آیا شباهتی بین باور شیعه به امام حسین (علیه‌السلام) و مسیحیت تبشیری به حضرت عیسی (علیه‌السلام) وجود دارد؟

23:47 - 1393/10/24
چکیده: برخی می‌گویند که شیعیان باور و عزاداریشان به امام حسین (علیه السلام) در مساله‌ی نجات بخشی بدل و برگرفته از باور به عیسی مسیح (علیه السلام) در مسیحیت تبشیری است! در این نوشتار نوع نگاه مسیحیت به عیسی مسیح (علیه السلام) و مقایسه‌ی آن با نوع اعتقاد شیعه به امام حسین (علیه السلام) تبیین و قضاوت را بر عهده خواننده محترم می‌گذاریم.
شیعه، امام حسین علیه السلام را انسان؛ اما از نوع کاملش می‌داند

رهروان ولایت ـ ادیان همه دغدغه‌ی نجات انسان را دارند. ادیان گوناگون برای نیل به این هدف (نجات) راهکارها و ارشاداتی دارند. مسیحیت به عنوان یک دین نیز از این مقوله مستثنی نیست. امروز به کمک ابزار اطلاع رسانی گسترده و رسانه‌های تبلیغی و نیز فضای جهانی شدن، باورها، عقاید، شبهات و ... از چهار گوشه‌ی عالم در حال هجوم است. یکی از این شبهات مطرح شده، شبهه‌ی اقتباس شیعه  ازمسیحیت در باب نجات بخشی می باشد. برخی می‌گویند که شیعیان باور و عزاداریشان به امام حسین (علیه السلام) در مساله‌ی نجات بخشی بدل و برگرفته از باور به عیسی مسیح (علیه السلام) در مسیحیت تبشیری است!

در این نوشتار نوع نگاه مسیحیت به عیسی مسیح (علیه السلام) و مقایسه‌ی آن با نوع اعتقاد شیعه به امام حسین (علیه السلام) تبیین و قضاوت را بر عهده خواننده محترم می‌گذاریم. در آغاز نوع نگاه مسیحیت پولسی به انسان، گناه و کیفیت نجاتش بررسی می‌شود. به باور مسیحیت سرانجام‌ خدا فرمود: «انسان‌ را شبیه‌ خود بسازیم‌، تا بر حیوانات‌ زمین‌ و ماهیان‌ دریا و پرندگان‌ آسمان‌ فرمانروایی‌ کند»[۱].

به اعتقاد مسیحیت آدم و حوا با نافرمانی نه تنها خود آلوده شدن که بشریت را نسل اندر نسل آلوده ساختند. «به گفته‌ی پولس انسان قبل از گناه و سقوط رابطه‌ای خاص و ویژه با خدا داشت. او فرزند خدا و عضوی از خانواده‌ی خدا بود. با گناه آدم، او و نسلش این مقام را از دست دادند و به صورت عبد و غلام در آمدند. اما این جایگاه واقعی انسان نبود. این حالت و وضعیت انسان سقوط کرده بود، اما برنامه‌ی خدا این بود که او را به وضعیت اولیه‌ی خود، که نوعی خدا گونگی بود، برگردد باید خدا را ببیند و از آن الگو گیری کند. او باید از موجودی الگو برداری کند که هم خدا و هم انسان باشد. به همین جهت خدا باید به صورت انسان در می آمد و جسم می گرفت. وظیفه انسان ها این است که شبیه مسیح یا پسر خدا شوند.»[۲].

مرگ با گناه آدم وارد جهان شد!مرگ عقوبت گناه انسان است [۳]. مسیحیان به‌طورسنتی بر این باورند که انسان به واسطه‌ی گناهِ اولین (گناه آدم و حوا) دور از خدا متولد می‌شود[۴]. آگوستین از بزرگترین متفکران مسیحی می گوید:گناه بیماری موروثی است. انسان با گناه به اسارت رفته است.این گناه نسل به نسل منتقل می شود[۵].

در الهیات مسیحی هر انسانی همراه با حالتی از گناه زاده می‌شود که منشأ آن، گناهِ آدم (خوردن میوه‌ی ممنوعه) است[۶]. مسیحیت حال بعد از این گناه و آلودگی نسلی بشر، نجات را در صلیب می بیند! توماس آکوئیناس با زدن تمثیلی، ما انسان‌ها را بسان مشتریانِ بدهکاری معرفی می‌کند که به فروشنده‌ای (خدای بزرگ) مدیونیم و فروشنده طلبش را از ما درخواست می‌کند؛ اما به دلیل عدم توان ما در پرداخت بدهی، خدا، خود به دادمان می‌رسد. به باور آکوئیناس خداوند با رنج و مرگ مسیح این کار را انجام می‌دهد [۷]. در این نگاه شخص مسیحی باید بپذیرد که مسیح فدای گناهان ما شد تا ما را از هر گناهی باز خرید کند وسپس تعمید بگیرد تا پاک گردد.

