عشق مصنوعی
در بعضی از كشورهای دنیا كه پیشرفت علم و تمدن هم خیلی سریع است، زندگی بر آنها این طور تحمیل كرده كه اعضای خانواده به هم چندان كاری ندارند. پدر یك جا مشغول، مادر یك جا مشغول؛ نه همدیگر را میبینند، نه برای هم غذا میپزند، نه برای هم محبّتی و عاطفهای نثار میكنند، نه از هم دلجویی میكنند، نه با هم كار واقعی دارند. آن وقت برای اینكه به سفارش روانشناسانِ امور كودكان عمل كرده باشند، با هم قرار میگذارند یك ساعت معینی را، پدر و مادر بیایند خانه و یك محفل خانوادگی داشته باشند. برای اینكه بتوانند این اجتماع خانوادگی را كه در یك خانوادهی سالم به طور طبیعی وجود دارد، اینها به صورت تصنع برای خود به وجود بیاورند. آن وقت این خانم یا آقا مرتب ساعتش را نگاه میكند كه ببیند این ساعت كی تمام میشود، چون مثلاً ساعت 6 یك جای دیگر قرار دارد. این طوری محفل خانوادگی درست نمیشود و بچهها هم احساس اُنس نمیكنند.
خانوادهها، آنجا گرم نیستند. خانواده اصلاً آنجا واقعیّت ندارند. یك مرد و زن باهم توی یك فضایی زندگی میكنند اما از هم جدایند. آن نشست و برخاستهای خانوادگی، آن محبتهای خانوادگی، آن اُنسهای فراوان به هم، اینكه مرد خودش را محتاج به زنش ببیند و زن خودش را محتاج شوهرش ببیند، اینها دیگر نیست. دو نفرند به صورت قراردادی كه فقط در یك خانهای زندگی میكنند. اسمش هم هست كه با عشق شروع میشود!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگرفته از سايت "دفتر حفظ و نشر آثار آيت الله العظمي خامنه اي"
www.Khamenei.ir