تلاش برای تغییر باورهای دین، به بهانه قدیمی بودن!

08:02 - 1393/02/18
چکیده: در پاسخ این یاوه‌گویان نادان می‌گوییم: اسلام، در واقع پاسخی مناسب به ندای فطرت آدمی است که از درون خود، خداوند متعال و تمام خوبی‌ها را صدا می‌زند
اسلام ندای فطرت آدمی

رهروان ولايت ـ با دقت در زندگی بشر، در می‌یابیم که آدمی دارای دو نوع نیاز است، نیازهایی که اصلاً قابل تغییر نیست و نیازهایی که قابل تغییر است و با تغییر زمان، آن‎ها نیز تغییر می‌یابند.
برخی نیازها و خواسته‌های آدمی چون از درون و فطرت او ناشی می‌شوند، قابل تغییر نبوده و در طول زندگی بشر ثابت بوده‎اند. برخی دیگر چون از محیط و نحوه زندگی بشر ناشی می‌شوند، قابل تغییر بوده و با تغییر محیط و شرایط، تغییر می‌کنند و آن‌چه مثلاً 100 سال پیش مطلوب بوده است، در زمان کنونی قطعاً مطلوب نخواهد بود.[1]

یکی از نیازهای غیر قابل تغییر در بشر، نیاز به تفکر و حس حقیقت‌جویی است؛ بدون شک انسان، موجودی عاقل، متفکر و حقیقت‌جوست؛ به این معنا که او در برخورد با محیط پیرامون خود، از خود سوالات متعددی می‌پرسد و هر چه رشد کرده و عقل او شکوفا می‌شود، این سوالات نیز عمیق‌تر و پربارتر می‌شوند. یکی از مهم‌ترین دغده‌های بشر از ابتدای خلقت تا به حال، فهم درست هستی و چرایی وجود است؛ این‌که از کجا آمده است، آمدنش بهر چه بوده و به کجا می‌رود؛ این سه سوال از اساسی‌ترین سوالات بشر هستند که از قدیم‌الایام، ذهن بشر را به خود مشغول کرده و آدمی همیشه کوشیده است پاسخی مناسب و تسکین‌بخش برای آن‌ها بیابد و تا به آن‌ها پاسخ مناسب ندهد، هرگز به آرامش نخواهد رسید.

اگر به دین مبین اسلام و مذهب شیعه و آیات قرآن دقت کنیم، خواهیم دید بیش از 80 درصد آیات قرآن کریم و شمار زیادی از روایت معصومین(علیهم‌السلام) به بیان اصول دین و پاسخ به این سه سوال اساسی اختصاص داشته است و مهم‌ترین فلاسفه زمان مثل فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و... تمام افتخارشان این بوده است که در نهایت، توانسته‌اند با عقل و کندوکاو علمی به آن نتیجه‌ای برسند که قرآن، سالیان قبل بیان کرده است.

بنابراين مهم‌ترین قسمت اسلام، به بحث از اصول دین، یعنی شناخت مبدأ آفرینش و صفات او و معاد و زندگی پس از مرگ اختصاص دارد. پس برزگ‌ترین خدمت به بشر را دین مبین اسلام بر عهده داشته است، چرا که مهم‌ترین سوالات او را به خوبی پاسخ داده است.

از جمله امور ثابت در زندگی بشر، بحث عدالت است، عدالت همیشه و در تمام زمان‌ها و مکان‌ها مطلوب بوده و خواهد بود، ظلم همیشه بد بوده و خواهد بود، نیکی به پدر و مادر همیشه مطلوب بوده است، کمک به دیگران همیشه مطلوب بوده است، رعایت حقوق دیگران همیشه مطلوب بوده است و... . امّا مواردی هم‌چون نوع خانه و ماشین و لباس و پوشاک و نوع رفتار اجتماعی و... از اموری است که ریشه در درون ندارد و از محیط ناشی می‌شوند، لذا قابل تغییراند؛ 100 سال قبل درشکه مطلوب بوده، ولی در زمان کنونی نیست، 100 سال قبل مسکن آدمی به نحوی بوده که در زمان کنونی همان مسکن، مطلوب نیست و... .

مدتی است دشمنان این مرز و بوم و متحدان جاهل و نادان آنان در داخل، در فضای مجازی برای تضعیف اعتقاد مردم، همه باورهای دینی و اعتقادات ثابت اسلام را از نوع دوم و متغیر معرفی کرده و به مخاطبین خود القا می‌کنند که نمی‌توان با اعتقادات 1400 سال پیش زندگی کرد و باید به روز بود و اعتقاداتی جدید برگزید.

