با سن کم و اینکه هیچی ندارم چطور برم خواستگاری؟

21:58 - 1391/11/14
او هم همینطور برام جون میده و خیلی هم با هم تفاهم داریم. میخاستم ببینم کی باید برم خواستگاری یا موضوع رو به پدر مادر بگم؟
خواستگاری

من 18 سال دارم و در نت عاشق دختری که 20 سال داره شدم. او هم همینطور برام جون میده و خیلی هم با هم تفاهم داریم. میخاستم ببینم کی باید برم خواستگاری یا موضوع رو به پدر مادر بگم؟

***جواب:

سلام

شما هرچه زودتر بگی بهتره و زودتر تکلیف معلوم می‌شه چون اگه همین طوری ادامه بدی و بعد نتونید به هم برسید احساس می‌کنی کلی از عمرت هدر رفته و هرچه هم بگذره ممکنه وابسته‌تر بشید و دل کندن سخت تره به همین خاطر چه بهتر که همین الان بگی و برید خواستگاری

***سوال دوم

سلام

با سن کم من و این که هنوز هیچی ندارم چطور برم خواستگاری؟ بعدشم ما عاشق هم هستیم

***جواب:

سلام

در مورد اینکه می‌گی سنم کمه عرض می‌کنم اگه فکر می‌کنی هنوز بچه‌ای و سنت برای ازدواج کمه پس چرا عاشق شدی؟ چون راه رسیدن به معشوق فقط ازدواجه و بس، مگه اون خدایی که این عشق رو در تو قرار داده نمی‌دونسته که تو برای رسیدن به معشوق راهی جز ازدواج نداری؟ پس اگه عشق رو بهت داده معلوم می‌شه صلاحیت ازدواج رو هم بهت داده، وگرنه این ظلمه که دلی بهت بده که عاشق می‌شه اما بگه برای ازدواج باید سالها صبر کنی؛ پس معلوم می‌شه از نظر خدایی تو صلاحیت ازدواج داری

شاید بگی: من که توی این سن نمی‌تونم زندگی اداره کنم جوابش اینه که: اینکه گفتم صلاحیت داری صلاحیت ذاتی برای ازدواج بود، وگرنه تشکیل زندگی مشترک یه صلاحیت دیگه هم می‌خواد که اون صلاحیت مهارتی است یعنی علم مهارتهای اداره یه زندگی مشترک که در این زمینه هر خانواده‌ای مسئوله که فرزندش رو در این زمینه اماده کنه اما اگه در مورد تو این کار رو نکرده اند، تو می‌تونی بعد عقد تا زمانی که عروسی کنی این مهارتها رو به دست بیاری

به عبارت دیگه: اگه خانواده با ازدواج تو موافقت کنه می‌تونی دوران عقدت رو به دوران کار اموزی مهارتهای زندگی مبدل کنی و با کمک و مشورت خانواده برای تشکیل زندگی در اینده اماده بشی

در مورد اینکه گفتی: هیچی ندارم عرض می‌کنم در دوران عقد که چیزی نمی‌خوای و بعد عقد هم می‌تونی تا زمانی که از نظر مالی تواناییش رو پیدا کنی عروسی رو به تعویق بندازی

اینو هم بدون اگه ازدواج کنی با برکتی که خدا به زندگیت می‌ده خیلی زودتر از اونی که فکرش رو می‌کنی از نظر مالی سر و سامون می‌گیری چون خدا قول داده اونا رو که ازدواج می‌کنند از نظر مالی تامین کنه و لنگ نمونن

بنا بر این اگه میخوای بهش برسی به این حرفا باید معتقد باشی تا بتونی ازش دفاع کنی و خانواده ات رو راضی کنی که برات خواستگاری برن ولی اگه خودتم عقب نشینی کنی و بگی که چون سنم کمه و هیچی ندارم قدم جلو گذاشتن درست نیست، نمی‌تونی در برابر دیگران مقاومت کنی پس اگه در قدم اول خودتو قانع کردی در قدم بعدی میتونی بر دیگران اثر بذاری و راضیشون کنی

