برای اثبات معاد و زندگی پس از مرگ دلایل عقلی متعددی وجود دارد. که یکی از آن ها، از طریق عدالت الهی، وجود زندگی پس از مرگ را اثبات می کند. که در ذیل آن را مطرح می کنیم:
گرچه پیامبران الهی در هدایت بشر كوششها كرده و در تهذیب جامعه انسانی مجاهدتها نمودهاند، ولی به اصلاح همگان توفیق نیافتند و ریشه ستم و دست تجاوز به كلّی قطع نشد؛ بلكه همواره در قبال رادمردان پارسا و وارستگان پاكدامن، گروهی به شرارت پرداخته و دست به خونریزی و دامن به آلودگی و دل به تبهكاری زدهاند و در دنیا پاكان به پاداش خیر نرسیده و نمیرسند و تبهكاران هم به كیفر تلخ گرفتار نیامده و نمیآیند.
از طرف دیگر، نه پاداش برخی از صالحان كه جز به لقاء الله نمیاندیشند در دنیا ممكن است، نه كیفر بعضی از طالحان كه با گمراه نمودن نسلها و كشتار هزاران بیگناه دلی سختتر از سنگ و خویی درندهتر از گرگ و دسیسهای همانند وسوسه اهرمن دارند، در جهان طبیعت میسور است؛ لذا حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود:
«إنّ الله تعالی لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه[1]؛ خداوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید، نه برای كیفر دشمنانش.»
اگر روزی برای رسیدگی و داوری بین آنان در جهان هستی نباشد، لازمهاش برابری ظالم و عادل است و این برابری ناموزون هرگز با عدل الهی و نظام احسن عالَم سازگار نخواهد بود .و با توجّه به اینكه جزا دادن به اعمال در همین دنیا از راه تناسخ ممكن نیست (زیرا چنانكه در جای خود بیان شده است تناسخ ممتنع است) بنابراین، زمانی كه در آن به عمل هر فردی رسیدگی و به آن جزا داده شود (معاد) لازم، و تخلف ناپذیر است.
قرآن كریم معاد را به منظور حسابرسی و مجازات ضروری میداند و چنین میگوید:
«أَمْ نجَعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِینَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِینَ كاَلْفُجَّار؛[ص/28]؛ آیا مؤمنانی را كه رفتار شایسته انجام دادند مانند تبهكاران در زمین یا پرهیزكاران را مانند فاجران قرار میدهیم»
«أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْترَحُواْ السَّیِّاتِ أَن نجَّعَلَهُمْ كاَلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَوَاءً محَّیَاهُمْ وَ مَمَاتهُمْ سَاءَ مَا یحَكُمُونَ * وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالحْقِّ وَ لِتُجْزَى كلُُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛[ سوره جاثیه، آیات 21 ـ 22] آیا تبهكاران پنداشتند كه ما آنها را مانند مؤمنانی كه اعمال خیر انجام دادهاند قرار میدهیم؛ كه زندگی و مرگ آنان با هم برابر باشد. این پندار، حكم ناصواب و بدی است و خداوند آسمانها و زمین را همراه با حقیقت آفرید و برای آنكه هر انسانی بدون آنكه به وی ستم شود به جزای كردار خویش برسد؛»
«أَ فَمَن كاَنَ مُؤْمِنًا كَمَن كاَنَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُن؛[سجده/18] آیا مؤمن همانند فاسق و تبهكار است؟»
هرگز با هم برابر نیستند؛ چون روز حسابرسی و مجازات در پیش است و آنان از یكدیگر جدا شده و هر یك به پاداش شیرین یا به كیفر تلخ كردار خود خواهد رسید.
«وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ؛[یس/59] در آن روز به گنهكاران خطاب میشود كه جدا شوید و فاصله بگیرید.»
از این رو قیامت را روز «فصل» یعنی جدایی مینامند و در آن روز همه مردم زنده میشوند و هر یك رفتار خاص خویش را میبینند؛
«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛[ زلزال، آیات 7 ـ 8] هركس به وزن ذرهای نیكی كند، در آن روز آن را میبیند و هر كس به وزن ذرهای بدی كند، آن را خواهد دید؛»
«ذلك یوم یَجمَع الله فیه الأوّلین والاخرین لنقاش الحساب و جزاء الأعمال؛[2] قیامت روزی است كه خداوند تمام افراد گذشته و آینده را برای حسابرسی و مجازات جمع میكند.»
و باید بدانیم که عدالت خداوند، در اثر استناد به قدرت لایزال هرگز تخلف پذیر نیست؛ یعنی همانطوری كه ممكن نیست خداوند عدالت را رعایت نكند؛
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَمَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْا؛[انبیاء/47]؛ یعنی ترازوهای عدل را مینهیم و به هیچكس ذرهای ستم نمیشود.»
ممكن هم نیست چیزی یا كسی مانع اجرای عدل او گردد و در نتیجه معاد كه میعاد عدل خدا و جای مجازات عادلانه پروردگار است، موجود نشود یا شخص خاص و گروه معینی در آن روز از احضار سرباز زند و با سرپیچی و طغیان حضور پیدا نكند؛ بلكه هم اصل معاد ضروری است، هم نسبت به تمام افراد و گروهها و امتها تحقق آن قطعی است؛ لذا تعبیر قرآن كریم از آن روز به عنوان لَّا رَیْبَ فِیهِ [سوره آل عمران، آیه 9] است؛ یعنی هرگز در وقوع آن شكی نیست.
«إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لاَتٍ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِین؛[ انعام/134] میعاد همه شما آمدنی و قطعی است و هیچیك از قلمرو قدرت بر احضار خارج نخواهید بود.»
[1]. نهج البلاغه، حكمت 415.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 102.