در پاسخ این یاوه‌گویان نادان می‌گوییم: اسلام، در واقع، پاسخی مناسب به ندای فطرت آدمی است که از درون خود، خداوند متعال و تمام خوبی‌ها را صدا می‌زند، اسلام دستور می‌دهد به حقوق دیگران باید احترام گذاشت، یک حاکم باید عدالت اجتماعی را رعایت کند و هرگز کسی را بدون استحقاق مقدم نکند، حق یتیم را باید رعایت کرد، به پدر و مادر باید نیکی کرد، ظلم و ستم باید ترک شود، نسبت به دیگران نباید کینه داشت، مومنان همه با هم برادراند، نباید غبیت کسی را کرد، دروغ نباید گفت، نباید به کسی تهمت زد، با همسر و فرزندان باید مهربان بود، زنان نباید از ارث محروم گردند، نباید به ناموس مردم چشم داشت، دزدی ممنوع است، حتی در این دین گفته می‌شود، حیوانات هم دارای حقوق هستند و نباید  آن‌ها را آزار داد، حتی درختان و طبیعت هم دارای حق هستند و آدمی نباید به آن‌ها آسیب بزند و هزاران دستور اخلاقی دیگر که زندگی انسان را متحول کرده و او را از یک حیوان به انسان مبدل ساخت؛ این دستورات ندای فطرت آدمی است، ندای درونی انسان است که با صدای بلند، گمشده خود را جستجو می‌کند.

آیا 100 سال قبل، عدالت خوب بوده و در زمان کنونی بد است؟ آیا 100 سال قبل، رعایت حقوق دیگران خوب بوده و در زمان کنونی بد است؟ آیا 100 سال قبل پاک‌دامنی و عفت خوب بوده و در زمان کنوني بد است و بی‌عفتی مناسب است؟ آیا سالیان قبل رعایت حقوق همسایه خوب بوده و در زمان کنونی بد است؟ و هزاران سوال این از قبیل باید پرسید.

اسلام هم دقیقاً همین را می‌گوید، می‌گوید: نیازهای ثابت و همیشگی باید ثابت بماند و تغییر نکند و احکام ثابت دارند مثل این‌که «زنا» حرام است در همه زمان‌ها، «دزدی»، «ظلم و ستم»،  «خوردن مال یتیم»، «نگاه به ناموس مردم»، «غیبت»، «دروغ»، «تهمت»، «شراب‌خواری»، «قمار» و... حرام هستند در تمام زمان‌ها، «حجاب» واجب است در همه زمان‌ها، «امر به معروف» واجب است در همه زمان‌ها، چون از درون و فطرت ناشی می‌شوند.

امّا مواردی چون نوع خواراک و پوشاک، خانه، لباس، ماشین، رفتار اجتماعی و... که ریشه در فطرت ندارند را آزاد گذاشته و دستور خاصی که انسان را محدود کند ندارد. امروزه باید از هواپیما، ماشین‌های مطمئن، رایانه، اینترنت و... استفاده کرد ولو این‌که در زمان نزول اسلام این موارد نبوده است.

بنابراین باید به آنان پاسخ داد: بله، قطعاً نمی‌توان مانند 100 سال قبل زندگی کرد، امّا راجع به نیازهایی غیر ثابت که قابل تغییراند و ریشه در فطرت ندارند؛ امّا آن دسته از نیازها که برای بشر ثابت بوده و ریشه در فطرت دارند، چون هرگز فطرت آدمی تغییر پیدا نمی‌کند، آن‌ها نیز تغییر نمی‌یابند و اسلام نیز پاسخ به آن نیازهاست.
بنابراين در همین زمان کنونی نیز باید به اسلام و دین، به عنوان پاسخی مناسب و عالی برای نیازهای ثابت بشر، عمل کنیم و روز قیامت نیز بر اساس همین دین و آیین بازخواست خواهیم شد.  

-------------------------

پی‌نوشت:

[1]. شهید مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص117-119.  

 

نظرات

تصویر Mojtaba Farzaaneh

سلام. خدا قوت.
فضای بسیار آموزنده و خداپسندانه ای به وجود آوردید. انشاالله همواره در پناه خدا منشا خیر و برکت باشید.
درود خدا بر شما.

تصویر Aniran
نویسنده Aniran در

سلام، کاش یه عکس از خودتون میذاشتید.

تصویر cosar
نویسنده cosar در

خدایا شکرت که ما مسلمانیم

تصویر گنجینه ی گمشده

خوشا آنان که با دلبر قرینند
مداوم با جنابش هم نشینند
به هر سو دیده ی خود را گشایند
به غیر از صورت ماهش نبینند
یاعلی

تصویر عاشق
نویسنده عاشق در

سلام خیلی ممنونم ازراهنماییتون بنده شمارابا افتخارلینک کردم.شماهم اگرخواستید لینک کنید.