این کوتاه اجمالی از اساسی ترین باورهای مسیحی بود؛ حال سوال این است که آیا ما نوع اعتقادمان به حضرت حسین (علیه السلام) این گونه است؟ آیا اساسا نوع هستی شناسی، انسان شناسی و الهیاتمان چنین اقتضایی دارد؟!

ما کجا حضرت آدم را گنهکار می‌دانیم؟ شیعه معتقد است: حضرت آدم (علیه السلام) ترک یک امر ارشادی نمود و نه یک حکم مولوی[8].

شیعه معتقد است: آن حضرت از همان ترک اولایِ خود توبه کرد و خدای بزرگ هم او را بخشید.

شیعه معتقد است: این گناه هیچ تاثیری بر نسل انسانی ندارد.

شیعه معتقد است: امام حسین (علیه السلام) یک انسان اما از نوع کاملش و ولی‌الله[9]؛ ولی حتما خدا نیست.

شیعه معتقد است: او (علیه السلام) فدا و تاوان گناهی نشد؛ بلکه راه  و وسیله‌ای[10] به سمت خدای متعال شد.

 شیعه  معتقد است: نجاتِ کلیِ بشریت، منحصر در اعتقاد به شهادت امام حسین (علیه السلام) نیست (پلورالیسم نجات)، مشروط بر این که حقانیت امامت ایشان را با سند و مدرک (حجت موجه) کشف نکند. مستضعفین(کسانی که حق بر ایشان عرضه نشده و یا به نحو قاصر در جهل مرکبند) اهل نجاتند؛ اما با حفظ مراتب[11]ِ.

 شیعه معتقد است: کودکی که اهل تشخیص و درک نیست در اصل و اساس تکلیفی ندارد بر خلاف مسیحیت که حتی کودکان را هم اگر تعمید نشوند ناپاک می بیند!

و...

حال قضاوت با شما.  به قول شاعر: «خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه، هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا»!

آیا شما عزیز و فرهیخته‌ی گرامی کمتر شباهتی بین ارادت و باور شیعه به امامش (علیه السلام)  با مسیحیت به خدایش! می بینید؟

پی‌نوشت‌ها:
[۱]- پیدایش، ۱: ۲۶.
[۲]- سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، سرشت انسان در اسلام و مسیحیت، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۲۹۶.
[۳]- برداشت از اعتقاد نامه‌ی کارتاژ.
[۴]- http://www.adyannet.com/news/12131.
[۵]- مک گراث، آلیستر، درسنامه‌ی الهیات (بخش دوم)، ترجمه‌ی محمدرضا بیات ... [و دیگران]، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۲، ص ۴۷۵.
[۶]- .http://www.adyannet.com/news/11737
[۷]- پترسون، مایکل و ... (و دیگران)، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه‌ی احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۹، چاپ سوم، ص ۴۷۰.
[8]- طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چ 5، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1371، ج 3، ص 293 -292.
[9]- در زیارت اربعین: «اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ؛ خدايا من براستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماينده ) تو و فرزند ولىّ تو بود».
[10]- در دعای توسل: «و انتم وسیلتی الی الله؛ شما [ای اهل بیت] وسیله‌ی به سمت خدای متعالید».
[11]- الميزان في تفسير القرآن، طباطبائی، محمد حسین، ج 5، ص 51؛ و نیز « به نظر حکماء اسلام از قبیل بوعلی و صدر المتألهین، اکثریت مردمی‌ که به حقیقت اعتراف ندارند قاصرند نه مقصر، چنین اشخاصی اگر خداشناس‌ نباشند معذب نخواهند بود - هر چند به بهشت هم نخواهند رفت - و اگر خدا شناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملی خالص قربة الی الله‌ انجام دهند پاداش نیک عمل خویش را خواهند گرفت. تنها کسانی به‌ شقاوت کشیده می‌شوند که مقصر باشند نه قاصر.» به نقل از: عدل الهی، مطهری، مرتضی، ج 1، ص 318.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****