مقایسه سیره عرفانی امام خمینی (ره)و علامه طباطبائی (ره)

08:14 - 1400/08/24

هرچند حضرت امام خمینی رحمه الله ، از نظر اساتید با علامه طباطبائی رحمه الله ، فرق داشتند، امّا در رویه عرفانی همسان بودند، چنانچه هر دو بزرگوار روشی فلسفی ـ قرآنی داشتند.

امام خمینی وعلامه طباطبایی

مقدمه
در یک تقسیم بندی می توان عرفان را به دو نوع؛ عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم کرد. عرفان نظری به تفسیر هستی می پردازد و درباره خدا و جهان و انسان بحث می کند؛ ولی عرفان عملی وظایف انسان را با خدا و جهان هستی مشخص می کند. از بین این دو، عرفان عملی اهمیّت بیش تری داشته و از جایگاه برتری برخوردار است. توجه اصلی عرفان عملی به روابط انسان با خداوند متعال می باشد.1 عرفان عملی «سیر و سلوک» نامیده می شود. «سلوک» به معنای پیمودن راه و «سیر» یعنی تماشای آثار و خصوصیات منازل و مراحل بین راه است. در سیر و سلوک، سفر از مبدأ [نفس امّاره] شروع می شود و به هدف این سیر و سلوک که قلّه منیع انسانیّت [توحید] است، ختم می گردد.

عرفان امام خمینی رحمه الله
امام خمینی رحمه الله تحصیلات خود را در شهر خمین شروع و در شهر مقدّس قم تکمیل کرد و در مدّت کوتاهی، در زمره مجتهدین مبارز و نوابغ علمی در حوزه علمیه قم مطرح شد؛ ولی روح جستجوگر امام به فقه و اصول راضی نشد، بلکه به دیگر رشته های علمی مثل ریاضیات، هیئت و فلسفه همّت گماشت و علوم معنوی و عرفانی را ابتدا در نزد مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدّت هفت سال نزد مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد علی شاه آبادی رحمه الله طیّ کرد. 

امام رحمه الله بارها اعجاب خود را از خصوصیات روحی این مرد بزرگ بیان می کرد و در تألیفات عرفانی خویش از مرحوم شاه آبادی رحمه الله با عنوان «شیخ عارف کامل» و «روحی فداه» یاد می کند و می فرماید: «آقای شاه آبادی، علاوه بر آن که یک فقیه و یک عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند.» پس در شخصیت عرفانی و انقلابی امام، استاد انقلابی ایشان، که غالباً با رضا خان درگیر بوده و از او با عنوان «چاروادار» یاد می کرده تأثیر به سزایی داشته است و تحت تربیت چنین استادی، امام فراتر از همه فرمود: «سیاست ما، عین حقیقت ما است.» آیت الله جوادی آملی درباره عرفان امام خمینی رحمه الله می فرماید:
«در زندگی 90 ساله امام امت، دو دهه را باید از یکدیگر جدا کرد که دیگران این دو دهه را نداشتند و این دو دهه مخصوص ایشان است:
دهه اوّل: دهه انس او به جهان «غیب» و «عرفان» است.
دهه دوّم: دهه انس او به عالم «شهادت» و «رهبری» است.
بنابراین امام راحل رحمه الله را باید با این دو دهه شناخت: دهه اول، دهه «غیب» و دهه دیگر دهه «شهادت» او است. طوبی برای کسی که بین غیبت و شهادت از یک سو، بین عرفان و سیاست از سوی دیگر، بین فلسفه و سیاست از سوی سوّم جمع کرد. او نه تنها قائل به «ولایت فقیه» بود، بلکه چون حکیم بود قائل به «ولایت حکیم» [هم] بود و چون عارف بود، قائل به «ولایت عارف» هم بود؛ او «ولایتی» را آورد که در آن فقاهت، آمیخته با حکمت و عجین شده با عرفان بود.»2

عرفان علامه طباطبائی رحمه الله
علامه طباطبائی رحمه الله مراتب عرفان نظری و عملی را تحت تربیت مرحوم آیت الله آقا سید حسین بادکوبه ای رحمه الله و مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبائی رحمه الله طی کرد و بر چهار کتاب مهم عرفانی، یعنی تمهید القواعد، شرح فصوص قیصری، مصباح الانس صدر الدین قونوی، و فتوحات محی الدین عربی تسلط کامل داشت و در تدریس و بررسی آنها صاحب نظر بود.

