سند زيارت جامعه كبيره تمام است؟

09:31 - 1394/03/02

چکیده: به هيچ وجه جايي براي ترديد در مورد صحت صدور زيارت جامعه كبيره از معصوم ـ عليهم السلام ـ وجود ندارد و خود اهتمام زياد علماي بزرگ شيعه به اين زيارت و شروح مفصّلي كه در مورد آن نوشته اند و استشهاد آنان به اين زيارت كه خود بحثي است مفصل كه بايد در مجالي جداگانه بدان پرداخته شود دليل روشني بر صحت آن است.

در سند زيارت جامعه كبيره مشايخ شيخ صدوق هستند و مشايخ شيخ صدوق توثيق به خصوصي راجع به آنها نشده و در نتيجه يك اختلاف رجالي پيش آمده كه آيا مشايخ صدوق قابل اعتنا هستند يا نه در نتيجه مي توان سند زيارت جامعه را تمام دانست؟

پاسخ:

روايت زيارت جامعه از امام هادي ـ عليه السلام ـ در دو كتاب از تأليفات شيخ صدوق (ره) يعني كتاب من لا يحضره الفقيه و كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه السلام ـ ، نقل شده است، شيخ طوسي نيز اين روايت را به نقل از شيخ صدوق در كتاب تهذيب نقل كرده است.
نكته اول كه بايد به آن توجه كرد اين است كه اصطلاح صحيح، در مورد روايات، در نزد متقدمان از علماي شيعه با اصطلاح متأخران متفاوت است. معيار صحت روايت در نزد متقدمان، وثوق و صحت صدور آن از معصوم ـ عليه السلام ـ است.
بنابراين متقدمان از علماء با توجه به نزديكي به زمان ائمه ـ عليهم السلام ـ و اصحاب آنان، اطمينان دقيق تري به صحت صدور روايت از معصوم داشتند. از اين رو اصل بحث بررسي سندي در اصطلاح علمي، موضوعيت ذاتي ندارد بلكه جنبه طريقيت دارد و ارزش آن به اين است كه راهي براي اطمينان به صدور حديث از معصوم ـ عليه السلام ـ است. به همين دليل علماء برآنند كه از هر راهي كه اطمينان حاصل شود كه حديث از معصوم صادر شده است مي توان حكم به صحت آن حديث كرد خواه به عدالت راوي يا به وثاقت وي يا به علوّ متن روايت و يا به عمل كردن فقها به متن و اسناد به آن در مقام استدلال و يا هر راه ديگر.
نكته دوم: قابل توجه اين است كه شيخ صدوق در ميان علماي شيعه و بزرگان، اين امتياز را دارد كه به شهرهاي مختلف براي مسأله حديث مسافرت كرده و با فقها و بزرگان ديگر مذاهب مذاكرات علمي داشته است.
به همين دليل علماي ديگر مذاهب نيز از مشايخ ايشان بوده اند از اين رو چنان چه پس از ذكر نام يكي از مشايخ خود لفظ رضي الله عنه يا رحمة الله عليه آورده باشد گويند كه آن شخص امامي اثنا عشري و مورد اعتماد او بوده است.
بزرگان و محدثان، داراي مشايخي بودند كه براي تعظيم شأن آنها و به دليل كثرت روايت از آنان و جلالت قدرشان، ملتزم بودند پس از ذكر نام آنها لفظ رضي الله عنه يا رحمة الله عليه را به كار برند بنابراين آنان از اجلاّء بودند چه نام آنان در كتاب هاي رجالي ذكر شده باشد و چه ذكر نشده باشد و حديثي كه از آنان روايت شود صحيح و مورد اعتماد است.
از جمله ابن مشايخ، مشايخ شيخ صدوق و مشايخ شيخ كليني و... اند.
صاحب معالم الاصول كه از فرزندان شهيد ثاني است در كتاب منتقي الجمان مي نويسد:
«متقدمان از علماي ما رضي الله عنهم از جماعتي از مشايخ خود روايت نقل مي كردند كه ملاحظه احوال آنان جلالت شأن آنان را مشخص مي كند امّا نام ايشان در كتاب هاي رجالي موجود نيست و اگر كسي بنا را بر ظاهر امر گذارد بايد نام آنان را در شمار مجهولان قرار دهد در حالي كه قرائن و شواهد گواه آن است كه ايشان در شمار افراد ضعيف يا مجهول نيستند چرا كه كثرت روايت نقل شده از آنان و اعتنا به جلالت شأن و بزرگواري آنان خلاف اين را ثابت مي كند پدرم كه درود و رحمت خدا بر او باد نيز سخني مانند اين در مورد برخي از مشايخ شيخ صدوق(ره) بيان كرده است. ممكن است چنين گمان شود كه عدم ذكر نام آنان در كتاب هاي رجالي به دليل عدم اعتماد بر آنان بوده است در حالي كه پنداري غلط است زيرا عدم ذكر نام آنان دلايل مختلفي دارد كه از جمله آنان اين است كه اين مشايخ بزرگوار داراي تأليف و صاحب تصنيف نبوده اند و بيشتر كتاب هاي رجالي متقدمان در مورد كساني بود كه صاحب تصنيف و كتاب بودند و در آن طرق روايت به آن كتاب ها را بيان مي كردند...».(1)
علامه مجلسي محمد باقر، در كتاب بحارالأنوار در بررسي و حكم به صحت يكي از روايات، در مورد برخي از مشايخ صدوق (ره) مي نويسد: «مشايخ اربعه اي كه صدوق آنها را در كتاب كمال الدين ذكر كرده است، گرچه در كتب رجال توثيقي در مورد آنان نرسيده است. امّا آنان از مشايخي هستند كه صدوق، بسيار از آنان روايت كرده است و پس از ذكر نام آنها لفظ رضي الله عنه را به كار برده است.(2)
