نتايج و پيامدهاي انقلاب مشروطه چه بود؟

15:03 - 1394/01/18

چکیده: از يك سو نابودي نظام سلطنتي و قطع كامل سلطه بيگانگان بر كشور و توجه به فرهنگ و ارزش هاي خودي مورد توجه قرار گرفت و از ديگر سو، رخنه عناصر بيگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشياري انقلابيان مذهبي را براي جلوگيري از تكرار اين امر در انقلاب اسلامي برانگيخت...

تأثير تبديل نهضت عدالت خانه به مشروطه در انحراف نهضت مشروطه، از مباحث بسيار مهم و عبرت انگيز تاريخ معاصر ايران به شمار مي آيد كه دقت و تعمق در آن نقش مهمي در تحليل تحولات كنوني و آينده انقلاب اسلامي و درك تغييرات اجتماعي نو ظهور در دهه سوم انقلاب ايفا مي كند. در پاسخ به سئوال فوق ضمن پذيرش پيامدهاي مثبت اين نهضت كه در ادامه همين نوشتار به آن اشاره خواهيم كرد برخي از پيامدهاي منفي كه باعث شكست اين انقلاب شد را با استفاده از منابعي كه جهت مطالعه بيشتر معرفي خواهد شد از نظر مي گذرانيم: الف) پيامدهاي منفي1. جايگزيني ملي گرايي به جاي دين مداري:در نهضت مشروطه، تا زماني كه هدف تشكيل عدالتخانه بر اساس احكام اسلام بود، سخن از تقابل مردم با خدا، و قانون اساسي با قرآن و ملت با شريعت نبود، ولي به موازات رشد جايگزيني مشروطه به جاي عدالت خواهي اسلامي، سخن از مردم سالاري منهاي خدا محوري و دين سالاري به ميان آمد و عده اي تلاش كردند ملاك مشروعيت مقررات كشور و قوانين دولت و اساساً كليه اقدامات قواي كشور، خواست اكثريت ملت باشد، نه مطابقت با شريعت از اين رو با اصرار فراوان پسوند اسلامي را از مجلس برداشتند و به جاي مجلس شوراي اسلامي، مجلس شوراي ملي را قرار دادند. مشروطه خواهان غرب گرا در صدد بودند تا ملاك اعتبار و مشروعيت همه امور كشور را فقط رأي مردم قرار دهند. البته عملكرد آينده آنان ثابت كرد كه در اين ايده نيز صداقت به خرج ندادند و فقط در ابتداي امر براي كنار زدن دين و رهبران ديني از حربه مردم سالاري استفاده كردند.2. پيدايش ارزش هاي جديد و واژه هاي مقدس نكته مهم ديگر در فرايند استحاله نهضت مشروطه پيدايش مفاهيم جديد و واژه هاي مقدس در فضاي فرهنگي ايران است. مشروطه خواهان غرب زده براي نهادينه كردن انديشه ها و نائل آمدن به اهداف خود ابتدا مفاهيم مبهم و شعارهاي لغزنده اي را در فضاي فرهنگي كشور تقدس بخشيدند. شعارهايي كه آنها مطرح كردند سه ويژگي داشت: اولاً: در فضاي ضد استبدادي جامعه ايران و در ميان مردمي كه از ظلم و ستم و خودكامگي سلاطين قاجار به تنگ آمده بودند شعاري مطلوب و دلپذير بود. ثانياً: مرزها تعريف مشخصي نداشت. يعني مفهوم دقيق واژه ها روشن نبود چرا كه از واژه هاي كلي و چند پهلو استفاده مي شد. ثالثاً: در صورتي كه بدون حد و مرز و نامحدود لحاظ مي شد، با مفاهيم و دستورهاي ديني تعارض پيدا مي كرد مفاهيمي چون آزادي، مساوات، برادري، اتباع اكثريت و در رأس همه آنها مشروعيت چنين ويژگي هايي را در خود داشتند و نكته جالب اين است كه در مرحله طرح و تقدس بخشي، طراحان مشروطه مقصد اصلي خويش را از طرح اين مقولات روشن نمي كردند. هر