با این که علامه تمهید القواعد را نزد مرحوم بادکوبه ای رحمه الله تحصیل کردند، امّا بیش ترین تأثیر را از آیت الله علی آقا قاضی رحمه الله داشتند و ایشان را با «روحی فداه» یاد می کردند و به ایشان علاقه و شیفتگی خاصی داشتند و می فرمودند: «ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم.»
شدّت علاقه و احترام علّامه طباطبائی رحمه الله به استاد عرفانی خویش یعنی مرحوم آیت الله قاضی رحمه الله به حدّی بود که بنا به گفته علامه طهرانی رحمه الله ، ایشان بعد از گذشت 36 سال از رحلت استاد خود، به احترام استاد از استعمال عطر، امتناع می کرد.
ایشان بعد از رسیدن به مقامات عالیه عرفانی، در جهت تربیت افراد مستعد همّت گماشت. علامه حسن زاده آملی حفظه الله در مورد عرفان علامه طباطبائی رحمه الله می فرماید: «وقتی در محضر آیت الله شیخ محمد تقی آملی بودم، ایشان چنین فرمایشی به من فرمودند: ما همان وقت که در نجف در خدمت جناب حاج سید علی آقا قاضی بودیم، علامه طباطبائی و آقا سید احمد کربلایی کشمیری در میان شاگردان مرحوم قاضی، بر دیگران تفوّق داشتند. این فرمایش آقای حاج شیخ محمد تقی آملی بود که: ایشان در همان وقت در نجف مکاشفاتی داشتند. در عرفان عملی، در مراقبت نفس، بسیار قوی بود و آن جناب با داشتن دو بال عرفان نظری و عرفان عملی، دارا و متنعم بود؛ خداوند درجاتش را متعالی بفرماید.
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله در مورد عرفان علامه طباطبائی رحمه الله می فرماید:
«مرحوم علامه، هم در عرفان نظری متجلّی بود و هم در عرفان عملی متخلق بود... مقام عرفانی استاد علامه را باید در آن بینش شهودی وی جستجو کرد. او وجود را لابشرط، واجب می داند و دیگران را در سراب، و آنچه را در جهان می بیند خدا و مظاهر او است؛ همه را آیات خدا، فیوضات الهی و تجلیّات حق می بیند؛ هیچ چیز را در جهان مستقل نمی بیند...؛ در مقام عمل آن بینش بلند، عقل عملی را هم به پرواز درمی آورد و اگر عقل عملی به آن اوجش رسید، اخلاق هم که بعد از فلسفه نظری تبیین و تعیین می شود در یک همچنین انسان به طور کامل شکوفا خواهد شد؛ لذا مقام عرفانی ایشان آن چنان بود که غیر واجب را هر چه بود آیت محض می دانست و در این آیت بودن هم استقلالی برایش متصور نمی کرد، و آن بینش شهودی بلند، گرایشهای والایی را هم در برداشت.»3

یک راهکار عملی از امام خمینی رحمه الله
«از اموری که لازم است برای مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد... و پس از این مشارطه باید وارد مراقبه شوی و آن چنان است که در تمام مدّت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن، و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده است، بدان که این از شیطان و جنود او است که می خواهند تو را از شرطی که کرده ای باز دارند، به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خدا پناه ببر.... و به همین حال باشی تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کرده ای که آیا به جا آوردی... اگر درست وفا کردی شکر خدا کن در این توفیق، و اگر خدای ناخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتور شده در شرطی که کردی، از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنی، و به این حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.»4

راهکاری از علامه طباطبائی رحمه الله
«برای موفق شدن...، لازم است همّتی برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که هر روزه که طرف صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدّی کنید که هر عملی که پیش آید، رضای خدا عزّ اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛ به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد. وقت خواب چهار [پنج دقیقه ای در کارهایتان که روز انجام داده اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید؛ هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلّف شده استغفار بکنید، و این رویه را هر روز ادامه بدهید. این روش اگر چه در بادی حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است. و هر شب پیش از خواب، توانستید سوره مسبحات یعنی: سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید... ان شاءالله موفق خواهید بود.»5

مراقبه
«امام خمینی رحمه الله در مراقبه بی نظیر بودند. آیت الله مظاهری در این باره می فرماید: «در مدت بیش از دوازده سال که در دروس عالی ایشان شرکت داشتم، یک عمل مکروه از ایشان ندیدم، بلکه اگر شبهه غیبت و دروغی پیش می آمد، حالت نگرانی به خوبی در چهره ایشان نمایان بود.»6
«علامه طباطبائی رحمه الله نیز در مراقبه بی نظیر بودند، و پیوسته سالکان را به مراقبه تشویق می کردند[و] می فرمودند: «ریشه همه سعادتها، مراقبت است. مراقبت نفس از مراقبت بچه خیلی دقیق تر است. و در مورد خودشان فرمودند: «هر وقت در روز مراقبت من قوی تر است، مشاهداتی که در شب دارم زلال تر و صافی تر [و] روشن تر است.»7
قرآن
حضرت امام خمینی رحمه الله با قرآن کریم مأنوس بودند و روزانه چندین بار قرآن را تلاوت می کردند، حتی در دیدارها در فرصت نصب دوربینها و استقرار مردم، امام مشغول تلاوت قرآن کریم می شد. یکی از همراهان امام در نجف اشرف اظهار داشت که امام در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند؛8 یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند. امام خمینی رحمه الله در مورد قرآن می فرماید: «اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد.»9