با توجه به مطالب بيان شده، عدم ذكر نام يك راوي در كتاب هاي رجالي ثمانيه، به تنهايي دليل بر ضعيف يا مجهول بودن آن راوي نيست.
در مورد مشايخ شيخ صدوق در زيارت جامعه بايد توجه كرد كه اولا: در هيچ كتاب رجالي در مورد آنان ذم يا سخني كه دليل بر بي اعتمادي بر روايات آنها باشد، وجود ندارد و ثانيا: در بررسي تك تك رجال سند زيارت خواهيم ديد كه در مورد علي بن احمد بن موسي الدقاق آيت الله خويي در معجم رجال الحديث مي نويسد از او ذمّي نقل نشده است.(3)
در مورد حسين بن ابراهيم بن أحمد الكاتب المكتب آمده است كه او از مشايخ صدوق است كه بسيار از او روايت نقل كرده است و از او با لفظ رضي الله عنه و رحمة الله به جلالت ياد كرده است.(4)
در مورد موسي النخعي بايد توجه كرد كه شيخ صدوق(ره) در كتاب من لا يحضره الفقيه اين شخص را با عنوان موسي بن عبدالله النخعي و در كتاب عيون اخبار الرضا ـ عليه السلام ـ او را با عنوان موسي بن عمران النخعي ياد كرده و از او زيارت جامعه را نقل مي كند. در كتاب مستدركات علم رجال الحديث آمده است كه موسي بن عمران نخعي و موسي بن عبدالله نخعي نام يك نفر است و يكي از نام هاي عمران يا عبدالله نام جد او است و نه پدرش.(5)
در كتاب مستدركات علم رجال الحديث از قول عده اي از علما كه ازجمله آنان وحيد بهبهاني وعلامه مامقاني است در موارد متعدد نقل شده است كه موسي بن عبدالله النخعي راوي زيارت جامعه، شخصي امامي و صحيح الاعتقاد است و تلقين چنين زيارت با چنين مضاميني در مورد ائمه ـ عليهم السلام ـ دليل واضحي است بر آن كه او اهل علم و فضل و مقبول الرواية است و عدم ذكر نام او در كتاب هاي رجالي موجب قدح او نيست.(6)
با توجه به مطالب بيان شده، مشخص مي شود كه راويان سند زيارت جامعه كبيره از راوياني هستند كه هيچ ذم و نادرستي از آنان در كتاب ها گزارش نشده است و علاوه بر آن افرادي مورد اعتماد و جليل القدرند. مرحوم علي اكبر غفاري در ذيل روايت زيارت جامعه در كتاب من لايحضره الفقيه شيخ صدوق (ره) مي نويسد: شيخ صدوق اين روايت را توسط سه تن از مشايخ خود روايت كرده است: علي بن احمد بن موسي الدقاق، محمد بن احمد السناني كه همان محمد بن احمد بن محمد بن سنان است و حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام المكتب. اين سه نفر از مشايخ اجازه اند و شيخ در تمام تأليفات و كتاب هاي خود روايتي را از اين سه مشايخ ذكر نكرده است مگر آن كه در مورد آنان از تعبير رضي الله عنه استفاده كرده است و بر آنان اعتماد كرده است. اين اعتماد شيخ و مدح او در مورد آنان كافي است و به همين دليل طريق نقل شده توسط شيخ «در مورد زيارت جامعه»، صحيح و يا حسن كالصحيح است و خودِ اعتماد شيخ، مؤيد اين مطلب است.(7)
از اين روست كه علامه مجلسي در كتاب بحارالأنوار در مورد اين روايت و در ذيل آن مي نويسد:
به اين دليل من به مقدار ناچيزي به شرح اين زيارت پرداختم و اگر چه حق آن را ادا نكردم، كه اين روايت اصح الزيارات سنداً است و از همه زيارت ها از جهت لفظ فصيح تر و از جهت معنا بليغ تر و از نظر رتبه والاتر است.(8) مرحوم محدث قمي نيز در كتاب الانوار به همين مطلب علامه مجلسي اشاره مي كند.(9)
بنابراين به هيچ وجه جايي براي ترديد در مورد صحت صدور زيارت جامعه كبيره از معصوم ـ عليهم السلام ـ وجود ندارد و خود اهتمام زياد علماي بزرگ شيعه به اين زيارت و شروح مفصّلي كه در مورد آن نوشته اند و استشهاد آنان به اين زيارت كه خود بحثي است مفصل كه بايد در مجالي جداگانه بدان پرداخته شود دليل روشني بر صحت آن است.

پاورقی:

1. شيخ حسن صاحب معالم، منتقي الجمان، ج1، ص39 ـ 40.
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1983م، ج80، ص53.
3. خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، چاپ پنجم، 1413ق، ج12، ص279.
4. بهبهاني، وحيد، تعليقه علي منهج المقال، ص136. بروجردي، طوائف المقال، ج1، ص167.
5. نمازي شاهرودي، علي، مستدرکات علم رجال الحديث، ج8، ص20 ـ 21.
6. همان، ج1، ص7 ـ8.
7. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، تعليق شيخ غفاري، علي اکبر، قم، جامعه مدرسين حوزه، ج2، ص609.
8. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، 1983م، ج99، ص144.
9. محدث قمي، الأنوار البهية، قم، جامعه مدرسين حوزه، چاپ اول، 1417ق، ص287.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.