آيا كوروش همان ذوالقرنين است و بين عقايد كوروش و اسلام ارتباطي وجود دارد؟

12:09 - 1393/10/06
چکیده: هر چند تواريخ از دليلي كه جوابگوي اين سئوال باشد خالي است لكن به مجسمه سنگي كه در مشهد مرغاب در جنوب ايران از او كشف شده استناد نموده و معتقدند كه كوروش همان ذوالقرنين است و وجه تسميه اش اين است كه در اين مجسمه ها دو شاخ ديده مي شود كه هر دو در وسط سر او در آمده، يكي از آن دو به طرف جلو و ديگري به عقب خم شده، و اين با گفتار قدماي مورّخين كه در وجه تسميه او به اين اسم گفته اند تاج و يا كلاهخودي داشته كه داراي دو شاخ بوده، درست تطبيق مي كند.

اينكه بين اعتقادات كوروش و اسلام، دين خاتم ارتباطي وجود دارد يا نه، منوط به اين است كه ببينيم كوروش كيست؟ آيا پيامبري از پيامبران الهي بوده است يا بنده اي صالح از بندگان خدا و يا هيچ كدام؟! و آيا كوروش همان ذوالقرنين است كه قرآن از او ياد كرده و فرموده است: وَيَسْأَلُونَك عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكم مِّنْهُ ذِكرًا(1). «و از تو درباره «ذو القرنين» ميپرسند بگو: بزودي بخشي از سرگذشت او را براي شما بازگو خواهم كرد».

