نگاهی به انیمیشن پرجنجال نیمونا
نشانهشناسی
اغلب در فیلمهای انیمیشنی نمادشناسی و نمادپردازی به شکل ویژهای قابل بررسی هستند. از آنجایی که همه چیز در دنیای انیمیشنها برساخته ذهن مؤلفین است، درونیات و منویات ذهنی ایشان را بیشتر به نمایش در میآورد. طراحی شخصیتها، لوکیشنها و حتی موقعیتهای داستانی، همه و همه دارای پیام و پرداختهای شخصیتی بوده و در جستجو میان آنها حتماً حرفهای مؤلفین قابل کشف است. برای درک بهتر آنچه که به عنوان مقدمه مطرح شد کافی است که به شخصیت زن اصلی فیلم دقت کنیم و از زوایای مختلف او را مورد بررسی قرار دهیم.
وقتی که در چند موقعیت، در مورد چیستی او سؤال میشود او خود را تنها "نیمونا" معرفی میکند. اما با بررسی نشانههای به کار رفته در شخصیت نیمونا در اولین برخوردها با وی مخاطب میفهمد که نیمونا یک انسان نیست. دختر سرخی که ماهیت مشخصی ندارد و از هر شکلی میتواند به شکل دیگری تغییر کند، از دختر به پسر و از انسان به انواع حیوانات. این اتفاق شما را به یاد چیز به خصوصی نمیاندازد؟ بله نیمونا جن و به عبارت دیگر هیولایی است که دوست ندارد به عنوان هیولا شناخته شود. اما اگر به دنبال هیولای سرخ مؤنث در ادبیات کهن بگردید با "ببلن" مواجه خواهید شد. ببلن یک هیولای سرخ زن است که عریان بر روی حیوانی هفتسر سوار است و در شهرها میگردد و مردم را به فساد تشویق میکند. حال در پایان فیلم شاهد چه دستاوردی در اثر تلاشهای نیمونا هستیم؟ شکستن دیوارهای شهر که قرار بود از مردم در برابر هیولا محافظت کند. دیوار در کارکرد تصویری این فیلم در واقع باورها و عقاید مردم هستند و هیولای سرخ میتواند در پایان با طرح و توطئه خود دیوار را بشکند و پیروز واقعی داستان باشد. در پایان باید بگوییم که نیمونا دختری است که مخاطب قطعاً با او ارتباط برقرار خواهد کرد و او را دوست خواهد داشت چرا که جوان، جذاب و بهروز، ساختار و هنجارشکن است و آزادی خودسرانه را فریاد میزند. به همین علت مخاطب نوجوان او را دوست خواهد داشت و الگوبرداری خواهد کرد.
خون سلطنتی
خون سلطنتی همیشه با حق است. شخصیت "آمبریوس گلدنیون" که از خون سلطنتی و از نوادگان اصیل خون محافظ شهر است. او اولین کسی است که به حقانیت مدیران شهر شک میکند و در پایان نیز برای نجات مردم شهر در مقابل مدیران سلطنتی میایستد. نجات شهر از یکسو و از طرف دیگر ارائه یک لایف استایل جدید (سبک زندگی) کاری است که تنها از یک خون اشرافی برمیآید. تصور اینکه یک شخصیت عادی یا از طبقه فقیر جامعه همجنسباز باشد، این کار پست را، زشت و ناپسند جلوه میدهد ولی وقتی این اتفاق توسط یک شخص از طبقه اشرافی جامعه رقم بخورد، نگاه مخاطب به این عمل منحط، نگاهی از سر ستایش و تکریم خواهد بود. مخاطب این کار را یک عمل روشنفکرانه و زیبا در نظر میگیرد.
در پایان و با گذشت حرفهایی که برای روشنگری زده شد، دیدن این انیمیشن به مخاطبان زیر 18 سال به هیچ وجه توصیه نمیشود و مخاطبانی که این انیمیشن را میبینند باید با در نظر گرفتن آموزههایی که در غالب داستان و طنز به ضمیر ناخودآگاهشان فرستاده میشود، آگاه باشند. اندکی مطالعه در زمینه نشانهها میتواند از میزان تخریب آنها در ناخودآگاه مخاطب بکاهد.