تصویر معلم کوچولو

سلام ممنون از اینکه به سوالاتم توجه میکنین و با دقت پاسخ میدین
در مورد این قضیه من خیلی جستجو کردم و به یه نتیجه هایی هم رسیدم اما هنوز شک دارم واسه همین از هر کسی که فکر میکنم ممکنه در موردش اطلاعی داشته باشه سوال میکنم
خب طبق گفته های شما اگه نظریه داروین و تکامل انسان رو رد کنیم پس فسیل های پیدا شده از گونه هایی شبیه به انسان چی میشه؟
مگه نمیشه همین انسان تو مسیر تکاملش دارای فهم و شعور شده باشه.همین طور که تو مسیر تکاملش تونسته آتش رو کشف کنه.شهر سازی رو یاد بگیره.اهلی کردن حیوانات رو بیاموزه و خیلی کارای دیگه
طبق دانسته های من (ممکنه کامل نباشه) اولین انسان یعنی حضرت ادم حدود 6 هزار سال پیش تو زمین ساکن شدند.اما قدمت فسیل های انسانی حتی تا چند میلیون سال هم میرسه
نکته مهم دیگه اینکه که خداوند آدم رو متمدن آفرید.یعنی زبان بلد بودن کشاورزی و دامپروری هم میدونستن.اما طبق گفته های علمی انسان به مرور به همه این امور دست پیدا کرده و کشفشون کرده
اگه نگاهی هم به تمدن های قدیمی بشری بزنیم متوجه میشیم عمرشون بین 7 هزار و نهایتا 12 هزار سال پیشه.یعنی قبل از اون انسان بوده اما اینقدر هوش و شعور نداشته تا زندگی انسانی داشته باشه.این هزار ها سال هم زمان کمی نیست.میتونسته تو این مدت تکامل پیدا کنه به سمت عقلانیت و دین پذیری .و زمانی که عقل و هوشش به اندازه ای شده که احتیاج به یه راهنما داشته باشه خداوند اولین رسولش رو براشون فرستاده
به نظر من خدا دو نوع انسان خلق کرده.یکی انسانی که ذره ذره تکامل پیدا کرده و دیگره انسان متفکر و متمدن
اینا هم بود خلاصه تحقیقات و مطالعات من
اما هنوز شک دارم در موردش که گفته های شما شک منو بیشتر کرد

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام مجدد. حقیر خدمتتون عرض کردم همین قوه یادگیری در هیچ موجودی وجود ندارد، همان انسان اولیه که توانست کشاورزی و ... رو یاد بگیره به علت وجود روح در بدن اوست؛ این روح در حیوانات دیگر وجود ندارد. لذا اشکال ما هم به فرضیه داروین همینه که امکان نداره این روح و این قوه تفکر و نطق از حیوان دیگری که خود این قوه را ندارد به وجود بیاد.
ما رو مجبور کردید یک قاعده فلسفی رو براتون توضیح بدم؛ قاعده اینه «فاقد الشی نمی‌تواند معطی الشی باشد» این قاعده می‌گوید اگر موجودی خودش فی نفسه چیزی را نداشته باشد، هرگز نمی‌تواند به دیگری هم بخشد؛ مثل کسی که از خودش پول ندارد، او هرگز نمی‌تواند به دیگران پول ببخشد، زیرا خودش دستش خالی است، لذا با توجه به این قاعده فلسفی می‌گوییم موجودی که خود علم و شعور و دانایی و تفکر ندارد، هرگز نمی‌تواند به دیگر هم ببخشد؛ لذا هزاران حیوان بی شعور هم جمع شوند و تکامل یابند، هرگز نمی‌توانند شعور و علم و درایت و تفکر و نطق بیافرینند. خواهش میکنم روی این مطلب خوب فکر کنید.
ما معتقدیم و قرآن هم همین را بیان می‌فرماید، انسان معجونی از روح و جسم است، جسم جنبه جسمانی آدمی است و با دیگر حیوانات هم شریک است، و روح هم جنبه روحانی اوست و با ملائکه شریک است، لذا این یادگیری، این تفکر، این شعور، این بالندگی، این فکر و این نطق مربوط به روح بوده و خلقت جداگانه دارد و از جانب خداوند متعال است.
درباره اون انسانهای اولیه که گفتید، باید گفت در روایات هم داریم که آنها انسان بوده‌اند و قبل از حضرت آدم می‌زیسته‌اند؛ آنان نسلشان منقرض شد، و نسل جدیدی از انسان‌ها با حضرت آدم پا به عرصه وجود نهاد و این نسل کنونی انسان به وجود آمد.

تصویر احمد رضا

با سلام دوست عزیز
ممنون از حضور شما
بله بسیار درست می گویید
البته باید در میان مطالب مذهبی و حدیث ها دیگر مطالب جالب گذاشت
تا بتوان از این راه جوانان را به دیگر مطالب مشتاق ساخت
ممنون از نظر خوب شما
از این به بعد بر تعداد حدیث ها و داستان ها افزوده می شود یاعلی

تصویر علیرضا

با تشکر از حضورسبزتون و راهنمایی پرمهرتون تا جاییکه بتونیم از احادیث و مطالب مذهبی استفاده می کنیم اما احتیاج به کار فرهنگی بزرگتری هست تا بشه محیط مجازی رو از ناپاکی ها و هجمه های دشمنان پاک و دور کرد
به امید آنروز
با تشکر

تصویر سیداکبر

سلام جالب بود به وب مانیز تشریف بیارید درصورت تمایل مارولینک کنید[گل]

تصویر سمانه (کلبه عشق)
نویسنده سمانه (کلبه عشق) در

خیلی ممنونم به وب من سر زدید چشم حتما به نظرات که عرض کردید رسیدگی میکنم
خیلی ممنونم که لطف داشتید و راهنماییم کردید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
15 + 1 =
*****