عشق به اهل بیت علیهم السلام کلید معرفت
امام خمینی رحمه الله علم [حتی علم توحید] را حجاب می دانستند و حجاب را زایل شدنی نمی دانستند مگر به تزکیه و تهذیب نفس. و تهذیب نفس را نیازمند کلیدی می دانستند که همان انس با معصومین علیهم السلام و عشق به آنها است.

علامه طباطبائی رحمه الله نیز با قرآن کریم مأنوس بود. سیره عرفانی ایشان آمیخته با قرآن بود و با قرآن زندگی می کرد. هشت جزء قرآن را حفظ بود و اغلب آنها را در روز تلاوت می کرد.
این عارف مفسر، شب قدر را با بحث و تحقیق آیات قرآنی احیاء می کرد و تفسیر «المیزان» که حاصل بیست سال تحقیق و تدبر ایشان در قرآن بود، در شب قدر به پایان رسید. علامه طباطبائی رحمه الله در اوج تدریس فقه و اصول، چون در حوزه علمیه احساس نیاز و خلاء کرد، تدریس فقه و اصول را رها کرد و تفسیر قرآن کریم و فلسفه را آغاز نمود که با مخالفتهای شدیدی روبه رو شد؛ امّا به خاطر شجاعت و عشقی که به قرآن کریم داشت، به تعبیر حضرت آیت الله العظمی خوئی رحمه الله خودش را تضحیه کرد؛ یعنی خود را قربانی قرآن کرد.علامه طباطبائی رحمه الله نیز شیفتگی و عشق خاصی به اهل بیت علیهم السلام داشتند. وقتی نام مبارک یکی از آن بزرگواران برده می شد، اظهار تواضع و ادب می کردند. ایشان همچنین نسبت به امام زمان علیه السلام تجلیل و تکریم خاصی می کردند و مقام و منزلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها را فوق تصور بشر می دانستند و یک نحو خضوع و خشوع وجدانی نسبت به اهل بیت علیهم السلام داشتند.

تهجّد
یکی از ویژگیهای عبادی و عرفانی امام خمینی رحمه الله تقیّد و مراقبت ایشان به سحرخیزی و نمازشب بود. آیت الله سبحانی در مورد شب زنده داری امام نقل می کند: «امام عارف و سالکی بودند که متجاوز از شصت سال نماز شبشان ترک نشد و با معبود خود راز و نیاز داشتند.»

علامه طباطبائی رحمه الله نیز مقیّد به سحرخیزی بودند و بر نمازشب مراقبت داشتند.
ذکر
امام خمینی رحمه الله دائم الذکر بودند و نکته جالب توجه این است که نزدیکان امام، ساعتشان را با نظم امام تنظیم می کردند و امام نظمشان با ذکر بود، یعنی وقتی ذکرشان به عدد معینی می رسید، پیاده روی ایشان تمام می شد.10

علامه طباطبائی رحمه الله نیز دائم الذکر بود. ذکر «یا حیّ یا قیوم» و «یا دلیل المتحیرین» را برای زنده داشتن قلب دستور می دادند30 و در دستورالعملها سفارش به ذکر یونسیه «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» می کردند.11 ایشان خودشان در جلسات دروس وقتی سکوت اختیار می کردند به ذکر مشغول می شدند. علامه در اواخر عمر اگر چه به مسائل مادی بی توجه بودند، ولی در همان حالت کسالت و کهولت، آهسته ذکر زمزمه می کردند و به نوافل مراقبت داشتند.

وجه اشتراک:
با مطالعه زندگی و سیر تحصیلی و سیره عرفانی امام رحمه الله و علامه رحمه الله به چند نکته بر می خوریم:
نکته اوّل: حضرت امام رحمه الله و علّامه رحمه الله هر دو در علوم متداول حوزه مثل فقه و اصول و علوم عقلی و برهانی در حد اعلایی بودند و تزکیه نفس و علوم معنوی را نزد اساتید برجسته طیّ کرده اند. هم در عرفان نظری متجلّی بودند و هم در عرفان عملی متخلّق، و هر دو سالک واصل وادی توحید بودند و توانسته اند آثار ارزنده ای را از خود به یادگار بگذارند. امام رحمه الله و علامه رحمه الله وجه اشتراک زیادی با هم داشتند که می توان به مراقبه کم نظیر، اُنس با قرآن، عشق به اهل بیت علیهم السلام ، دائم الذکر بودن، اشتغال به ذکر «لااله الاالله» در آخرین لحظات زندگی، خدامحوری و خدانگری، توکل، رضا و... اشاره نمود.

