رهروان ولایت ـ بعضى از افرادیکه دچار رذائل اخلاقی هستند، براى اينکه اعمال خود را توجيه کنند، به اين منطق روی میآورند که ما اصولا تغییر نخواهیم کرد و همینیم که هستیم، و اگر خدا میخواست ما را طور دیگری خلق میکرد و اساسا اخلاق، قابلیت تغییر را ندارد، و... گاها هم به این اشعار جناب سعدی، تمسک میکنند:
«پرتو نيکان نگيرد هر که بنيادش بد است تربيت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
شمشير نيک ز آهن بد چون کند کسى؟ ناکس به تربيت نشود اى حکيم کس
باران که در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ، لاله رويد و در شورهزار خس
بر سيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين در سنگ آهنى»
در حالیکه یکی از اصولی مبتنی بر اخلاقی اسلامی، اصل تغییر پذیری اخلاق انسان است. چرا که اگر این امر، غیر قابل تغییر باشد، حتی ارائه یک راه کار ساده، اخلاقی، تهذیبی، کاری عبث، غیر عاقلانه و در واقع آب در هاون کوبیدن خواهد بود، تا چه رسد به تدوین یک نظام اخلاقی. در صورتیکه وجود یک نظام اخلاقی و صدور احکام اخلاقی فراوان از حقتعالی، انبیاء الهی و ائمه دین علیهم السلام نشانه این استکه اخلاق انسان، قابل تغییر است.
در این زمینه یکی از آیاتیکه اثبات میکند اخلاق انسان، قابلیت تغییر را دارد این آیه شریفه است:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»،[جمعه،2]؛ «اوستكه در ميان مردم بىسواد، پيامبرى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگىهاى فكرى و روحى] پاكشان كند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، و آنان به يقين پيش از اين در گمراهى آشكارى بودند...»
تأمل در نکات آیه شریفه ما را در اثبات این ادعا، رهنمون خواهد کرد:
«1- انسان در طول زندگی دنیوی آلوده میشود، وگرنه به تطهیر و تزکیه نیاز نداشت.
2- آلودگیهایی که انسان در دنیا پیدا میکند، عقیدتی، اخلاقی یا رفتاری، همه قابل تطهیر و پاکسازی است، در غیر این صورت خداوند تعالی پیامبران را به این کار مأمور نمیکرد.
3- ذات انسان به خودی خود آلوده نیست، وگرنه قابل پاکسازی نبود.
4- پاک شدن (تزکیه) انسان، اختیاری است نه اجباری؛ چون کار پیامبران ابلاغ و ارشاد است. «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ»،[عنکبوت،18]؛ «و بر عهده پيامبر جز رساندن آشكار [پيام وحى] نيست.» انبیاء نه کسی را مجبور میکنند و نه خود در نفوس انسانها تصرف تکوینی میکنند. «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر»،[غاشیه،22]؛ «تو مسلط و توانا بر (تبديل كفر و ايمان) آنها نيستی»
پیامبران دردها را نشان میدهند و راه درمان آنها را، وظیفه درمان و پاکسازی به عهده خود انسان است.
5- انسان بدون پیروی از مکتب انبیاء نمیتواند خود را از آلودگیهای دنیا پاک کند.»[1]
..............................................
پینوشت:
[1]. تهرانی،مجتبی،اخلاق الهی،ج1،ص116