چکیده: حضرت ابوطالب(علیه السلام) نماد توحید، فتوت و مردانگی، استقامت در راه تحقق اهداف الهی و جانفشانی در مسیر اسلام است.
حضرت ابوطالب(علیه السلام) عموی مکرّم نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و پدر بزرگوار حضرت علی(علیه السلام) از مظلومترین شخصیت های الهی تاریخ بشر است. این بزرگمرد و شیخ کبیر که از اوصیای حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(علیه و علی نبینا و آله السلام) و موحدی برجسته است، به مؤمن آل قریش معروف بود و خدمات ارزنده ای به اسلام نمود. ابوطالب، این سید هاشمی، مقامی بس بلند نزد خداوند دارا می باشد و به سبب انتساب حضرت علی(علیه السلام) بدو، توسط امویان و ناصبیان مفلوک، مورد تهمت های بسیاری از جمله کفر قرار گرفته است. در حالی که حضرت ایشان یک دم به خدا کافر نبوده و همواره خدای احد و واحد را پرستش نموده است. نقش نگین مبارک این وصی خلیل اینگونه بوده است: «رضیتُ بالله ربا و بابن اخی محمد نبیا و بابنی علیّ له وصیا»؛[1] یعنی به پروردگار بودن خداوند، نبی بودن برادرزاده ام محمد و وصی او بودنِ فرزندم علی، راضی و شکرگزارم. وی از اهل بیت پیغمبر به شمار می رفت و در کفالت و محافظت از پیغمبر هیچ کوتاهی ننمود،[2] و به ما سفارش شده که اشعار توحیدی و الهی وی را بخوانیم و از بر نماییم. مقام وی به حدی است که قسیم الجنه و النار، حضرت علی بن ابی طالب(علیهما السلام) فرموده است: «و الذی بعث محمداً بالحق بشیرا لو شفع أبی فی کل مذهب علی وجه الارض لشفعه الله فیهم»؛ یعنی قسم بدان خدای که محمد را به راستی به خلق فرستاد که اگر پدرم همۀ گنهکاران روی زمین را شفاعت کند، خدای تعالی شفاعت او قبول فرماید.[3] درباره این بزرگوار و آیت عظیم الهی صدها کتاب و رساله توسط علمای شیعه تألیف شده است[4] که مطالعۀ آنها علاوه بر زدودن خار شبهات و تهمت ها، مقام ارجمند و مرتبت والای او را به خواننده می نمایاند.[5] ان شاء الله خداوند شفاعت او را روزی ما بگرداند. زندگی پر فراز و نشیب حضرت ابوطالب از سویی و استواری و استقامت وی از سوی دیگر درس عبرتی برای ما خواهد بود و در ادامه چند برداشت و برش از زندگی وی را از نگاه مقام معظم رهبری که از نسل و تیرۀ حضرت ابوطالب(علیه السلام) است، بازخوانی می کنیم:
درس کوتاه نیامدن از هدف به سبب امتیازدادن دشمن
«حضرت ابوطالب(علیه السلام) قضیۀ تطمیع سران قریش نسبت به پیغمبر مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را که به ایشان منتقل نمود، حضرت فرمود: «یا عمّ! واللَّه لو وضعوا الشّمس فی یمینی و القمر فی شمالی لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتّی اظهره اللَّه او یذهب بما فیه»؛ عموجان! اگر خورشید را در دست راست من بگذارند، ماه را در دست چپ من بگذارند، برای اینکه من از این هدف دست بکشم، سوگند به خدا این کار را نمیکنم؛ تا