چکیده: مشرکان قریش پس از آنکه نتوانستند مانع از شکوفایی اسلام و پیشرفت مسلمانان شوند تصمیم گرفتند تا با استفاده از تحریم اقتصادی مسلمانان را به زانو درآورند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با توکل بر خدا به مقابله با زیاده خواهی مشرکان پرداخت.
در اواخر سال ششم سران قریش از نفوذ و پیشرفت حیرتانگیز آیین یکتاپرستی اسلام سخت ناراحت بودند و در فکر چاره و راهحلی افتادند. اسلام آوردن افرادی مانند «حمزه» و تمایل جوانان قریش و آزادی عملی که در کشور حبشه نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی مشرکان قریش افزوده بود و از اینکه از نقشههای خود بهرهای نمیبردند، سخت متأثر بودند از اینرو به فکر نقشه دیگری افتادند تا از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند و پایهگذار و هواداران اسلام را در میان این حصار خفه سازند.[1]
در نتیجه مشرکان قریش راهی دیگر در پیش گرفتند و تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر قریش تحمیل کردند تا دست از حمایت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بردارند و او را به قریش واگذارند. ابوطالب پس از مشورت با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تصمیم گرفت، برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای، بنیهاشم و بنیمطلب را در مکانی به نام شعب ابیطالب گردآورد.[2] از سوی دیگر چون قتل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاری ساختن خون در مکه بود، مشرکان بهناچار پس از اجتماع در دارالندوه -محل شورای قریش- تصمیم گرفتند، بنیهاشم و بنیمطلب را در محاصره کامل اقتصادی - اجتماعی قرار دهند تا شاید بدین وسیله آنان را به تسلیم به قریش مجبور کنند.[3] زیرا مکیان در آن زمان قدرت سیاسی متمرکزی نداشتند و هر طایفه و عشیرهای بهطور جداگانه، زعامت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خویش را در اختیار داشت. بنابراین قطع روابط اقتصادی و اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحتفشار قرار دادن بنیهاشم و حامیان بود پیامبر(صلیاللهعلیهوآله).
سرانجام مشرکان قریش عهدنامهای به خط منصور بن عکرمه و امضای بزرگان قریش نوشتند و در آن متعهد شدند که:
الف) هر گونه خرید و فروش با هوادارن محمد(صلیاللهعلیهوآله) تحریم میشود.
ب) ارتباط و معاشرت با آنان اکیداً ممنوع میگردد.
ج) هرگونه ارتباط زناشویی و... با مسلمانان ممنوع است.
د) در تمامی پیش آمدها باید از مخالفان محمد(صلیاللهعلیهوآله) حمایت کرد.
مشرکان این پیماننامه را داخل کعبه آویزان نمودند و سوگند یاد کردند که ملت قریش، تا دم مرگ طبق موازین ذیل عمل کند.[4]
به اینترتیب یکی از دشوارترین مراحل تاریخ اسلام آغاز شد و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و عمویش ابوطالب، همسرش خدیجه، خاندان بنیهاشم، بنی مطلب و دیگر مسلمانان به مدت 3 سال در سختترین شرایط به سر بردند؛ آنان در این مدت از محل داراییهای خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، بهرغم پیماننامه و از روی تعصب قومی و خانوادگی پنهانی آذوقه به آنجا میفرستادند. مقاومت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و یاران او در این مدت، عرصه را بر قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند.
پایان محاصره
در سال دهم بعثت شبی ابوجهل، جلوی حکیم بن حزام را که برای خدیجه بار گندم میبرد را گرفت. دیگران مداخله کردند و به سرزنش ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از بنیهاشم برخاستند که چرا بنی مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکتکنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را باطل کنند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به امر پروردگار از نابودی پیماننامه مطلع شد و ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: برادرزادهام میگوید موریانه پیماننامهای را که نوشتهاید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛ ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ میگوید او را به شما خواهم سپرد. آنان وقتی سراغ پیماننامه رفتند دیدند موریانه همه آن را جز نام خدا خورده است. بدین ترتیب با مقاومت مسلمانان و امداد الهی پیمان محاصره بنیهاشم شکسته شد و آنان از شعب ابوطالب بیرون آمدند.[5]
---------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. تاریخ تحلیلی اسلام، سیدجعفر شهیدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۰ق، ص53.
[2]. تاریخ صدر اسلام، غلامحسین زرگرینژاد، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص281.
[3]. تاریخ یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج1، ص336.
[4]. الطبقات الكبری، ابن سعد، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰ق، ج1، ص163، البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی،بیروت، دار الفكر، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م، ج3، 86.
[5]. تاریخ تحلیلی اسلام، همان.