آن گاه اگر بتوان ثابت نمود كه كوروش پيامبري از پيامبران الهي بوده است، به حكم آيه آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكتِهِ وَكتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَك رَبَّنَا وَإِلَيْك الْمَصِيرُ(2). «پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند (و ميگويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نميگذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داريم) و بازگشت (ما) به سوي توست»، كليّات و اصول عقايد كوروش هم مطابق با اعتقادات دين مبين خاتم خواهد بود. و اگر به اثبات رساندن پيامبري اش، راهي نيافتيم و تنها ثابت شد كه عبدي صالح از بندگان خدا بوده است، با توجه به پيامبري كه كوروش تابع او بوده است و به اعتقادات او معتقد بوده است. اعتقاداتش مطابق اعتقادات اسلام خواهد بود.
قرآن كريم متعرّض اسم ذو القرنين و تاريخ زندگي و نسب و ساير مشخصاتش نشده است و فقط با لقب ذوالقرنين از او ياد نموده و جريان او را بيان فرموده است. البته اين رسم قرآن است كه در هيچ يك از قصص قرآني در مورد گذشتگان به جزئيات نمي پردازد مگر در مواردي كه پرداختن به آن جزئيات، نقشي در هدايت مخاطبين داشته باشد.
در اينكه ذوالقرنين كيست و سرّش چيست؟ موّرخين و ارباب تفاسير، اقوالي بر حسب اختلاف نظريه شان در تطبيق داستان دارند. رواياتي كه از طريق شيعه و اهل تسنّن از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده و هم‌چنين اقوال درباره داستان ذي القرنين بسيار اختلاف دارد، آن هم اختلاف هايي عجيب در تمامي خصوصيّات آن و تطبيق آيات قرآني بر پادشاهان مختلف ايراني و غير ايراني. اين اخبار در عين حال شامل مطالب شگفت ـ آوري است كه هر ذوق سليمي از آن وحشت مي نمايد و بلكه عقل سالم آن را محال مي داند و عالم وجود هم منكر آن است. و اگر شخص خردمند آنها را با هم مقايسه نموده و مورد دقّت قرار دهد، هيچ شكّي نمي كند در اينكه مجموع آنها خالي از دسيسه و دستبرد و جعل و مبالغه نيست. از همه‌ي مطالب غريب تر، رواياتي است كه از علماي يهود كه به اسلام گرويدند از قبيل وهب بن منبه و كعب الأحبار و يا اشخاص ديگري هم چون يهوديان نقل شده است.
لذا در اين مجموعه سعي شده است، آن قسمت از اين داستان اختلافي كه مربوط به سوال مي‌شود با استناد به تفسير آيات مربوطه و رواياتي كه مربوط به بحث است پاسخ داده شود.
برخي گويند: ذو القرنين همان اسكندر مقدوني است و بر اين معني رواياتي هم آورنده اند. مانند روايتي كه در قرب ـ الأسناد از حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ نقل شده است(3) و در روايت عقبه بن عامر از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در روايت وهب بن منبه كه هر دو در «درّ المنثور» نقل شده اند.(4)
برخي ديگر از مورّخين مي گويند: ذوالقرنين همان كوروش، يكي از پادشاهان هخامنشي در فارس است كه سال هاي (539 ـ 560 قبل از ميلاد مسيح ـ عليه السلام ـ ) مي زيسته است و همو بوده كه امپراطوري ايراني را تأسيس و ميان دو مملكت فارس و ماد را جمع نمود. اين قول را يكي از علماي نزديك به عصر ما «سر احمد خان هندي ـ ذكر كرده و يكي از محققّين هند به نام «ابوالكلام آزاد» در ايضاح و تقريب آن سخت كوشيده است.
ابو الكلام در مسئله ايمان كوروش (كه مدعي است همان ذي القرنين قرآن است) قائل است: در كتاب عزرا ، در كتاب دانيال (اصحاح 6) و كتاب اشعيا (اصحاح 44 و 45) از كتب عتيق، از كوروش تجليل و تقديس شده است و حتي در كتاب اشعياء او را «راعي ربّ» (رعيت دار خدا) ناميده است.
امّا اينكه چرا كوروش را ذوالقرنين گفته اند: هر چند تواريخ از دليلي كه جوابگوي اين سئوال باشد خالي است لكن به مجسمه سنگي كه در مشهد مرغاب در جنوب ايران از او كشف شده استناد نموده و معتقدند كه كوروش همان ذوالقرنين است و وجه تسميه اش اين است كه در اين مجسمه ها دو شاخ ديده مي شود كه هر دو در وسط سر او در آمده، يكي از آن دو به طرف جلو و ديگري به عقب خم شده، و اين با گفتار قدماي مورّخين كه در وجه تسميه او به اين اسم گفته اند تاج و يا كلاهخودي داشته كه داراي دو شاخ بوده، درست تطبيق مي كند.
علامه طباطبائي(ره) در ذيل بحث قرآني و تاريخي ذو القرنين در كتاب شريف الميزان(5) در تطبيق آيات قرآني در مورد ذو القرنين چنين آورده: «... از آنچه قرآن در مورد او آورده چند خصوصيت و جهت جوهري استفاده مي شود: اول اينكه صاحب اين داستان قبل از اينكه داستانش در قرآن نازل شود بلكه حتي در زمان زندگي اش ذوالقرنين ناميده مي شده است. خصوصيت دوم اينكه او مردي مؤمن به خدا و روز جزا و متدين به دين حق بوده كه بنا بر نقل قرآن كريم گفته است: قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكاء وَكانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا(6). «گفت: اين از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامي كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم ميكوبد و وعده پروردگارم حق است». گذشته از اينكه آيه حَتَّي إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا(7). «تا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آن جا) احساس كرد (و در نظرش مجسّم شد) كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودي فرو ميرود و در آن جا قومي را يافت گفتيم: «اي ذو القرنين! آيا ميخواهي (آنان) را مجازات كني، و يا روش نيكويي در مورد آنها انتخاب نمايي؟». كه خداوند به او اختيار تام مي دهد، خود شاهد بر مزيد كرامت و مقام ديني او مي باشد، و مي فهماند كه او به وحي و يا الهام و يا به وسيله پيغمبري از پيغمبران تأئيد مي شده و او را كمك مي كرده است.
خصوصيت سوم اينكه او از كساني بوده كه خداوند خير دنيا و آخرت را برايش جمع كرده بود. اما خير دنيا، براي اينكه سلطنتي به او داده بود كه توانست با آن به مغرب و مشرق آفتاب برود و هيچ چيز جلوگيرش نشود بلكه تمام اسباب، زبون و مسخّر او باشند. و اما خير آخرت براي اينكه او بسط عدالت و اقامه حق در شبر نموده به صلح و عفو و رفق و كرامت نفس و گستردن خير و دفع شر در ميان شبر پرداخت. جهت چهارم اينكه به جماعتي ستمكار در مغرب برخورد و آنان را عذاب نمود. جهت پنجم اينكه سدّي كه بنا كرده بود در غير مغرب و مشرق آفتاب بوده چون بعد از آنكه به مشرق آفتاب رسيده پيروي سببي كرده تا به ميان دو كوه رسيده و اين سدّ ميان دو كوه ساخته شده و آن دو كوه را به صورت يك ديوار ممتدّ درآورده و در سدّ او پاره هاي آهن و قطر به كار رفته و قطعا در تنگ نايي بوده كه آن تنگنا رابط ميان دو قسمت مسكوني زمين بوده است.
در مورد: ذوالقرنين در كتاب شريف كمال الدين مرحوم صدوق وارد شده از اصبغ بن نباته كه گويد: امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ بر منبر بود. ابن كوّا، پيش آمده و گفت: اي امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ ! مرا از احوال ذوالقرنين خبر ده، آيا او پيامبر بوده يا پادشاه؟ آن دو قرن او چه بود؟ آيا طلا بود يا نقره؟ علي ـ عليه السلام ـ فرمود: نه پيامبر بود و نه پادشاه و آن دو قرن او نه از طلا بوده و نه از نقره لكن او بنده اي بود كه خدا را دوست مي داشت و خدا نيز او را دوست داشت و براي خدا خيرخواهي كرد و خدا براي او خيرخواهي فرمود: او را ذوالقرنين ناميده اند براي آنكه قومش را به حق فراخواند و آنها ضربتي بر طرفي از سر او زدند و او زماني از ديدگان آنها غائب شد. سپس به نزد ايشان آمد و آنها ضربتي ديگر بر طرف ديگر سر او زدند و در ميان شما هم مانند او هست.(8)
در انتها بايد متذكر شويم كه: علامه طباطبائي(ره) در كتاب شريف الميزان قائلند به اينكه: «گفتار ابو الكلام، كه هر چند بعضي از جوانبش خالي از اعتراضاتي نيست، ليكن از هر گفتار ديگري انطباقش با آيات قرآني روشن تر و قابل قبول تر است.(9)

پاورقی:

1. کهف : 83.
2. بقره : 285.
3. سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور في تفسير القرآن بالمأثور، ج4، ص293.
4. همان.
5. طباطبائي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامي، ج13، ص522.
6. کهف : 98.
7. کهف : 86.
8. شيخ صدوق ابي جعفر محمد بن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1380ش، ج2، ص93.
9. تفسير الميزان، همان، ج14، ص541.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.