چکیده: هیچگاه نمیتوان نوع گریهای که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در فراق پدر داشتهاند، را صرفاً یک گریه احساسی و از جنس عواطف زنانه به شمار آورد، از طرفی گریهکردن طولانی در فراق پیامبری دلسوز که بعد از وفاتش، امر او بر زمینماند و مورد بیمهری امت قرار گرفت جای تعجب ندارد.
عناد و دشمنی وهاببیت با اهلبیت پیامبر(صلیاللهعلیهواله)
با مطالعه آثار متفکران وهابی به روشنی عناد و دشمنی ایشان را نسبت به اهلبیت پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) میتوان مشاهده نمود، مروجان اندیشههای تکفیری با روشهای مختلفی این عناد را به اثبات رساندهاند. گاه با تکفیر پیروان و محبان خاندان عصمت و طهارت و گاه با تضعیف روایات و احادیثی که در فضیلت و منزلت امامان شیعی در متون روایی وجود دارد و در مواردی نیز با دفاع جدی از دشمنان و قاتلان ایشان به مبارزه با فرهنگ شیعی و دشمنی با اهل بیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) اقدام نمودهاند. در این نوشتار سعی داریم به گوشهای کوچک از این خباثت و دشمنی اشاره کنیم.
وهابیت و دشمنی با حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
ازجمله مسائلی که در آثار «ابنتیمیه» پدر فکری وهابیت، تعجب انسان را برمیانگیزد دشمنی و عناد او نسبت به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است. این موضوع با اعتراضات بیموردی که ابنتیمیه نسبت به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در نوشتههای خود بیان میدارد، مشخص میشود.
اعتراض به حزن حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)
ابنتیمیه در اعتراض به حزن حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در سوگ پدرش با مقایسه نمودن این سوگواری با حزن خلیفه اول در غاری که به هماره پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود، میگوید: «شیعه و دیگران از فاطمه(سلاماللهعلیها) حکایت میکنند که به حدی در سوگ پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) حزن داشت که قابل توصیف نبود، و اینکه او بیتالاحزان ساخته است، و این کار را مذمت برای او به حساب نمیآورند، با این که او برای امری حزن داشت که فوت شده و باز نمیگردید، ولی ابوبکر در زمان حیات پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) از ترس اینکه حضرت کشته شود خوف داشت، و لذا وقتی حضرت فوت کرد، هرگز ابوبکر اینچنین حزنی را نداشتند، زیرا بیفایده بود،...».[1]
جواب اعتراض اینتیمیه
اعتراضی که ابنتیمیه به صدیقه کبری(سلاماللهعلیها) گرفته است، دارای اشکالات فراوانی است که به طور خلاصه به چند مورد آن اشاره میکنیم:
1. از کجا معلوم که ترس خلیفه اول در آن زمان، به خاطر جان خویش نبوده باشد، شما از کجا و به استناد چه دلیلی میگوید که او به خاطر جان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) محزون شده بود. لذا هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوید ترس خلیفه اول به خاطر جان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود نه خودش.
2. گریه زهرای مرضیه(سلاماللهعلیها) تنها یک گریه عاطفی و در حزن از دست دادن پدر نبود، بلکه از قرائن موجود اینچنین به دست میآید که حضرت با اتخاذ این روش، اعتراض خود را به سیاستهای جامعه زمان خویش اعلام داشتند، چرا که در آن زمان به خاطر بیوفایی و پشت کردن امت اسلامی به سنت نبوی و رها کردن ولی خدا، همچنین به خاطر بیاعتنایی به امری الهی در معرض خطری بسیار خطرناک قرار داشت. از اینرو فاطمهزهرا(سلاماللهعلیها) با اعلام ناراحتی، در مقام دفاع از ولی خدا برآمدند، تا در تاریخ ثبت شود که دختر پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) و کسی که رضایت او، رضایت خداوند متعال است، از وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی موجود راضی نبوده است.
