در حالی که با نزدیک شدن به فصل انتخابات، مردم و نخبگان سیاسی منتظر اعلام نظر صریح احزاب درباره انتخابات آینده بودند، جبهه اصلاحات که هنوز در اندیشه تحریم انتخابات است با انتشار یک بیانیه عجیب به مسئله حجاب و حق انتخاب پوشش پرداخته است.
به تازگی و همزمان با فصل انتخابات، اسب سرکش اصلاحات بار دیگر زین شده و زن تازهکار در مقام دبیرکلی جبهه اصلاحات، همچنان مشغول تخریب خطقرمزهای اجتماعی مردم ایران است. جبهه اصلاحات که نه در مانیفست خود شفافیت دارد و نه در مورد انتخابات درونحزبی و فرایند انتخاب دبیرکل، اطلاعرسانی دقیقی انجام داده است، با انتشار بیانیهای سیاسی به مسئله حجاب و حق انتخاب پوشش پرداخت؛ در این بیانیه که در آن ادعای برخورد با زنان «خواهان پوشش اختیاری» شده و «هرگونه مداخله اجباری» درباره حجاب «اشتباهی استراتژیک» دانسته شده است، آنها خواستار «به رسمیت شناختن حق انتخاب پوشش» شدهاند!
در این زمینه چند نکته قابل تأمل است:
نخست: معمولاً احزاب ملی در یک کشور اگر به دنبال فعالیت سیاسی سالم و متناسب با فضای داخلی یک کشور باشند، تلاش میکنند که خود را برآمده از اراده اکثریت جامعه نشان داده و در شعارهای انتخاباتی، خواست عمومی مردم را مورد توجه قرار دهند. اکنون باید از طراحان فکری و استراتژیستهای اصلاحطلب پرسید که اگر اکثریت جامعه زنان ایران با امر پوشش و حجاب به شکل کنونی، مسئله داشته و گزینه پیشنهادی افرادی همچون مسیح علینژاد را خواهان بودند، باید طی دوران آشوب که فرصت بینظیری بود، حداقل یک جنبش فراگیر و حداکثری از سوی زنان برای مسئله کردن حجاب پدیدار میشد، در صورتی که در فضای واقعی جامعه چنین چیزی هیچگاه به وقوع نرسید.
دوم: انتخاب هر شعاری از سوی احزاب کهنهکار و دارای تشکیلات فکری و اجرایی باید همراه با مطالعات متناسب باشد و پشت سر هر گفتمان انتخاباتی، باید پشتوانهای بزرگ از نظریهپردازی وجود داشته باشد. اکنون سؤال اساسی این است که واژه دوپهلوی «حق انتخاب» توسط کدام حزب اصلاحطلب داخلی مورد بررسی قرار گرفته و جلسات نقد و بررسی آن به صورتی شفاف و همهجانبه برگزار شده است؟ شاید این شعار صرفاً یک کپیبرداری از حقوق بشر غربی بوده و اصلاحطلبان تنها پلی برای تکرار شعارهای غرب در داخل کشور هستند؟
سوم: این روزها در اروپای مدرن و آمریکای آزاد، شاهد تصاویری هستیم که در بستر «حق انتخاب» به وجود آمده و در آن از انواع ناهنجاریهای اجتماعی همچون برهنگی کامل، عمل جنسی آزاد در معابر و انظار عمومی، زندگی خوکی، بردگی و افکندن قلاده سگی بر گردن و... وجود دارد؛ لذا باید سؤال نمود در پس یک شعار کلی و مطلق چه اهداف پنهانی وجود دارد؟
در نهایت باید گفت که هر شعار حزبی باید پیوست عملیاتی داشته و اجرای آن باید صرفاً ناظر به زمان پس از انتخابات نباشد؛ بلکه از اکنون احزاب باید برای تحقق شعارهای خود در تکاپو و تلاش باشند. آیا احزاب اصلاحطلب در مرحله بعدی، فشار امنیتیهای آلوده را برای توقف همه طرحهای عفاف و حجاب در دستور کار قرار خواهند داد؟ در شرایطی که هیچ نشانهای از راهکارهای آشکار و ایدههای عملیاتی اعلامشده آنها نیست، باید نگران بود.