رهروان ولایت ـ خسوف و کسوف دو مورد از اتّفاقات و پدیدههای طبیعی هستند که بر اثر قرار گرفتن خاصّ زمین بوجود میآیند. خسوف یا همان ماه گرفتگی بر اثر قرار گرفتن زمین بین خورشید و ماه بوجود میآید و در واقع سایه زمین روی ماه باعث تاریک شدن آن میشود و کسوف یا همان خورشید گرفتگی بر اثر قرار گرفتن ماه بین خورشید و زمین بوجود میآید و در واقع سایه ماه روی زمین باعث تاریکی بخشهایی از آن و ندیدن خورشید میشود. [1]
در زمان جاهلیّت مشرکین خیال میکردند که پدیدههای جوی و اتفاقات طبیعی مستقیماً به علّت العلل یعنی خدایان نسبت داده میشوند و در این میان هیچ واسطهای وجود ندارد. (ایشان بتها را مدبّران عالم میدانستند) زمانی که یکی از این پدیدهها اتفاق میافتاد به دنبال اتّفاقی خاصّ در عالم میگشتند که موجبات خشم یا خوشنودی خدایان را فراهم کرده است.
پس از ظهور اسلام و گسترش عقلانیّت در جامعه و اثبات توحید در ربوبیّت و نفی شرک، پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) در مواقع مختلف به تبیین نظام حاکم بر جهان هستی پرداختند. به عنوان مثال پس از وفات جناب ابراهیم (فرزند نوزادشان) خورشید گرفتگی اتّفاق افتاد و مردم با همان ذهنیّت تک بعدی، این حادثه را به خاطر ضایعهای دانستند که برای پیامبر پیش آمد کرده بود. پیامبر در مواجهه با این موضوع، به مسجد رفتند و بالای منبر نظام علّی و معلولی عالم را تبیین کردند.
ایشان کسوف و خسوف را از نشانههای خداوند دانستند و علّت حقیقی و اعلای این حوادث را مقام الهی معرفی کردند و فرمودند:
« إِنَّ كُسُوفَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ مُطِيعَانِ لَهُ [2]؛ همانا کسوف خورشید (و خسوف) ماه دو نشانه از نشانههای وجود خداوند هستند که با امر او به وجود میآیند و مطیع وی هستند.»
سپس در بیان اینکه در بوجود آمدن یک پدیده طبیعی علّتهای مختلفی دخیل است که فکر انسان قادر به درک آن نیست، فرمودند:
« لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ [3]؛ خورشید و ماه به خاطر مرگ و زندگی کسی تاریک نمیشوند.»
در واقع فرمودند که شما در مورد حوادث طبیعی اظهار نظر نکنید و در مورد علّت آنها قضاوت نکنید بلکه فقط آنرا بنا به دستور الهی و مصلحت بندگان تشریح کنید و از قضاوتهای بی جا در مورد آنچه نمیدانید بپرهیزید.
در پایان نیز به مردم دستور دادند تا بعد از مشاهده این نوع حوادث طبیعی به نماز و عبادات مخصوص بپردازند. [4]
البته توجّه به این نکته لازم است که در مباحث علمی توجّه به علل طبیعی یک پدیده برای رسیدن به آگاهی کافی نسبت به قوانین حاکم بر طبیعت لازم است. مانند همان چیزی که در ابتدای این نوشتار درباره علّت خسوف و کسوف بیان شد و حاصل زحمات منجّمین و کیهان شناسان در طول قرنهاست.
در روایت معروفی است از امام باقر(علیهالسلام) که در میان بنی اسرائیل مردی بود که دو دختر داشت. یکی را به كشاورز و دومى را به كوزهگر شوهر داد؛ روزی به احوالپرسى اولى رفت، دخترك گفت: شوهرم زمين زيادى كشت كرده، اگر باران ببارد حال ما از همه بهتر است. به احوالپرسى دومى رفت، دخترك گفت: شوهرم كاسه و كوزه زيادى پرداخته، اگر آفتاب تندى بتابد حال و روز ما از همه بهتر است. پدر متحيّر ماند كه آرزوى باران كند يا آرزوى آفتاب؛ در حال بازگشت با خود میگفت: خدايا خودت هر دو را خوشحال كن. وضع ما همچنين است، خدا خودش بايد به كار ما برسد. [5]
نتیجه:
در جهان اطراف ما حوادثی اتفاق میافتد که دارای دلایل و علل مختلفیاند مثلاً برای بارش باران به ابر نیاز است و برای انتقال ابر، باد لازم است و برای ایجاد ابر، بخارِ آب و تابشِ آفتاب و... این علّتها در نهایت به ذات ربوبی میرسند که معلول چیزی نیست و این حوادث را بر اساس مصلحت سنجی انجام میدهد امّا این مصلحت را جز او نمیداند.
-------------------------------
پي نوشت:
[1]. قاموس قرآن، ج2، ص: 247. - http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B3%D9...
[2]. المحاسن، ج2، ص: 314
[3]. همان.
[4]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 208 - الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 463.
[5]. همان، ج8، ص 85، حديث البحر مع الشمس... ص: 83.
اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم