پول برداشتن از جیب پدر

15:33 - 1393/08/26
چکیده: حضرت علی(علیه‌السلام) فرموده است: «أوهَن الأعداءِ کَیداً مَن أظهَرَ عِداوتُهُ؛ سست‌ترین و کم خطرترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.»[1] یعنی کسانی که مشت آدم را خیلی زود باز می‌کنند، آدم‌های کم خطری هستند.
جیب پدر

رهروان ولایت ـ یک روز آقایی با پسر نوجوانی برای مشاوره آمد. می‌گفت: پسرش مشکلات رفتاری دارد و از خانه پول بر می‌دارد. بعد یادش آمد که خودش هم در کودکی همین مشکل را داشته؛ بعد شروع کرد به بیان یک خاطره که خیلی جالب و حائز اهمیت است. برای خود من خیلی شیرین بود که پدر ایشان چقدر حکیمانه رفتار کرد.

می‌گفت؛ بابای من اسکناس‌ها را دسته می‌کرد و می‌گذاشت داخل جبیش. من هم وسوسه می‌شدم. یک روز دور از چشم او یک اسکناس 10تومانی از جیبش برداشتم. ترسیدم ولی وسوسه شده بودم. خرج کردنش لذت بخش بود، ولی ترس اینکه بروم خانه پدرم مچم را بگیرد، ناراحتم می‌کرد. وقتی رفتم خانه دیدم برخورد پدرم خیلی طبیعی است. ظاهرا پدرم متوجه نشده بود. خیالم راحت شد. این موضوع ادامه پیدا کرد و من هر چند وقت یکبار یک اسکناس 10 تومانی بر می‌داشتم و کیفش را هم می‌بردم. گمانم هم این بود که پدرم نمی‌داند داخل جیبش چقدر پول است تا اینکه یک روز عمدا یا سهوا یک اسکناس 100 تومانی برداشتم. باز هم آب از آب تکان نخورد. شام را که خوردیم و موقع خواب که پدرم رفت تو اتاقش بخوابد، من هم رفتم تا کتاب و دفترم را که داخل آن اتاق بود، بردارم. تا خواستم از اتاق بیرون بیایم، پدرم گفت:

«پسرم! یک سوال ازت دارم. می‌خواهم بدانم که پول‌ها را می‌شناسی؟» گفتم بله بابا می‌شناسم. گفت: «بگو باباجون» گفتم: یک قرانی، 2شاهی، یک تومانی، 2تومانی، 10 تومانی، 20 تومانی، 50 تومانی، 100 تومانی و به بالا.
پدرم گفت: «خب باباجان، من خیالم راحت شد. فکر می‌کردم پول‌ها را نمی‌شناسی امّا الان می‌بینم به این قشنگی می‌دانی. بعد از 10 تومانی، 20 تومانی است. بعد از آن 50 تومانی، بعد 100 تومانی. من فکر می‌کردم نمی‌دانی. فکر می‌کنی بعد از 10 تومانی، 100 تومانی است! حالا خیالم راحت شد. برو بابا جان...»

من یک لحظه همان جا ایستادم. انگار یک کوه بلند کردند و کوبیدند روی سر من. قضیه اصلا تمام شد. نه تنها قضیه برداشتن پول؛ بلکه خیلی از قضایای دیگر هم تمام شد.

حضرت علی(علیه‌السلام) فرموده است: «أوهَن الأعداءِ کَیداً مَن أظهَرَ عِداوتُهُ؛ سست‌ترین و کم خطرترین دشمنان کسی است که عداوتش را آشکار ساخته است.»[1] یعنی کسانی که مشت آدم را خیلی زود باز می‌کنند، آدم‌های کم خطری هستند. یعنی بیشتر از این نمی‌دانند. این پدر تا آخر عمر به بچه‌اش نشان داد که فکر نکنی من هیچی نمی‌دانم و از هیچی خبر ندارم. خیلی چیزها را می‌دانم و این خیلی نقش کنترل کننده‌ای دارد.

منبع:
1. فهرست غررالحکم، ص239

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ایول داشت

تصویر مهراب
نویسنده مهراب در

یعنی حرامه

 

تصویر .
نویسنده . در

چه کاریه خب

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****