حدیث «منزلت» و دلالت آن بر امامت

09:42 - 1394/07/27

چکیده: با  حديث منزلت و تصریح قرآن کریم، تمامي مقامات حضرت هارون؛ جز مقام نبوت، براي امير المؤمنين(علیه‌السلام) نيز ثابت می‌شود و تنها حضرت علی(علیه‌السلام) است که خليفه و وزير رسول خدا (صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله)است، و هیچ خلل و اشکالی در دلالت حدیث بر امامت و جانشینی امیرمومنان(علیه‌السلام) نمی‌توان وارد نمود و نص حدیث گویای تمام حقیقت برای همه حق‌جویان و حق‌طلبان می‌باشد.

حدیث منزلت و دلالت آن بر امامت

یکی از افتخارات شیعه، داشتن ادله بسیاری از قرآن کریم و روایات نبوی در اثبات امامت و خلافت امیرالمومنین(علیه‌السلام) است؛ یکی از این ادله، حدیث منزلت است که هم به لحاظ سندی بسیار محکم می‌باشد، که حتی علمای اهل سنت ادعای تواتر نموده‌اند؛ و هم آن‌که دلالت آن بر جانشینی و وصایت امیرالمومنین(علیه‌السلام) متقن و کامل می‌باشد.

در این مقال ابتدا تواتر و صحت حدیث «منزلت» را از دیدگاه بزرگان و علمای اهل سنت مورد برسی قرار داده، سپس به بیان وجه دلالت آن و تصریح رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جانشینی امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌پردازیم.

«بخاری» در صحیح خود می‌نویسد: «هنگامی كه رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) عازم جنگ تبوك شد؛ امیرالمومنین(علیه‌السلام) را به جانشينی خود در مدينه تعيين کرد. امیرالمومنین(علیه‌السلام) خدمت پیامبر(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) عرضه داشت: «آيا من‌را به جانشينی خود در ميان زنان و فرزندان، معين می‌فرمایید؟ رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) در پاسخ فرمود: «آيا خرسند نيستی از اين‌كه منزلت تو نسبت به من، مانند منزلت هارون نسبت به حضرت موسی باشد و از هيچ جهتی ميان تو و او تفاوتی نيست، تنها تفاوت آن است كه پيغمبری پس از من مبعوث نمی‌شود».[1]

«مسلم نیشابوری» نیز نقل می‌کند که رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) خطاب به امیرالمومنین(علیه‌السلام) فرمود: «منزلت تو در نزد من، برابر با منزلت هارون در نزد حضرت موسی است؛ جز اين‌كه پيغمبری پس از من مبعوث نمی‌شود».[2]

سند این حدیث از چنان اتقان و قوتی برخوردار است که «حاكم حسكانی» از بزرگان اهل سنت، بعد از نقل روایتی‌ می‌گوید: «اين همان حديث منزلت است كه استاد ما ابوحازم حافظ می‌گفت: «من آن را به پنج هزار سند استخراج كرده‌ام».[3]

برسی وجه دلالت حدیث منزلت
بر مبنای تصریح حدیث و عمومیت جمله «بمنزله هارون من موسی» تمام مقاماتی که قرآن کریم برای هارون نسبت به موسی بیان داشته، برای امیرالمومنین(علیه‌السلام) نیز نسبت پیامبر اکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) ثابت است. هم‌چنین استثنا كردن مقام نبوت در متن روایت، خود تأكيد بسیار قوی بر عموميت مقام منزلت اميرالمومنين(علیه‌السلام) می‌باشد که راه گریز و توجیه این روایت را از سوی مخالفان می‌بندد.

آیات قرآن کریم به بیش از پنج مورد از منزلت‌های هارون نسبت به حضرت موسی اشاره کرده است، که به دلیل اهمیت موضوع بحث به سه مهم آن اشاره می‌نمایم.

1. مقام خلافت: چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «قَالَ مُوسيَ لِأَخِيهِ هَرُونَ اخْلُفْنيِ فيِ قَوْمِي[اعراف/142] و موسی به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش».

2. مقام وزارت: قرآن کریم می‌فرماید: «آتَيْنا مُوسَی الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزيراً [فرقان/35] و ما به موسی كتاب (آسمانی) داديم و برادرش هارون را ياور او قرار داديم».

3. اخوت و برادری: خداوند در آیه دیگر به این موضوع اشاره می‌کند: «وَ اجْعَل ليّ ِ وَزِيرًا مِّنْ أَهْليِ هَارُونَ أَخِي[طه/29]و وزيری از خاندانم برای من قرار ده، برادرم هارون را».

شاید عده‌ای به این موضوع اشکال وارد سازند که حضرت موسی و هارون برادر نسبی بودند، اما پیامبراکرم(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) و امیرالمومنین(علیه‌السلام) چنین نسبتی با هم ندارند. به همین خاطر دلالت حدیث ناتمام است.

در پاسخ باید گفت رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) به همین دلیل که تمامی مقامات هارون نسبت به حضرت موسی در حق امير المومنين(علیه‌السلام) تحقق يابد، با ایشان عقد اخوت بستند و او را برادر خود در دنيا و آخرت خطاب كرد. چنان‌که این موضوع را حاكم نيشابوری و بسياری ديگر از علمای اهل سنت نقل كرده‌اند: «عبدالله بن عمر گفت: چون پيغمبر به مدينه وارد شد، بين اصحاب اخوت و برادری بر قرار كرد ، پس علی(علیه‌السلام) با چشم گريان آمد، گفت: يا رسول الله اصحابت را برادر كردی، و من‌را با كسی برادر نكردی، فرمود: «يا علی، تو در دنيا و آخرت برادر منی».[4]

بنابراین با اين حديث و تصریح قرآن کریم، تمامی مقامات حضرت هارون، جز مقام نبوت، برای اميرالمومنين(علیه‌السلام) نيز ثابت می‌شود و تنها امیرالمومنین(علیه‌السلام) است که خليفه و وزير رسول خدا(صلی‌اللّه‌عليه‌وآله) است، و هیچ خلل و اشکالی در دلالت حدیث بر امامت و جانشینی امیرالمومنین(علیه‌السلام) نمی‌توان وارد نمود و نص حدیث گویای تمام حقیقت برای همه حق‌جویان و حق‌طلبان می‌باشد.
_______________________________________
پی‌نوشت
[1]. صحيح البخاري ، ج 5 - ص 129.
[2]. صحيح المسلم ، ج 7 - ص 120.
[3]. شواهد التنزيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 - ص 195 - 196 .
[4]. المستدرك، الحاكم النيشابوري، ج 3،ص 14؛ عمدة القاري،العيني، ج 2، ص 147؛ الاستيعاب،ابن عبد البر،ج 3 ، ص 1098 – 1099؛ الجامع الصغير، جلال الدين السيوطي، ج 2 ،ص 176؛ تهذيب الكمال، المزي، ج 20 - ص 484 و ... .

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 2 =
*****