وجه افتراق:
امام خمینی رحمه الله عارفی بود که طبق وظیفه، انقلاب سیاسی و اجتماعی کرد، که نقش استاد مبارز ایشان در شخصیت عرفانی –انقلابی امام زیاد بوده است. آیت الله شاه آبادی رحمه الله از شاگردان میرزای شیرازی است و مبارزه و برخوردهایی با رضا خان داشته و علیه او افشاگری کرده است و در این مراحل، شاگرد خود را برای کاری بزرگ آماده می کرده است. حجةالاسلام والمسلمین نصرالله شاه آبادی [فرزند استاد عرفان امام رحمه الله ]، بیان می کند که قبل از تشریف فرمایی امام به نجف اشرف خواب دیدم در ایران جنگی واقع شده و یکی از برادران من شهید شده است. بعد از هجرت امام به نجف اشرف خواب را برای امام تعریف کردم. ایشان فرمود: «این جریانها واقع خواهد شد.» با اصرار من امام فرمودند: مطلبی را به تو می گویم، ولی تا زمانی که زنده هستم آن را برای کسی بازگو نکن. زمانی که در قم خدمت والد شما بودم به ایشان خیلی علاقه داشتم و ایشان نیز مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند.12 بنابراین امام برای چنین کار بزرگی تربیت شده بودند.
علامه طباطبائی طبق تشخیص وظیفه، انقلاب تفسیری کرد و اقدام به تدریس تفسیر و فلسفه نمود که در آن زمان، کار مشکلی بود، و بنابر فرموده آیت الله خویی، علامه طباطبائی خودش را قربانی قرآن کرد.
حضرت امام رحمه الله و علامه رحمه الله از زبان شعر در ساحت عرفان استفاده می کردند، که بعد از ارتحال ملکوتی امام رحمه الله پخش شعرهای عرفانی ایشان به وسیله وسائل ارتباط جمعی، باعث احیاء عرفان، در حوزه و روحانیت و مردم شد.
امام خمینی رحمه الله در زمینه عرفان شاگردان کمی تربیت کرده اند؛ ولی آثار عرفانی ارزنده ای را در دوران جوانی نوشته اند؛ ولی علامه رحمه الله نسبت به امام شاگردان بیش تری در زمینه عرفان تربیت کردند امّا آثار عرفانی کم تری نوشته اند.

نتیجه:
با مقایسه سیره عرفان امام خمینی رحمه الله و علامه طباطبائی رحمه الله مشخص می گردد که امام و علامه هر دو بهره وافری از علوم نقلی و عقلی داشتند، هم در عرفان نظری متجلی بودند و هم در عرفان عملی متخلّق، و با استفاده از دو بال علم و عمل به مراحل والای عرفانی دست یافتند. امام و علامه در بیش تر مسائل عرفانی اشتراک داشتند و در عمل نیز اشتراکات آنها به منصه ظهور رسید.

پی نوشت:
1) آشنایی با علوم اسلامی: کلام- عرفان، مرتضی مطهری، ص‏72.
2) بنیان مرصوص، آیت الله عبدالله جوادی آملی، ص‏96.
3) یادنامه علامه طباطبائی، ج1، ص51 ـ 52.
4) چهل حدیث، روح الله الموسوی الخمینی رحمه الله ، مرکز نشر رجاء، ص‏8.
5) چهل نامه عرفانی، یاور امیری، ص‏135.
6) پا به ‏پای آفتاب، امیر رضا ستوده، ج‏4، ص‏159.
7) مجموعه مقالات، علامه حسن زاده آملی، ص‏19.
9) کلمات قصار، روح الله الموسوی الخمینی رحمه الله ، ص‏43.
10) حدیث پایداری، حمید نگارش، ج‏1، ص‏180.
11) همان.
12) پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج‏3، ص‏262.

منبع:سایت ذی طوی نوشته:م.قهرمانیان

هرچند حضرت امام خمینی رحمه الله ، از نظر اساتید با علامه طباطبائی رحمه الله ، فرق داشتند، امّا در رویه عرفانی همسان بودند، چنانچه هر دو بزرگوار روشی فلسفی ـ قرآنی داشتند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 2 =
*****