همان خونی که...

20:12 - 1393/12/04
چکیده: نمي‌دانم چگونه از شهدا بنویسم، قلم تحمل نوشتن مطالبي را در مقام شهيد ندارد. نمي‌توان جز خاطره‌اي و درسی از زندگی یکی از اسطوره‌های جنگ. زيرا اگر بخواهم بگويم، گفته بسيار زياد است.
شهادت

رهروان ولایت ـ «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست» مقام معظم رهبری مد ظله‌العالی

نمي‌دانم چگونه از شهدا بنویسم، قلم تحمل نوشتن مطالبي را در مقام شهيد ندارد. نمي‌توان جز خاطره‌اي و درسی از زندگی یکی از اسطوره‌های جنگ. زيرا اگر بخواهم بگويم، گفته بسيار زياد است كه اگر تمام اقيانوسها مركّب و تمام صفحه‌هاي عالم كاغذ گردد، اقيانوسها خشك و صفحه عالم كوتاه خواهد بود و مطالب باز باقي مي‌ماند در صورتي‌ كه خداوند يكتا مي‌فرمايد: «ولا تحسبن الذين  قتلوا فی سبیل الله امواتا...» [آل عمران/169]

از شهدایی می‌گوییم که همه سفارشاتشان به حمایت از ولی فقیه بود و رعایت حجاب.
مگر می‌توان از حجاب گفت و خون شهید را نادیده گرفت. خونی که از اعماق جان شهید آمد و در زمین داغ خوزستان ریخت تا امام تنها نماند، تا حرف نائب مهدی فاطمه (عج) بر زمین نماند.
همان خونی که راحت با اعمال مخالف خواسته شهدا لگدمال می‌شود.
همان خونی که راحت با بی غیرتی نسبت به حجاب زنان و دخترانمان لگدمال می‌شود.
همان خونی که با مخالفت از اوامر ولی فقیه زمان لگدمال می‌شود.
همان خونی که بدون ملاحظه از اهداف شهدا به دیدن انواع مناظر مستهجن می‌نشینیم.
همان خونی که انواع تصاویر افراد نامحرم در گوشی‌ها و رایانه‌هایمان ذخیره شده است.
همان خونی که با رفتن به انواع سایت‌های منحرف کننده فکرمان و روحمان را شیطانی می‌کنیم.
همان خونی که...
همان خونی که...
همان خونی که...
و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

خاطره‌ای از شهید محمدرضا موحدیان از زبان همسر شهید:
پس از شهادت محمدرضا، یکی از دوستان از من پرسید: «چرا شهید موحدیان وصیت‌نامه ننوشته است؟» گفتم: «نمی‌دانم.» روز بعد دوباره‌‌ همان خانم به منزل ما آمد و گفت: «آیا عینک شهید موحدیان نزد شماست؟ چون دیشب ایشان را در خواب دیدم که به من می‌گفت: شما اگر وصیت‌نامه مرا می‌خواهید، آن وصیت‌نامه پشت عینک من است.» فوراً به سراغ عینک محمدرضا رفتم. چند قطره خون بر روی عینک بود، چشمانم را بستم. الله اکبر! دوباره قطرات خونی را که در لحظه شهادت به روی عینک پاشیده شده بود، نگاه کردم. خدای من! او قصد داشت به ما بگوید: «چه وصیتی بالا‌تر از خون من؟ که شما بخواهید به آن عمل کنید.» [1]

به دل حرفی بجز حسرت ندارم         دریغ افسوس که من از راه ماندم
شهادت ای شهادت ای شهادت        تویی زیباترین شعری که خواندم.
__________________________________________________
پی‌نوشت:
[1]. http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/index.aspx?pid=934&articleID=652679

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****