صحبت اصلي سران فتنه چيست و چه مي خواهند چرا به آنها اجازه صحبت و شركت در مناظره هاي تلويزيوني داده نمي شود؟
پاسخ:
پاسخ به اين سوال مستلزم اين است كه ابتدا در باره ديدگاه اسلام در زمينه برخورد اوليه با آنچه خطا مي پنداريم را بدانيم. بر اساس مباني ديني هر مسلماني موظف است تا زماني كه مي تواند ، فعل برادر ديني خود را حمل بر صحت نمايد. به اين معنا كه اگر خطايي از فردي ديد تا جايي كه امكان دارد اقدام او را توجيه نموده و آن را منتسب به اموري از قبيل عدم شناخت كافي و... بنمايد. در اين زمينه امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيك عَلَي أَحْسَنِهِ حَتَّي يَأْتِيَك مَا يَغْلِبُك مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيك سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلا»(1) كار برادر ديني خود را به نحو نيكويي توجيه كن تا جايي كه به عقيده اي برسي كه بر ديدگاه ديگر غلبه داشته باشد و به خاطر كلمه خلافي كه از زبان او خارج شد تا جايي كه امكان توجيه مثبت او وجود دارد نسبت به او سوء ظن پيدا نكن. بنابراين از ديدگاه اسلام اقداماتي كه به ظاهر از روي نيت خلاف انجام شده است تا زماني كه امكان توجيه داشته باشد بايد توجيه گردند به ويژه با توجه به اينكه افرادي كه اين قبيل اقدامات را انجام داده اند خود از كساني باشند كه داراي سابقه نيكي باشند. اين موضوع در باره جريان فتنه نيز صدق مي كند. البته لازم به ذكر است كه هيچ گاه سابقه نيك نمي تواند ضامن عدم انحراف فردي تلقي گردد و تاريخ اسلام شاهد دهها نمونه از افرادي است كه عليرغم سابقه نيكي كه در اسلام داشتند سرانجام سر از جبهه فتنه گران در آورده و بر عليه حق و عدالت شمشير كشيدند كه طلحه و زبير نمونه بارز اين قبيل افراد هستند.(2) در اين ميان آقايان موسوي و كروبي نيز از جمله شخصيت هايي بودند كه در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در كنار امام و رهبري مدافع اسلام و انقلاب بودند اما با اين حال همانگونه كه امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي الهي خويش فرمودند: «ميزان حال فعلي افراد است» و نمي توان فردي را به خاطر سابقه انقلابي اش و رنج هايي كه در اين مدت متحمل شده است مبرا از هر گونه خطا و اشتباه دانست. با اين حال اين سابقه، براي اين افراد اين امتياز را دارد كه اقدامات دشمنانه آنها بر عليه نظام اسلامي را تا جايي كه بتوانيم توجيه نماييم. چرا كه اساسا قابل باور نيست اين اشخاص ناگهان روي از جبهه انقلاب برگردانده و به بريدن شاخه اي كه خود نيز بر آن نشسته اند مشغول گردند. بنابراين عليرغم دشمنانه و حتي خائنانه بودن برخي اقدامات اين افراد، نظام اسلامي با اغماض كامل با اين عناصر برخورد نمود تا زماني كه در اثر جرياناتي همچون همراهي با دشمنان در شعار عليه دفاع از ملت مظلوم فلسطين، تلاش براي خدشه دار كردن روز مبارزه با استكبار جهاني، انتساب برخي جنايت ها به نظام اسلامي بدون ارائه هيچ گونه دليل و استناد، اهانت به امام راحل، شكستن حرمت روز عاشورا و متعاقب آن دفاع از حرمت شكنان و... براي همگان ثابت شد كه