حوائج جمع حاجه يا حائجه به معني نياز و خواسته است و باب الحوائج يعني كسي كه براي برآورده شدن نيازها و خواستهها به او متوسل ميشوند و نا اميد بر نميگردند.(1)
حضرت امام كاظم ـ عليه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ به اين لقب در ميان مردم مشهور شدهاند هم چنانكه در برخي كتب به اين مطلب اشاره شده است. در مورد امام كاظم ـ عليه السّلام ـ صاحب شرح منهاج الكرامه از ابن جوزي نقل ميكند: ...
... و هو المعروف بباب الحوائج لانه ما خاب المتوسل به في قضاء حاجته قطّ(2)
يعني (امام كاظم ـ عليه السّلام ـ ) به باب الحوائج معروف هستند براي اينكه هيچ توسل كنندهاي در برآورده شدن خواستهاش از ايشان نا اميد نشده است.
و صاحب شرح احقاق الحق از ابن صالحه نقل ميكند.
... و يعرف بالعراق بباب الحوائج الي الله لنحج مطالب المتوسلين الي الله تعالي به(3) يعني حضرت امام كاظم ـ عليه السّلام ـ در عراق به باب الحوائج مشهور است به خاطر برآورده شدن خواستههاي متوسلين به ايشان به سوي خداي تعالي.
و در مورد حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السّلام ـ صاحب كتاب شهداي اهل بيت نقل ميكند: «... و هو من اكثر القابه شيوعا و انتشاراً بين الناس فقد آمنوا و ايقنوا انّه ما قصده ذو حاجةٍ بنيةٍ خالصه الاّ قضي الله حاجته يعني: لقب باب الحوائج از شايعترين و مشهورترين لقبهاي ايشان است بين مردم و به تحقيق ميدانند و يقين دارند كه هيچ حاجتمندي با نيت خالص به ايشان مراجعه نكرده مگر اينكه خدا حاجتش را برآورده كرده است.»(4)
و هيچ روايتي پيدا نكرديم كه يكي از معصومين ـ عليهم السّلام ـ اين لقب را مختص به امام كاظم ـ عليه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل ـ عليه السلام ـ كرده باشند. بلكه اين القاب از طرف مردم به خاطر رفع حوائجشان از آن حضرات درباره آنها شهرت يافته.
ولي بايد گفت طبق برخي روايات كه اهل سنت هم نقل كردهاند اين لقب را خداي تعالي به اهل بيت ـ صلوات الله عليهم ـ داده است. و حتي پيامبرانش را توسط اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نجات داده است مثل حضرت آدم و حضرت نوح ـ علي نبينا و آله و عليهما السّلام ـ و ساير پيامبران ـ عليهم السّلام ـ . ما فقط به يكي دو نمونه از اين روايات اكتفا ميكنيم.
علامه اميني ـ رحمة الله عليه ـ در الغدير از فرائد السمطين در ضمن روايت مفصّلي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل ميكند كه خداي تعالي به حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ فرمود:
... يا آدم هؤلاء صفوتي بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان لك الي حاجةٌ فبهؤلاء توسَّل فقال النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ ... فمن كان الي الله حاجة فليسأل بنا اهل البيت.(5) يعني: يا آدم اينها برگزيدگان من هستند و به ايشان نجات ميدهم و به ايشان هلاك ميكنم آنها را و اگر حاجتي از من داشتي به ايشان توسل كن.
همچنان كه معلوم شد خداي تبارك و تعالي در اين روايت صراحتاً به پيامبرش ميفرمايد: اگر حاجتي از من داشتي به ايشان متوسل شو.
و در مورد حضرت نوح صاحب شرح احقاق الحق نقل ميكند از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بعد از اينكه حضرت نوح ـ سلام الله عليها ـ كشتي را ساخت و ميخها را به كشتي زد پنج ميخ به نام پنج تن به كشتي زد كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در آخر اين روايت مفصل فرمودهاند:
و حملناه علي ذات الواح و دسر: سوره قمر، آيه 13.
الالواح خشب السفينه و نحن الدسر و لولانا ما سارت السفينه باهلها.(6)
منظور از الواح چوبهاي كشتي هستند و منظور از الدسر در آيه شريفه ما هستيم و اگر ما نبوديم كشتي سرنشينانش را حركت نميداد.
پاورقی:
1. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث ، چاپ اول، 1405ق، ج1، ص192.
2. ميلاني، سيد علي حسيني، شرح منهاج الکرامه، ص170، به نقل از ابن الجوزي.
3. مرعشي نجفي، سيد شهاب الدين، شرح احقاق الحق، چاپ کتابخانه آيت الله مرعشي، قم، ج12، ص300، از مطالب السول ابن طلحه.
4. شاکري، حاج حسين، شهداء اهل البيت (قمر بني هاشم)، ستاره، چاپ اول، 1420ق، ص22،
5. الغدير، ج2، ص300، به نقل از: فرائد السمطين، بيروت، نشر و چاپ دارالکتب العربي، 1379.
6. شرح احقاق الحق، ج9، ص205. به نقل از سيوطي.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات