چکیده: نماز ستون سازهی بلند دین است. یکی از اصول موثر در نهادینه سازی نماز در جامعه اصل زمینه سازی است. از عوامل موثرِ زمینه ساز که میتواند در جذب به نماز یاری رساند، پیش نماز مناسب و شایسته است.
نماز ستون سازهی بلند دین است[1]. بر پایهی روایات، نماز هویت و قوام بخش اسلام است؛ اما سوال کلیدی این است: چگونه نماز را در جامعه نهادینه سازیم؟ برای پاسخ بدین سوال بایستی اصول و راهکارهایی را مد نظر داشت.
یکی از اصول موثر در نهادینه سازی نماز در جامعه _ این جامعه میتواند یک مدرسه، دانشگاه، کارگاه و ... باشد _ اصل «زمینه سازی» است. زمینه سازی مناسب یعنی به کارگیری امکانات نرم افزاری [مانند امام جماعت شایسته، آماده سازی و تجهیز علمی/معرفتی خانواده برای دعوت به نماز، الگو دهی موفق و ...] و سخت افزاری [فضا سازی مطلوب در محل برپایی نماز اعم از مسجد، حسینیه و نماز خانه] مناسب در راستای تحقق نمازی مناسب
توجه به جایگاه و نقش مسجد به عنوان محل گذاردن نماز، در راستای جذب و نهادینه سازی نماز بر پایهی همان اصل پیش گفته [زمینه سازی] ضروری است. مسجد از ظرفیت ویژهای جهت جذب به نماز برخوردار است. به موقعیت و جایگاه مسجد از حیث سخت افزاری و نرم افزاری به درستی باید نگریست. این که مسجد در دسترس، با محیطی مفرح، معطر و دلباز، واجد فرشهای تمیز و بهداشت مناسب، محلهای ورود و خروج آسان با پلههایی تا حد امکان کم و شیب ملایم و ... باشد به زمینهسازیهای سخت افزاری مناسب و لازم جهت دعوت و جذب به نماز بر میگردد که هر یک در جای خود مهم و در خور توجه است.[2]
امام جماعت شایسته، زمینهساز جذب برای نماز
از عوامل موثرِ و زمینهسازی که میتواند در جذب به نماز یاری رساند، پیشنماز مناسب و شایسته است. یکی از کارکردهای عدالت در موضوع امام جماعت، کارکرد روانشناختی آن است. عدالتی که در امام جماعت معتبر میباشد، عبارت است از: حسن ظاهر؛ یعنى دورى جستن از گناهان كبیره، به طورى كه ظاهر احوال شخص به طور ظنّى[3] دلالت كند كه او بناى بر ترک گناه دارد، نه آن كه اتفاقا چند روزى گناه را ترک كرده باشد و مأموم باید این حسن ظاهر را احراز كند، و نیز اصرار بر گناهان صغیره، به منزلهی گناه كبیره است.
همچنین امام جماعت لازم است کارهای خلاف مروّت [کارهایی که نزد مردم خلاف عادات و رفتار نیک است و زشت و مورد تنفّر شمرده میشود] را مرتکب نشود؛ حتی به زیبایی صورت پیشنماز البته جایی که دو امام جماعت با هم در مسجدی حاضر و از لحاظ دیگر شرایط هم برابر باشند؛ نیز اشارتی شده است[4] که از مجموع اینها [عدالت، مروت و ...] جایگاه و نقش امام جماعت را میتوان تحلیل کرد.
به هر حال وقتی پیشنماز خوددار، اصلاحگر وضع خود و موافق فطرت انسانی بود، در روح و جان مخاطبش جای خویش را یافته و مورد اعتمادش واقع میشود. دلگرمی و یا دلسردی به نماز نزد مخاطب [ماموم] ربط وثیقی با نیت خالص و رفتار مطلوب [صبوری، مهربانی و تبسم، دلسوزی و همدلی با مخاطب، عدم وابستگی به طیف و جناحی خاص و ...] و یا نامطلوب امام جماعت دارد. در تحقیقی که بر کارمندان وزارت کار انجام گرفت، نزدیک به 83% پاسخ دهندگان، مقبولیت امام جماعت را به عنوان عنصر تاثیر گذار در استقبال کارکنان از نماز جماعت عنوان کردهاند و بیش از 50% معتقد بودهاند که از عوامل دلسردی افراد به نماز جماعت و اقتدا به امام جماعت، رفتار عادی وی در مواقع عادی است.[5]
----------------------------------------------------
پینوشت
[1]. «عَنْ أَبِی جَعْفَر(عَلَيهِ السَّلام) قَالَ بُنِیَ الإسْلامُ عَلَى خَمْسَةِ اَشیاءَ؛ عَلَى الصَّلاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلايَةِ؛ امام باقر(عليهالسلام) فرمود: اسلام بر پنج چيز بنا شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولايت اهل بيت(عليهمالسلام)». بحار، ج 82، ص 234
[2]. به طور نمونه بر اساس آمار به دست آمده از پیمایشی در وزارت کار و امور اجتماعی دربارهی اقامهی نماز، نزدیک به 55% کارمندان معتقد بودند که وضعیت بهداشتی؛ نظیر: بوی عرق بدن و پاها در کل، عدم رعایت نکات بهداشتی از علل عمدهی عدم استقبال کارمندان از نماز جماعت است و سبب کاهش تعداد نمازگذاران در مساجد میگردد. [رضاعلی اکبری معلم، بررسی نگرش کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی نسبت به شرکت در نماز جماعت، ص 43].
[3]. آدمی در برخورد با اشیاء و حالات و اوصافی که میتوانند داشته باشند، دچار وهم یا ظن و یا یقین میشود. ظن یا گمان نوعی درک و دریافت نفسانی است كه بالاتر از وهم(حالت تا 50%) است و از 50% تا 99% را ظن میگویند. یقین بالاتر از ظن و به این معنی است که در نزد شخص دارای یقین، شیء تنها همین حالت را دارد و احتمال این که حالت دیگری داشته باشد، نیست.
[4]. http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/114006/789.
[5]. رضاعلی اکبری معلم، بررسی نگرش کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی نسبت به شرکت در نماز جماعت، ص 43 و 58.