اين افراد دقيقا فرامين ديكته شده دشمنان نظام اسلامي را اجرا مي كنند، به ويژه كه امروزه با پناهنده شدن برخي از مرتبطين اين افراد مشخص شد كه متاسفانه حتي بيانيه هاي آنان نيز توسط اين گروههاي ضد انقلاب نگاشته مي شد. به هر حال اصل اينكه فردي كه جزء نيروهاي انقلاب بوده و براي اين انقلاب سنگ تمام هم گذاشته باشد ضامن عدم انحراف وي نخواهد بود. البته در مورد سخن اصلي اين افراد به نظر مي رسد حتي خود اين افراد هم نمي دانند چه خواسته اي مد نظرشان مي باشد. چرا كه اصل اعتراضات اين افراد به جريان انتخابات رياست جمهوري سال 88 بود اما در ادامه به ساختارشكني بر عليه كليت نظام جمهوري اسلامي پرداختند و طرفداران آنها نيز شعارهايي بر عليه نظام اسلامي، اصل ولايت فقيه، آرمان هاي امام راحل و نيز مقدسات سردادند كه نه تنها هرگز از سوي اين افراد با واكنش منفي مواجه نشد بلكه با سكوت معنادار خود در واقع همه اين شعارها را تاييد كردند. در مورد مناظره تلويزيوني نيز بايد بگوييم كه از طرفي مناظره راه حل اساسي و حل كننده مشكل نيست چرا كه راه حل هايي همچون مناظره و نيز دعوت به تجمعات و راهپيمايي و... اموري هستند كه در شرايطي مورد استفاده قرار مي گيرند كه فردي احساس كند همه راهكارهاي قانوني به روي او بسته شده باشد در حالي كه در جريان انتخابات رياست جمهوري سال گذشته تمامي راهكارهاي قانوني بلا استفاده مانده و در اولين مرتبه مساله حضور در خيابان پيش كشيده شد كه منجر به اغتشاش و كشته شدن برخي هموطنان و بروز خسارات گرديد. سران فتنه از همان ابتدا اقدام به كنار گذاشتن قانون نمودند و اثبات نمودند كه اساسا به راهكارهاي قانوني اعتقادي ندارند و تنها به دنبال تريبون هايي هستند كه براي هوچي گري هر چه بيشتر مي باشند و در اختيار گذاشتن تريبون رسانه ملي براي اين روند يعني كمك به قانون شكني و هنجار شكني. از سويي ديگر مساله مناظره از جمله مسائلي بود كه در بيانيه هاي اوليه همين افراد به عنوان جرايم نظام قلمداد شده بود و حتي سخنان مطرح شده يكي از كانديداها در جريان مناظره آزاد انتخاباتي را به عنوان دلايل عدم صلاحيت ايشان براي تصدي رياست جمهوري اعلام نمودند.(3) بنابراين، اين مساله نشان دهنده اين است كه آقايان بر خلاف ادعاهاي آزادي بيان، به آزادي بياني كه مغاير با منافع آنها باشد اعتقادي ندارند در حالي كه در اين انتخابات طرفين آزادانه حق داشتند از فرصت خود استفاده نموده و به بيان ديدگاه هاي خويش بپردازند و هر يك از اين سران فتنه آزادانه توانستند از برخي خط قرمزهاي نظام هم عبور نمايند. با اين حال مسئولان رسانه ملي از همان روزهاي بروز فتنه اقدام به دعوت از همين افراد براي بيان ديدگاههاي خود در قالب هاي برنامه هاي مناظره اي نمودند كه با مخالفت همين افراد مواجه شد. در اين راستا دعوت رييس رسانه ملي از آقاي موسوي براي حضور در مناظره تلويزيوني اگر چه ابتدا با تكذيب اطرافيان آقاي موسوي مواجه شد اما با سكوت خود آقاي موسوي و اعلام رسمي آقاي ضرغامي مبني بر رد مناظره توسط اقاي موسوي مشخص شد كه اين جريان واقعا اعتقادي به مناظره ندارند.