3. اگر گریه صدیقهکبری(سلاماللهعلیها) را نیز از جنس دنیوی تعریف کنید، باز هم اعتراضی به ایشان نخواهد بود و کسی نمیتواند ایشان را توبیخ نماید، چرا که زهرایمرضیه(سلاماللهعلیها) پدری مهربان و آخرین پیامبر الهی را از دست داده بود، پیامبری که حق بود در سوگ و فراق او نه تنها فاطمهزهرا(سلاماللهعلیها) بلکه تمام جامعه اسلامی داغدار باشند. ولی با اینحال حزن و گریه عاطفی نه تنها امر مذمومی نیست، بلکه موضوعی فطری و رایج است که هر انسان داغدار در فراق نزدیکان خود محزون خواهد شد.
4. در عبارت ابنتیمیه بیان شده بود که خلیفه اول از آن حادثهی دلخراش غمگین نبوده و گریه نکرده است؛ در حالی که اهل سنت میگویند او برای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) محزون بوده و نوحه سرایی کرده است. طیالسی میگوید بعد از وفات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ابوبکر این چنین فریاد برآورد: «وا نبیاه، وا خلیلاه، و اصفا».[2]
5. در خصوص سیره پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در منابع اهل سنت مطالبی نقل شده است که بر خلاف نگرش و فهم ابنتیمیه است. برای نمونه «مسلم» و «بخاری» نقل کردهاند: هنگامیکه خبر شهادت «زید بن حارث» و «جعفربن ابیطالب» و «عبد الله بن رواحه» در جنگ موته» به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسید، در حالی که آثار حزن و اندوه در چهره ایشان نمایان بود، در مجلس ترحیم حاضر شدند.[3]
همچنین بخاری از «انس بن مالک» نقل کرده است که هنگامی که قاریان قرآن در کنار چاه معونه به شهادت رسیدند، یک ماه حضرت سخن نمیگفت و هرگز دیده نشد که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به این شدت ناراحت شده باشند.[4]
همچنین نقل شده رسولاکرم(صلیاللهعلیهوآله) زمانیکه فرزندش «ابراهیم» را از دست داد فرمودند: «همانا چشم میگرید، و قلب محزون میشود، ولی غیر از آنچه رضایت پروردگار است نمیگوییم، و به طور حتم ای «ابراهیم» در فراق تو محزونیم.»[5]
نتیجه کلام
به هیچ وجه نمیتوان نوع گریهای که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) داشتهاند را صرفاً یک گریه احساسی و از جنس عواطف زنانه به شمار آورد، از طرفی گریه کردن طولانی در فراق پیامبری دلسوز که بعد از وفاتش، امر او بر زمین مانده و مورد بیمهری امت قرار گرفته است جای تعجب ندارد. به عبارت دیگر گریه زهرای مرضیه(سلاماللهعلیها) تنها یک رفتار عاطفی صرف نبود، بلکه اعلام برائتی بود از اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی جامعه وقت.
__________________________
پینوشت
[1]. ابنتیمیه، منهاج السنه،ج8،ص459.
[2].مسند طیالسی،ج1،ص217.
[3].صحیح بخاری،ج1،ص437.صحیح مسلم،ج2،ص614.
[4]. صحیح بخاری،ج1،ص437.
[5]. صحیحبخاری،ج1،ص438و439.
نظرات
خدا لعنت کند کسانی که حق امیرالمومنین را پایمال کردند...اونایی که درعین تعجب تمام حادثه را فراموش کرده و به دنبال دنیا دویدند خداعذابشان را بیشتر کند
خدا لعنت کند دومی را که با بی احترامی به بی بی زمینه شهادت ایشان را به وجود اوردند...به خدا اگر مصلحت اسلام نبود این نامردان را قدرت ورود به خانه علی نبود...جانم امیرالمومنین چه کشیدی در ان دوران مخوف..
حق داشتی با چاه دردودل کنی یا امیرالمومنین