قدر علما و روحانيون تيزبين از آنها مي خواستند تا دقيقاً مقصود خود را از مفاهيم فوق روشن كنند، در ارائه پاسخ روشن ، طفره مي رفتند.3. رشد جريان هاي سكولاربه دنبال پيدايش مفاهيم مقدس نوظهور و تكوين ارزش هاي نوين كه رابطه آن با مفاهيم مقدس ديني هم چون عدالت، اسلام، تشيع، مرجعيت، تقليد و قرآن مبهم و نامفهوم بود، زمينه رشد احزاب و جريان هاي بي ارتباط و حتي معارض دين در جامعه فراهم آمد. زيرا با تحول پديد آمده در ارزش هاي نهضت مشروطه حساسيت هاي مردم نسبت به جريان ها و چهره هاي فكري سياسي غير ديني از بين رفت و تقسيم بندي هاي جديدي بر اساس مفاهيم بنيادين مشروطه، يعني آزادي، مساوات، برادري و غيره صورت گرفت. از اين رو پس از رشد فكر مشروطه غربي در نهضت مشروطه، ما شاهد پديده هايي چون توهين به مقدسات و علماي ديني و مخالفت علني با اصول و فروع شريعت هستيم.4. فروپاشي مرز خودي و غير خودي و بازگشت به دامن استعمارتا پيش از انقلاب مشروطه، استعمار انگليس در ايران چهره اي منفور داشت و ملت ما در نهضت تنباكو به مبارزه با آن برخاسته بود، ولي از آن جا كه مشروطه خاستگاهي صد در صد غربي داشت و مدل حكومتي كشورهاي استعمارگري چون انگليس و فرانسه بود به موازات رشد فكر مشروطه خواهي، به طور طبيعي توجهات به سمت سفارت انگليس و دولت مردان انگلستان جلب گرديد و منورالفكران و آزادي خواهان به انگلستان به عنوان وارد كننده و مفسر و مبيّن كالاي مشروطه مي نگريستند. از اين رو، همان گونه كه پيشتر متذكر شديم، ابتدا از سفير خواستند مفهوم مشروطه را برايشان تبيين كند، سپس عناصر و نهادهاي تشكيل دهنده نظام مشروطه را تعريف و آن گاه در مرحله سوم به اين فكر افتادند كه شخصي را از انگلستان دعوت كنند تا آنها را در تشكيل مجلس و تدوين قوانين مجلس ياري دهد و بدين سان مقررات ملت به دست كشوري قرار گيرد كه ساليان متمادي در پي فرصتي براي بلعيدن ثروت هاي ايران و اضمحلال فرهنگ و هويت ديني ملت ايران و سلطه سياسي بر آنها بوده است.5. حذف نيروهاي مذهبي يكي از خصوصيات بارز و برجسته نهضت مشروطه اين است كه مردم انقلابي در ابتداي امر همگي مي دانستند چه نمي خواهند ولي نمي دانستند چه مي خواهند. اين قضيه در ميان تمام سطوح جامعه مطرح بود، مگر عناصر سكولار و منورالفكران و ماسون هايي كه از ابتدا با هدف مشخصي حركت را به صورت مرموزانه اي آغاز كرده بودند، بدنه و توده انقلابي و مردمي كه در ميدان مبارزه حضور فعال داشتند همگي استبداد قاجار را نمي پسنديدند و در صدد بودند تا ظلم و ستم پادشاهان و شاهزاده هاي قاجار را مهار كنند. علما و روحانيون نيز با همين هدف وارد ميدان شده بودند اما طرح آينده انقلاب دقيقاً برايشان روشن و هويدا نبود و اين مساله خود عامل مهمي در منزوي شدن نيروهاي مذهبي از صحنه برنامه ريزي و تصميم گيري هاي كلان كشور پس از پيروزي مشروطه به شمار مي آمد. نيروهاي مذهبي در عين اين كه در نفي استبداد و تشكيل حكومت موافق با موازين اسلام با يكديگر همنوا بودند اما در اين كه كدام نوع و سيستم حكومتي تأمين كننده خواسته