد محتوایی افکار پوپر، هایدگر و گادامر اثبات نمودند که گفته‌های شبه‌علمی افرادی همچون دکتر سروش، عاریه‌ای بوده و برگرفته از شخصیت‌های غربی است.[3] ویژگی علامه مصباح این بود که در سطح و ظاهر پدیده‌ها گم نمی‌شدند و به عمق رفتارها و ریشه‌یابی آنها نفوذ می‌کردند. ایشان پدیده‌ها را در سه سطح می‌دیدند: 1- سطح ظاهر؛ 2- سطح نظام‌های ارزشی و ایدئولوژی‌ها؛ 3- مبانی و بنیان‌های نظام‌های فکری.[4]

اکنون نیز طلایه‌داران تبلیغی، باید با اولویت قرار دادن مقابله با ستادهای فکریِ پشتیبان و اتاق‌های اندیشه در قلب مدرنیسم، از زدوخورد همیشگی و وقت‌گیر با پیش‌آهنگان ارتش فکری دشمن بپرهیزند و موسی‌گونه، به سراغ طاغوت فکری و فرعون اندیشه غرب بروند!

پی‌نوشت:
[1]. دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، https://b2n.ir/w62487.
[2]. خبرگزاری مهر، https://b2n.ir/g40932.
[3]. خبرگزاری حوزه، https://b2n.ir/g23814.
[4[. پژوهشگاه فلسفه و کلام، https://b2n.ir/f28301.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 7 =
*****