حادثه عاشورا جلوه عمل به تکلیف است

20:29 - 1394/07/21

چکیده: یکی از درس های قیام سید الشهداء (علیه السلام) «عمل نمودن به تکلیف» است، و آن کس که برای انجام تکلیف کار می‌کند، پیروزیش به این نیست که به مقصود خود دست پیدا کند؛ بلکه زمانی احساس پیروزی می‌کند که موفق شود به تکلیفش عمل کند.

حادثه عاشورا جلوه عمل به تکلیف است

یکی از درس‌های مهمی که امام حسین (علیه السلام) در جریان عاشورا به آیندگان می‌دهد، بحث «عمل به تکلیف» است. به تکلیف عمل نمودن که نشأت گرفته از روحیه اخلاص می‌باشد، به این معناست که انسان در هر شرایطی رضایت و خواست الهی را در نظر بگیرد، و مطابق آن عمل کند.
گاه وظیفه الهی ایجاب می‌کند انسان سکوت کند و گاه ایجاب می‌کند اعتراض نماید.
سید الشهداء (علیه السلام) بر طبق همین اصل، ده سال حکومت نابحق معاویه را تحمل نمودند، و به ظاهر اعتراضی ننمودند. ولی با به هلاکت رسیدن معاویه و تغییر شرایط، امام، احساس وظیفه دیگری نمود. سکوت را شکستند و اقدام به قیام علیه یزید نمودند. چرا که تکلیف امام در این دو دوره متفاوت بود.
در این رابطه به چند نمونه می‌توان اشاره نمود:
الف: امام حسین (علیه السلام) پس از تصمیم گیری حرکت به سوی مکه، به زیارت قبر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمدند و این‌گونه با خدای مناجات نمودند: «...وَأَنا أسأَلُكَ يا ذا الجَلالِ وَالإكرامِ بِحَقِ‏ هذا القَبرِ وَمَن فيهِ إلَّا اختَرتَ لِي مِن أمري ما هوَ لَكَ رِضىً، ولِرَسولِكَ رِضى‏...»،[1]؛ «ای پروردگار صاحب جلال و کرامت، تو را به حق این قبر و آن‌که آرمیده، سوگند که از تو می‌خواهم که آ‌‌ن‌چه مورد رضای و خشنودی تو و مورد رضای پیامبر توست بر من اختیار کنی.»
ب: محمد بن حنفیه قبل از حرکت امام از مکه به سمت کوفه، شبانه به محضرش شتافت و پیشنهاد خود را مبنی بر اقامت در مکه و یا حرکت به سوی یمن ارائه کرد. سید الشهدا (علیه السلام) فرمودند: پیشنهاد و نظریۀ تو را مورد توجه [و مطالعه] قرار می‌دهم.
اما فردا محمد حنفیه از حرکت برادر آگاه شد. به سرعت پیش امام آمده، افسار شتر را گرفته و عرضه داشت: مگر دیشب وعده‌ای ندادی که درخواست و پیشنهاد مرا مورد مطالعه قرار دهی؟، امام در جواب فرمودند: آری، اما پس از رفتن تو، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)  به خواب من آمد و فرمود: «يَا حُسَيْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ‏ يَرَاكَ‏ قَتِيلا »،«ای حسین [به سوی عراق] خارج شو چرا که خداوند خواسته است که ترا کشته ببیند.»
 برادر گفت: پس چرا زنان و فرزندان را با خود همراه کردی؟ حضرت پاسخ فرمودند: پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا»،[2]؛ «خداوند خواسته است که آنان را اسیر ببیند.»
ج: حضرت، وقتی در مسیر راه به سمت کوفه خبر شهادت مسلم بن عقیل را می‌شنوند، می‌فرمایند:«رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ إِلى رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، أَلاَ إِنَّهُ قَدْ قَضَى ما عَلَیْهِ وَ بَقِىَ ما عَلَیْنا»،[3]؛ «خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است.»
د: سید الشهداء (علیه السلام) در روز عاشورا پیش از آغاز جنگ، مى‌فرمایند: «أَلا قَدْ أَعْذَرْتُ وَ أَنْذَرْتُ، اَلا إِنِّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاُسْرَةِ عَلى قِلَّةِ الْعِتادِ وَ خَذَلَةِ الاَصْحابِ»،[4]؛ «آگاه باشید! که من حجّت را تمام کردم و از عاقبت شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشید! که من با همین خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفایى یاران، جهاد خواهم کرد.»
همه این شواهد، گویای این امر است که آن‌چه برای حضرت، اهمیت داشت، عمل نمودن به وظیفه الهی بود، نه رسیدن به نتیجه، و بر همین مبنا است که امام حسین (علیه السلام) مى‌فرماید: «أَرْجُو أَنْ یَکُونَ خَیْراً ما أَرادَ اللهُ بِنا، قُتِلْنا أَمْ ظَفِرْنا»،[5]؛ «امیدواریم آن‌چه خداوند براى ما مقرّر فرموده خیر باشد، چه کشته شویم، چه پیروز گردیم.»
نکته قابل توجه در این میان، آن است که نتیجه عمل به تکلیف، رسیدن به پیروزی واقعی است. اگر چه به ظاهر در مقابل خصم، مغلوب شویم.
مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: «آن کس که برای انجام تکلیف کار می‌کند، پیروزیش به این نیست که به مقصود خود دست پیدا کند؛ بلکه زمانی احساس پیروزی می‌کند که موفق شود به تکلیفش عمل کند.»[6]
بنابراین قیام سید الشهداء (علیه السلام)، یکى از جلوه‌هاى باشکوه و بارز «عمل به تکلیف» بود که هر چند این قیام، ظاهرا به شکست انجامید، ولی چون حضرت در انجام وظیفه الهی خویش، هیچ کوتاهی ننمودند، به حقیقت پیروزمند واقعی محسوب می‌شوند.
 .....................................
پی‌نوشت:
[1]. احمدى ميانجى، على‏، مكاتيب الأئمة عليهم السلام‏، ج3 ص 111، دار الحديث‏، قم‏، 1426 ق‏
[2]. ابن طاووس، على بن موسى‏اللهوف على قتلى الطفوف، ص65، ‏تهران
[3]. همان، ص74
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،‏ بحار الأنوار( ط- بيروت)، ج45 ص9، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏
[5]. ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى‏، وقعة الطفّ‏، ص 174، جامعه مدرسين‏، قم‏، 1417 ق‏
[6]. دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
19 + 1 =
*****