آنان است، تصور روشني در دست نداشتند. برخي گمان مي كردند مشروطه نجات بخش آنهاست. برخي ديگر جمهوريت را بر مشروطيت ترجيح مي دادند و دسته اي اساساً مرزي بين آنها احساس نمي كردند و حكومتي را كه در دل خود عدل و مساوات و آزادي را داشت مطلوب مي شمردند.6. بروز هرج و مرج و استبداد جديدهرج و مرج و بي نظمي در اداره كشور از ديگر پيامدهاي ناهنجار و غم انگيز مشروطه غربي بود، به گونه اي كه هر چه از پيروزي انقلاب مي گذشت، وضع اقتصادي و امنيتي جامعه نابسامان تر مي شد، به عنوان نمونه، در حالي كه ايران پس از استبداد صغير در مشروطه دوم ، از سوي قواي درگير در جنگ جهاني سخت تهديد مي شد و بيم آن مي رفت كه طرفين ايران را اشغال كنند، مشروطه خواهان تندرو به جاي تشكيل يك نيروي نظامي و ارتش منسجم براي حفظ امنيت كشور، بودجه مملكت را صرف زياد كردن اداره ها و توسعه دستگاه هايي مي كردند كه چيزي جز ضرر و زيان براي اين ملت به بار نمي آورد. و به جاي اين كه به فكر آباداني واقعي شهرها و روستاها و اصلاحات حقيقي اقتصادي باشند همّ خود را صرف مقابله با دين و احكام شريعت مي كردند. در زمينه مسايل اقتصادي و امور مالي، يا اساساً دغدغه اي بين مسئولين نبود و يا اگر هم بعضاً اقدامي صورت مي گرفت در حقيقت افساد اقتصادي بود، نه اصلاح و چيزي جز نارضايتي عمومي به دنبال نداشت. كساني كه مدال به اصطلاح آزادي خواهي و جهادگري را بر سينه چسبانده بودند و در ميان مردم به نام مجاهد و آزادي طلب شهرت يافته بودند نه تنها به وعده هاي خويش در مورد آزادي عمل نكردند بلكه با ايجاد فضاي رعب و وحشت در ميان جامعه و تنگ كردن عرصه بر مخالفان، استبدادي به مراتب بدتر از استبداد قاجار را پديد آوردند. ب) پيامدهاي مثبتانقلاب مشروطه با همه مشكلات و ناكامي هايي كه در بر داشت و به آن اشاره شد آثار عمده مثبتي نيز از خود بر جاي نهاد كه به برخي اشاره مي كنيم.1. مفاهيمي مانند قانون اساسي، مجلس، آزادي ، انتخابات و... با اين انقلاب مطرح شده و رسميت يافت و اصل وجود قانون اساسي و مجلس با آثار سياسي مهمي همراه بود.2. تجربيات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامي مورد توجه واقع شد.3. از يك سو نابودي نظام سلطنتي و قطع كامل سلطه بيگانگان بر كشور و توجه به فرهنگ و ارزش هاي خودي مورد توجه قرار گرفت و از ديگر سو، رخنه عناصر بيگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشياري انقلابيان مذهبي را براي جلوگيري از تكرار اين امر در انقلاب اسلامي برانگيخت.(1) در نهايت لزوم حفظ وحدت ميان نيروهاي انقلاب، اصلي را گوشزد كرد.

پاورقی:

1. ر.ک: صفاري، ابراهيم، رهبران مشروطه، ص10.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر  jafarjaf
نویسنده jafarjaf در

خوبه

تصویر مدیر انجمن

کاربران محترم می‌توانند سوالات خود را از طریق لینک ذیل در انجمن ارسال نمایند تا از نظرات کارشناسان و کاربران انجمن پیرامون سوالشان مطلع گردند: http://www.btid.org/fa/node/add/forum

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.