بعدم اگه خواستی مساله خواستگاری رو مطرح کنی بگو که فعلا خانواده ات به خواستگاری برن تا دو خانواده اصل مناسب بودن شما دو نفر رو برای همدیگه بررسی کنن و اگه به نتیجه رسیدند که برای هم مناسب هستید اصل ازدواج شما رو مسلم کنند تا در سالهای بعد بتونید رسما زندگیتون رو تشکیل بدید

اما اگه این کار رو نکنی و سالها بعد به خواستگاری بری در صورتی که بفهمی که برای هم مناسب نیستید یا به هر دلیل خانواده‌اش مخالفت کنند، کمترین ضررش اینه می‌فهمی عمری رو بی خودی دل بستی علاوه بر اینکه باید کلی رنج بکشید تا همو فراموش کنید، غیر از اینکه ممکنه رابطه شما در این مدت هم گناه الود بشه و نامه اعمالتون رو از گناه لبریز کنید

موفق باشید

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام من دختری هستم18 ساله که پسری رودوست دارم که 4ماه ازم بزرگتره وقصدمون ازدواجه.اما وقتی مامانمودرجریان گذاشتم شدیدمخلفت کرد که سنش کمه و...حتی اومدبامامانم حرف بزنه که قانعش کنه منوواقعا دوست داره ونزاره جدابشیم اما مامانم اصلا بهش گوش نداد.میگه دختر به بچه نمیدم.از طرفیم اون پسربه این زودیا نمیتونه بیادجلوبخاطردرسوکاروسربازی.خانواده منم خیلی تعصبی وغیرتین منظورم بابامه ونظر جفتشون اینه که پسرباید25 یا26ساله ایناباشه که پخته باشه.توروخدابگیدباید چی کارکنیم که خانواده هازودتر راضی شن.اصلا صلاح هست تا یک سال دیگه مثلابیادخواستگاری بااین شرایطی که گفتم خانوادم دارن؟

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

سلام
ازدواج پسران زیر 20 سال در عرف جامعه امروزی ما خیلی جا نیفتاده یا بهتر بگم قابل پذیرش نیست (البته شرع اسلام به ازدواج در سن پایین تأکید دارد) نظر ما نیز نظر شرع و اسلامه اما به شرطی که اولا اون پسر توانایی اداره خانواده را داشته باشد ثانیا بعدا همسرش را با اشخاص دیگر مقایسه نکنه مثلا بعضی ها بعد ازدواج می رند دانشگاه و اونجا با چهره های جدید آشنا می شند و اونها را با همسرشان مقایسه می کنند در نهایت دچار مشکل میشند ثالثا نسبت به سنش پختگی لازم را برای ازدواج داشته باشد رابعا از کمک های فکری خانواده و مشاوران استفاده کند با وجود این شرایط پسرها می تونند در سنین پایین ازدواج کنند
در مورد مخالفت خانواده هم عرض کنم برای رضایت والدین اولا اون مطالبی که بالا گفتم آقا پسر باید برای والدینت اثبات کنه یعنی اونها ببینند درسته که آقا پسر 18 سالشه ولی رفتاراش مردانه است و مثل یه مرد پحته رفتار می کنه ثانیا می تونید از اشخاص ذی صلاح برای متقاعد کردن خانواده استفاده کنید مثلا از ریش سفید فامیل یا روحانی محل و هر شخصی که خانواده ات قبول دارند می تونی برای جلب رضایت شون استفاده کنید.
اما اینکه فرمودی فعلا نمیتونه بیاد جلو عرض کنم که اگر ایشون مصمم به ازدواج با شما ست باید نسبت به خواستگاری جدی اقدام کنه حتی شده زندگی غیر مستقل تشکیل بده بعد بره سربازی و... و اگر به هیچ عنوان نتونست مشکلات فرارو را حل کنه شما نباید منتظر وی بمونید که ایشون یه سال یا چند سال دیگه بیاد خواستگاری تون بلکه اگر خواستگار مناسب داشتید ازدواج کنید چون معلوم نیست که چند سال بعد نظر ایشون تغییر بکنه یا خیر البته احتمال تغییر نظرش زیاده چون انسانها به مرور زمان افکارشون عوض میشه در اون صورت شما اولا در اثر وابستگی به وی آسیب روحی می بینید ثانیا شاید موقعیت های ازدواجی که به خاطر وی از بین بردید هیچ وقت تکرار نشند.
موفق باشید