وقتی یا خدا ما را پیروز کند یا همهی ما از بین برویم؛ و چشمان مبارک پیغمبر لبریز اشک شد و از جا بلند شد. ابوطالب این ایمان و استقامت را وقتی که دید، منقلب شد و گفت: «یابن اخی اذهب و قل ما احببت»؛ برو هرکاری که می خواهی بکن؛ هدفت را دنبال کن. «واللَّه لا اسلّمنّک بشیء»؛ سوگند به خدا من تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم. این ایستادگی، ایستادگی میآفریند. این استقامت از پیغمبر، ریشهی استقامت را در ابوطالب مستحکم میکند. این پایبندی به هدف، نترسیدن از دشمن، طمع نورزیدن در آنچه که در دست دشمن است، دل نبستن به امتیازی که دشمن میخواهد بدهد در مقابل متوقف کردن این راه، ایستادگی میآفریند، آرامش به وجود میآورد، اعتماد به راه و به هدف و به خدائی که این هدف متعلق به اوست، به وجود میآورد. لذا سی، چهل نفر بیشتر نبودند. همین سی، چهل نفر در مقابل آن همه مشکلات، آن همه دشواریها ایستادند و روز به روز زیاد شدند. روز به روز در مکه میدیدند که با عمار چه میکنند، با بلال چه معاملهای میشود، سمیه و یاسر چه جور زیر شکنجه قرار میگیرند و شهید میشوند؛ اینها را میدیدند، در عین حال ایمان میآوردند. پیشرفت حق، اینجوری است. صرفاً در حالت آسایش، در حالت امن و امان پرچم حق را بلند کردن و پای آن سینه زدن، حق پیش نمیرود. حق آن وقتی پیش میرود که صاحب حق، پیرو حق، در راه پیشرفت حق از خود استقامت و استحکام نشان بدهد.»[6]
به جان خریدن تحریم اقتصادی به سبب داشتن هدف الهی
«شعب ابیطالب، دوران بسیار سختی در تاریخ صدر اسلام است؛ یعنی دعوت پیامبر شروع شده بود، دعوت را علنی کرده بود، به تدریج مردم مکه – به خصوص جوانان، به خصوص بردهها - به حضرت میگرویدند و بزرگان طاغوت - مثل همان ابولهب و ابوجهل و دیگران - دیدند که هیچ چارهای ندارند، جز اینکه پیامبر و همه مجموعه دور و برش را از مدینه اخراج کنند؛ همین کار را هم کردند. تعداد زیادی از اینها را که دهها خانوار میشدند و شامل پیامبر و خویشاوندان پیامبر و خود ابیطالب - با اینکه ابیطالب هم جزو بزرگان بود - و بچه و بزرگ و کوچک میشدند، همه را از مکه بیرون کردند. اینها از مکه بیرون رفتند؛ اما کجا بروند؟ تصادفاً جناب ابیطالب، در گوشهای از نزدیکی مکه... در شکاف کوهی ملکی داشت؛ اسمش «شعب ابیطالب» بود. شعب، یعنی همین شکاف کوه؛ یک درّه کوچک... جناب ابیطالب... یک شعب داشت؛ گفتند به آنجا برویم. حالا شما فکرش را بکنید! در مکه، روزها هوا گرم و شبها بینهایت سرد بود؛ یعنی وضعیتی غیرقابل تحمّل. اینها سه سال در این بیابانها زندگی کردند. چقدر گرسنگی کشیدند، چقدر سختی کشیدند، چقدر محنت بردند، خدا میداند. یکی از دورههای سخت پیامبر، آنجا بود. پیامبر اکرم در این دوران، مسؤولیتش فقط مسؤولیت رهبری به معنای اداره یک جمعیت نبود؛ باید میتوانست از کار خودش پیش اینهایی که دچار محنت شدهاند، دفاع کند.