(4) البته علاوه بر اين دعوت ها برنامه هايي همچون ديروز، امروز، فردا و نيز دهها برنامه در ايام حوادث پس از انتخابات با حضور طيف هايي از افرادي كه همسو با جريان اصلاحات و منتقد دولت بودند برگزار شد كه در آنها ديدگاه هاي اين افراد ارائه شد . در اين زمينه آقاي ضرغامي در مصاحبه اي باخبرنگاران چنين اعلام داشتند: «در مجلس همه اعضاي فراكسيون اقليت را به طور مستمر و جدي به ويژه پس از انتخابات و در جريان تعيين وزرا به صدا وسيما دعوت كرديم و شبكه خبر بيش از صد نشست برگزار كرد و دولت نيز تحمل زيادي در اين قسمت از خود نشان داد».(5) با اين حال اين جريان حتي به اين دوستان خود كه در مناظره هاي مستقيم راديو و تلويزيوني شركت كرده بودند نيز حمله كردند. نتيجه اينكه اولا عملكرد سران فتنه نشان داده است كه به مناظره اعتقادي ندارند و به دنبال تريبونهايي براي بيان يك جانبه ديدگاه هاي ساختار شكنانه خود و دعوت به اغتشاشات هستند. ثانيا رسانه ملي در جريان انتخابات سعه صدر كامل نشان داده و علاوه بر پخش فيلم هاي ساختارشكن تبليغاتي سران فتنه مناظره هايي ترتيب داد كه طرفين آزادانه بتوانند هر آنچه دل تنگشان مي خواهد بگويند و جالب اينجاست كه برخي از آنها به علت استفاده يكي از كانديداها از حق اظهار نظر خود و بيان ديدگاههاي خويش شاكي هستند. ثالثا اگر چه سخن آغازين جريان فتنه مساله تقلب در انتخابات بود اما اقدامات بعدي اين جريان و هتاكي هايي كه نسبت به نظام انجام شد و حمايت از جريانات برانداز اساسا ارتباطي به جريان انتخابات نداشت. امروزه علاوه بر اعتراف برخي دستگير شدگان حوادث پس از انتخابات در دادگاهها، اعتراف برخي دوستان همين افراد در خارج از كشور و در فضاي كاملا آزاد (همچون تصريح اكبر گنجي از عناصر اتاق فكر جنبش سبز در لندن در مورد بهانه بودن موضوع تقلب) به عدم تقلب و يا پخش ويديويي از آقاي تاج زاده كه در جمع محفلي خودشان سخن از عدم امكان تقلب گسترده در انتخابات به ميان آورده بود و دهها نمونه و شاهد ديگر اثبات شده است كه اين جريان همانگونه كه مقام معظم رهبري نيز از همان ابتدا تاكيد فرمودند جز جريان فتنه شايسته عنوان ديگري نمي باشد.
پاورقی:
1. کليني، محمد بن يعقوب، کافی، باب التهمه و سوء الظن. ج2، ص362.
2. در روایات اسلامی به خاطر مجاهدت هایی که زبیر در راه اسلام نموده بود ملقب به سیف الاسلام شده بود اما با این حال در زمان فتنه جمل با زیر پا گذاشتن تمام سوابق خود در محضر رسول خدا، بر علیه خلیفه برحقی که خود با آن بیعت کرده بود شمشیر کشید.
3. ر.ک: نامه آقای کروبی به شورای نگهبان در بیان دلایل تقلب ادعایی.
4. رییس رسانه ملی در این زمینه در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت : «یکی دو روز بعد [از انتخابات] پیغام دادم که ما حاضریم به شکل گفتگو با افراد دیگر حضور یابند و مناظره کنند که موسوی نپذیرفت زیرا تصمیم داشت به طور مستقیم بحث هایی را مطرح کند که ثبات جامعه را دچار تزلزل می کرد». نقل از پایگاه اینترنتی واحد مرکزی خبر http:::www.iribnews.ir:Default.aspx?Page=MainContent&news_num=205455
5. پایگاه اطلاع رسانی واحد مرکزی خبر.