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام.ممنون ازنظرتون.شماگفتیدکه بایدبرای خواستگاری اقدام کنه اما اگه بیادحتما قبولش نمیکنن بااین شرایط خانوادم خیلی سخت گیرن.واینکه گفتین نظرش عوض میشه منم خیلی به این چیزافکر میکنم اتفاقایبارهم ازش پرسیدم که چه تضمینی هست منوچندسال دیگه همینجوری دوست داشته باشی گفت من بی معرفت نیستم...ایشون خیلی بهم میگه که منوواقعادوست داره واگه من یه روز بایکی دیگه ازدواج کنم اون تا آخرعمرش مجرد میمونه البته من زیادباورنمیکنم اما همیشه کاری که بگه روانجام میده نمیخوام اگه قسمت هم نبودیم اون زندگیش خراب بشه درواقع بیشتر نگران اونم تا خودم.به نظرشما اگه بره سربازی بعدبیادکارپیداکنه ومشغول تحصیل باشه وبیادجلو راه بهتری نیس؟
ممنونم ازکمکتون

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

سلام
من قبل از اینکه بگم بیاد جلو عرض کردم که اول ایشون باید موانع را برطرف کنه یعنی خودش را برای پدر و مادر تون ثابت کنه و از اشخاص ذی نفوذ برای متقاعد کردن شون استفاده کنه بعد بیاد جلو
اما اینکه گفتی ایشون میگه نظرش عوض نمیشه شاید واقعا راست میگه و در حال حاضر شما را از ته دل دوست داره اما معلوم نیست بعدا چه اتفاقی بیفته و ایشون به این نظرش باقی بمونه یا خیر بیشتر مواقع نظر افراد به مرور زمان عوض میشه و ایشون هم بشره و ربطی به بی معرفت بودن نداره در ضمن شما مشکل مخالفت خانواده دارید و معلوم نیست بعدا راضی بشندیا خیر
به نظرم شما نباید منتظر بمونید چون شما نمی دونید چه اتفاقی در آینده میفته و ممکنه موقعیت های طلایی تون را به خاطر عشق نافرجام از دست بدید نگران اون هم نباشید الان اگه ازش جدا شید بهتر از اینکه مدتها بعد جدا شید

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خیلی ممنون ازراهنماییتون.اگه به نتیجه ای نرسیدم تابعد کنکورکه واقعا بخاطرش بمونم یا نه هرجوری باشه میرم.ولی من خیلی جداشدموبرگشتم نمیتونم یه روز ازش یی خبرباشم میترسم بلایی سرخودشوآیندش بیاره همیشه میگه بعدتوزندگی منم تموم میشه.درواقع پسراحساسی هستش میترسم ازهمه چی برامون دعاکنید. وقتی مامانم فهمید منوبردپیش یه دکترروانپزشکومشاور که ایشون بهم امیددادبهم وگفت به شناختش ادامه بده ورفتاراشوبهم بگو تا بهت بگم شما بدردهم میخوریدیانه قراربودسه نفری بهم کمک کنیم تاچندوقت گذشت که قراربوددوباره برم که مامانم دوباره فهمید باهمیم ومنم گفتم ایناخواسته دکتربوده که کمکم کنه اما دیگه مامانم حاضرنشدبرم دکترودوباره ناامیدشدیم چون دکتر بهم امیددادکه اگه شماباهم تفاهم داشته باشین من خانوادتو راضی میکنم.که نشد...
بابام هم درجریان نیست چون اگر بفهمه منومیکشه برامون دعاکنیدما عشقمون پاکه من برای این خیلی نذرکردم.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خوب بود

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

مطلب فوق‌العاده برای خود بنده مفید بود واقعا لذت بردم و از صمیم قلب ازتون تشکر می‌کنم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 10 =
*****