میدانید وقتی که اوضاع خوب است، کسانی که دور محور یک رهبری جمع شدهاند، همه از اوضاع راضیاند؛ میگویند خدا پدرش را بیامرزد، ما را به این وضع خوب آورد. وقتی سختی پیدا میشود، همه دچار تردید میشوند، میگویند ایشان ما را آورد؛ ما که نمیخواستیم به این وضع دچار شویم! البته ایمانهای قوی میایستند؛ اما بالأخره همه سختیها به دوش پیامبر فشار میآورد. در همین اثنا، وقتی که نهایت شدّت روحی برای پیامبر بود، جناب ابیطالب که پشتیبان پیامبر و امید او محسوب میشد، و خدیجه کبری که او هم بزرگترین کمک روحی برای پیامبر بهشمار میرفت، در ظرف یک هفته از دنیا رفتند! حادثه خیلی عجیبی است؛ یعنی پیامبر تنهای تنها شد!»[7]
قیاس باطل وضع امروزی ما با وضعیت شعب ابی طالب
«یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابیطالب و محاصرهی اقتصادی مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههای بدمحاسبهگر خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابیطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابیطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطی هستیم که ملت ما نشانههای پیروزی را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیاری از مراحل پیروزی، با سرافرازی دست پیدا کرده است. امروز مردم ما را از محاصرهی اقتصادی میترسانند؟ با این حرفها، با این ترفندها میخواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ امروز میخواهند در ارادهی مسئولین اختلال ایجاد کنند؟ «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتّبعنی»؛ این راهی است که با بصیرت انتخاب شده است، این راهی است که با مجاهدت باز شده است، این راهی است که با خون عزیزترینها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قلههائی هم دست پیدا کردیم. ما متوقف نمیشویم، انشاءالله پیش میرویم؛ ولی تا امروز هم به قلههای بسیاری دست پیدا کردهایم. جمهوری اسلامی، امروز کجا، بیست سال و سی سال قبل کجا؟ دشمنان جمهوری اسلامی، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان کجا، ضعف و انکسار امروزشان کجا؟ اینها نشانههائی است که ملت ایران را تشویق میکند. نخیر، در ادامهی راه اسلام - که راه خداست، راه دین است، راه سعادت دنیا و آخرت است - ارادهی مسئولین همچنان مستحکم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آینده، پای ثابت این حرکت عظیم خواهند بود.»[8]
درس فداکاری کامل نسبت به اسلام
«حضرت خدیجهى کبرى (علیهاالصلاةوالسلام) همهى ثروت خود را در راه دعوت اسلام و ترویج اسلام خرج کرد، و تأثیر این کار را کسانى مىدانند که در مبارزات و دوران اختناق نقش کمکهاى مالى را به مبارزین تجربه کردند. اگر کمکهاى خدیجه (علیهاالسلام) نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفهى عمدهاى به وجود مىآمد. بعد هم با رسول خدا و همهى مسلمین به شعب ابىطالب تبعید شدند و چند سال، دو- سه سال زندگى دشوار و طاقتفرسا را در آنجا تحمل کرد و در همان شعب ابىطالب هم دعوت حق را لبیک گفت و در حال تبعید از دنیا رفت.»[9] حضرت ابوطالب(علیه السلام) نیز بسان حضرت خدیجه(علیها السلام) تمام وجود خود را فدای اسلام نمود و در حالی که برای خدا و در راه خدا هجرت کرده و رنج تبعید را در سنین کهولت به جان خریده بود، به لقاء الله پیوست و مانند شهیدان والامقامی که وجود خود را وقف خداوند کردند، در جنت الهی و رضوان خداوندی ساکن گردید.»[9]
ــــــــــــــــــــــــــ
[1] . مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ج1، ص163.
[2] . همان، ص168 و 170.
[3] . پیشین، ص169.
[4] . آقابزرگ تهرانی تعدادی از آنها را در الذریعه ذکر نموده است: بنگرید به: فهرس اعلام الذریعه، ج2، ص1214.
[5] . ر.ک: مجلۀ آینه پژوهش، مهر و آبان 1372، شماره 21، مقالۀ کتابشناسی حضرت ابوطالب، نوشتۀ ناصرالدین انصاری قمی و همچنین نگ: (www.imamalislib.com/?p=1547)
[6] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم؛ 9 مرداد 1387. این مطلب و سایر مطالب نقل شده از مقام معظم رهبری با تصرف اندک نقل گردیده است.
[7] . بیانات در دیدار جمعی از جوانان؛ 7 اردیبهشت 1377.
[8] . بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی؛ 19 دی 1390.
[9] . بیانات در خطبه نمازجمعه؛ 2 خرداد 1365.
نظرات
اللهم صل علی محمد و آل محمد. متاسفانه روایات جعلی هم در صاح اهل سنت برای تخریب چهره مقدس حضرت ابوطالب زیاده و هنوز نمی خواند قبول کنند که ابوطالب مومن بود.